۱۳۸۸ تیر ۹, سه‌شنبه

شعری از علّامه اقبال لاهوری

چون چراغ لاله سوزم در خیابان شما

ای جوانان عجم جان من و جان شما


غوطه ها زد در ضمیر زندگی اندیشه ام

تا به دست آورده ام افکار پنهان شما


مهر و مه دیدم نگاهم برتر از پروین گذشت

ریختم طرح حرم در کافرستان شما


تا سنانش تیزتر گردد فروپیچیدمش

شعله ای آشفته بود اندر بیابان شما


فکر رنگینم کند نزد تهی دستان شرق

پاره ای لعلی که دارم از بدخشان شما


می رسد مردی که زنجیر غلامان بشکند

دیده ام از روزن دیوار زندان شما


حلقه گرد من زنید ای پیکران آب و گل

آتشی در سینه دارم از نیاکان شما

۱۳۸۸ تیر ۸, دوشنبه

- کاریکاتورهایی از ایران امروز در نشریات گوناگون جهان -

-









مشاهدات و مشاجرات در تظاهرات 28 ژوئن پاریس - آذر درخشان


آذر درخشان

دیروز یکشنبه از ساعت 2 بعدازظهر تظاهراتی از جانب تشکل مستقل ایرانیان در یکی از میادین شهر پاریس برگزار شد، تا ساعت 3 تعداد جمعیت به 300 نفر رسید. ترکیبی از چهره های جوان، زنان و جوانان فرانسوی که غالب به توصیه همکلاسی های ایرانی شان آمده بودند. در میان این جمعیت افرادی دیده می شدند که بشکل اغراق آمیز کاملا سبز پوش بودند. تعدادی نیز مچ بند سبز به دست خود بسته بودند.
از همان ابتدا که شروع به پخش اعلامیه و نشریه کردم، آقایی مودبانه به من نزدیک شد و گفت خوب می شد بخاطر همبستگی سبز می پوشیدید، با تعجب به او گفتم همبستگی با کی؟ گفت با مردم ایران! من هم با کمال مهربانی گفتم که من برای همبستگی با خودم و مردم ایران رنگ سرخ را انتخاب کرده ام. چون برای من رنگ سرخ رنگ دگرگونی کامل نظام موجود است و خواسته ها ی اکثریت مردم در این روزها بسیار جلوتر از رنگ سبز موسوی است که می خواهد نظام اسلامی خمینی را احیا کند. عصبانی شد، گفت او چنین چیزی نگفته است. ناچار شدم بگویم برای همبستگی با خودت و مردم ایران بهتر است سعی کنید واقعیت را خوب ببینید و برای یک بارهم که شده با خواندن بیانیه های موسوی حداقل به او هم وفادار باشید.
هم چنان که در حال گفتگو با چند زن بودم که می گفتند ما هم مخالف کل این نظام هستیم و روشن است که در این نظام هیچ تحول دمکراتیکی، نه با موسوی و نه با هیچکس دیگر که به این نظام وابسته است؛ به نفع هیچیک از اقشار و طبقات جامعه انجام نمی گیرد، ناگهان از بلندگو صدای محسن مخملباف به گوشم رسید که سخنرانی می کرد، چند تن خمشگین در میانه جمعیت فریاد می زدند، خجالت بکش بازجوی جنایتکار، چرا اجازه می دهید چهره های بدنام چون مخملباف در نقش رهبر اپوزیسیون و صدای مردم ایران حرف بزنند.
خانم جوان بغل دستی از من پرسید این مخملباف کیه گفتم این آقا سینمای ایدئولوژیک اسلامی را در ایران بنیانگذاری کرد، می گویند حتی بازجو بوده من این را نمی دانم اما می دانم برای ساختن فیلم هایی مانند "توبه نصوح" علیه نیروهای مخالف نظام جمهوری اسلامی، با روسای زندان همکاری کرد بعلاوه فیلم او را مرتبا در زندان های دهه 60 برای شکستن روحیه زندانیان سیاسی نشان می دادند. چهره این زن جوان در هم رفت، گفت من این چیزها را نمی دانستم، هم چنان که مخملباف حرف می زد و من در حال هوای دهه 60 و کشتار زندانیان و نقش مخملباف در این نظام مذهبی بودم، ناگهان یک توپ پارچه سبز به درازی دهها متر از بالای پله های ساختمان اپرا ی جدید پاریس بسوی ماشین بلندگو و سخنرانان کشیده شد.
حال نوبت هنری لوی است فیلسوف دست راستی فرانسوی که به دلیل تمایلات صهیونیستی در میان افکار مترقی فرانسوی بسیار بدنام است ، حضور وی موجب شد که تعداد زیادی از فرانسویان تظاهرات را ترک کنند وقتی از آنان دلیل عصبانیت شان را پرسیدم گفتند که تبلیغ شده بود این تظاهرات از طرف ایرانیان مستقل است اما کاملا روشن است که از طرف جریان راست در قدرت سازماندهی و حمایت شده است و شما همگی فریب خورده اید. به او گفتم البته من از همان توپ پارچه سبز و حضور مخملباف فهیمدم که در این تظاهرات جریانی حاکم است که مستقل و سالم نیست گرچه دهها انسان شریف که امروز در اینجا گرد آمده اند با جان و دل می خواهند حامی مبارزات حق طلبالنه مردم ایران باشند و از این ماجراهای پشت پرده بی خبرند.
هم چنان در میان جمعیتی که در حال چاق سلامتی و پیدا کردن دوستان بودند، گشت می زدم که به دختر و پسر جوانی برخوردم، بسیار صمیمانه اعلامیه و نشریه گرفتند. به من گفتند نشریه دانشجویی بذر را می شناسند و خودشان هم چپ هستند به آنها گفتم پس اینجا چکار می کنید، گفتند اینها به ما کلک زدند به ما نگفته بودند که قرار است تظاهرات "سبزها" باشد. (این روزها سبزها یعنی کسانی که می خواهند از میرحسین موسوی و خواسته های او در مقابل احمدی نژاد حمایت کنند). آنان پسر جوان فرانسوی از کنفدراسیون دانشجویان در پاریس را معرفی کردند وقتی 2 اطلاعیه زنان هشت مارس به زبان فرانسه را در مورد "ندا" و اوضاع کنونی به او دادم بسیار استقبال کرد و گفت لطفا به ای میل ما ارسال کنید تا ما تکثیر کنیم. آدرس به یکدیگر دادیم که در آینده فعالیت های مشترکی را انجام دهیم.
گرم گفتگو بودم که باز صدای هیاهو و درگیری از نزدیک به گوشم رسید کمی که جلوتر رفتم یکی از زنان فعال سیاسی پاریس را دیدم شعار به زبان فرانسوی «موسوی بهانه است، کل رژیم نشانه است» در قطع آ 3 را محکم بالا گرفته بود، چند نفری بسوی وی حمله ور شده بودند و او را هل می دادند، صدای شعار بلندگو «نترسید نترسید ما همه با هم هستیم» نمی گداشت بفهم چرا به او حمله کرده اند. از پله های بالای اپرا هم چند مرد تنومند با پرچم سه رنگ شیر و خورشید عربده می کشیدند که یقه اشو بگیر بندازش بیرون! خودم را به او رساندم یکی از چهره های "جمهوریخواه" پاریس در حال مشاجره با او مرتب می گفت اگر این شعار را پائین نیاوری پلیس را صدا می کنم. خانمی برافروخته (نمی دانم از گرما یا از هیجان بود ) نیز مرتب به او هجوم می آورد و می گفت خانم حق دارند اینجا فقط باید شعارهایی که مسئولین تظاهرات اعلام کرده اند را داد!
ناگهان دلم فرو ریخت یکی از فعالین افغانی تشکل هشت مارس نیز همراه من است و داشت اعلامیه پخش می کرد. نگران شدم که گیر یکی از این سلطنت طلبان و شوونیست های ایرانی بیفتد و در مقابل توهین و تحقیر آنان از کوره در رود. بسرعت او را پیدا کردم اما دیر شده بود برایم گفت که هنگام پخش اعلامیه در مورد قتل ندا بدست بسیجی ها، و توضیح نظراتش آقایی به او حمله می کند و می گوید شما افغانی ها باعث بدبختی ایران شده اید چرا برنمی گردید بروید کشورتان!
پس از سخنرانی کریم لاهیجی و مخملباف بود که از بلندگو مرتب پخش می شد که این تظاهرات یک تظاهرات غیر سیاسی است. اینجا بود که گیج شدم . این تظاهرات شعارهای سیاسی عملا در جهت خواسته های سیاسی مشخصی در چارجوب جمهوری اسلامی و میرحسین موسوی را می دهد، چرا می گوید این تظاهرات غیر سیاسی است. البته وقتی فریبکاری متد و روش کار باشد، حتی موقعی که خورشید در میانه آسمان است می توان گفت که نیمه شب است!
یکی دیگر از فعالین هشت مارس که اعلامیه هایش تمام شده بود، بسوی من آمد برای من هم تعداد کمی باقی مانده بود، تقاضا برای اعلامیه به زبان فرانسه زیاد بود. برخی صمیمانه می گفتند ما چند نفریم یکی به ما بدهید کافی است. چند دختر و پسر جوان آدرس سایت گرفتند که روی سایت بروند و اعلامیه ها را بخوانند. آنها نیز می گفتند شعارهای مردم ایران را از رسانه ها هم شنیده ایم بسیار جلوتر و پیشروتر از این تظاهرات است.
بسوی جوانی می روم که به گوش و زبان و ابرو حلقه های کوچک فلزی آویزان کرده و مچ بند سبزی هم به مچ بسته، از او می پرسم فارسی بلدی می گوید بله، می گویم این نشریه بذر متعلق به جوانان دانشجوی چپ است و در مورد آینده و مبارزات کنونی نظرات و آلترناتیو دیگری را مطرح می کنند، می گوید اینها معتقد به سرنگونی هستند می گویم بله، می گوید نه من نمی خواهم چون من معتقد به اصلاحات هستم و نه سرنگونی. می گویم ولی در چارچوب یک حکومتی دینی هیچ چیز را نمی شود اصلاح کرد چون قانون اساسی ما متکی بر شریعت است و حرف خدا را کسی حق ندارد عوض کند. می گوید اینها اسلام واقعی نیستند ..... به هم ای میل رد و بدل می کنیم تا در مورد اسلامی واقعی بیشتر با یکدیگر گفتگو کنیم.
ساعت از 3 بعدازظهر گذشته است تظاهرات شروع به حرکت می کند، جمعی در کنار ایستاده بودیم جمعی که آمده بودیم از این فرصت استفاده کرده با مردم گفتگو کنیم، نظرشان را بدانیم و نظرات خود را به آنان بگویم. از همان ابتدا روشن شد که این تظاهرات متعلق به یک نگاه و جریان خاص است جریانی که می خواهد در شعار و در روش همراه با موسوی "انقلاب اسلامی را احیا کند". نوستالژی "شعار وحدت کلمه" سال 57 که منظور وحدت با روحانیت به سرکردگی خمینی بود، در برخی از جریانات سیاسی و افرادی که سابقا دستی در سیاست داشته اند اوج گرفته است، می گویند برای حفظ همبستگی با مردم ایران نباید شعار "سرنگونی بدهیم" مردم ایران سرنگونی نمی خواهند. مردم ایران برای اینان، جمع یک دستی شده بود که زیر توپ پارچه سبز این تظاهرات جا می شد.
صف شروع به حرکت کرد برخی ایستادند برخی با تردید به صف پیوستند، برخی دوستان خوب و شریفی که می شناختم و بسیاری دیگر که نمی شناختم نیز فقط با انگیزه همبستگی با مبارزات مردم به این صف پیوستند. هر چند مسئولان و دست اندرکاران این تظاهرات با همه ابزار ممکن مهر همبستگی با جناحی از حاکمان جمهوری اسلامی علیه جناح دیگر را بر این تظاهرات حک کردند.
در پایان انتهای صف تظاهرات پرچم سبز بیرنگی نیز به چشم می خورد که در پشت آن جریاناتی چون "اتحاد کار" و دهها چهره ریز و درشت طیف توده ای اکثریتی و "جمهوری خواه" و برخی افراد سابقا چپ و برخی افراد سرشناس سیاسی از ملیون جمع شده بودند که با چهره های بشاش سرخ شده از هیجان و گرما می خواستند یک بار دیگر شعار "فدایی، مجاهد" پیوندتان مبارک را تحقق بخشند. اما این تکرار تاریخ نمایشی درخشان از طنز بود. زیرا این فدایی در طی سی سال دگردیسی، توده ای شده بود و "مجاهد" هم کسی چون حزب الهی دگردیسی یافته محسن مخملباف نبود که در صف نخست تظاهرات قرار داشت و اینان دوان دوان به دنبال او روان بودند.
این تظاهرات نمایشی در چندین پرده از توهم، فریبکاری آگاهانه و زرنگی های رندانه بود. اما حسن حضورما در آغاز این تجمع، روشن شدن این واقعیت مهم بود که بسیاری از مرم بخصوص جوانان که در اینگونه تظاهراتها شرکت می کنند نه تنها اطلاعی از ماهیت گردانندگان آنها ندارند بلکه به محض اینکه از ماهیت اینان مطلع می شوند، ضدیت خود را با این جریانات نشان می دهند. این مسئله بار دیگر وظیفه ای را که بر دوش ما انقلابیون نسل قبلی است گوشزد می کند تا مرتبا حقایق تاریخی را برای نسل جوان بازگو کنیم. از طریق همراهی با موج سبز نمی توانیم وارد گفتگو با آنان در باره ماهیت این جریانات بشویم، وقتی جرات کنیم کاملا خلاف موج حرکت کنیم آنگاه قادر شده ایم کنجکاوی را در ذهن جوانان تشنه دانستن برانگیزیم، در این صورت نسل جوان قادر خواهد شد نه فقط تمایزات را ببیند بلکه آگاهانه بر پایه تمایزات واقعی دست به انتخاب سیاسی بزند. تظاهرات ایرانیان پاریس در روز یکشنبه، مینیاتور کوچکی بود از صحنه پر تناقض امروز جامعه ما که هرکس هر هنری دارد را به صحنه آورده است

29 ژوئن 2009
Azar_darakhshan@yahoo.com

توده ايها به دکتر مراجعه کنند!


توده ايها به دکتر مراجعه کنند!
جمهورى اسلامى بايد به شماها افتخار کند!
سياوش دانشور

بازنشستگان توده اى متشکل در "راه توده و سايت پيک نت" که عمرى را در دفاع از جمهورى اسلامى سپرى کرده اند٬ اينروزها به هزيان گوئى محض رو آورده اند. قريب ١٠٠٠ نفر زن و جوان و حتى کودکان و افرادى که روى صندلى چرخ دار بودند٬ در مقابل سفارت جمهورى اسلامى بدون وقفه فرياد ميزدند "مرگ بر جمهورى اسلامى و اين لانه جاسوسى بايد بسته شود" اعتراض کردند و جسورانه در پاسخ به لمپنيزم سفارتيها يک خواست ديرينه جنبش انقلابى را قدمى جلو بردند. تابلوى سفارت را پائين کشيدند و با ورود به داخل محوطه با دست خالى اوباشان مسلح به چاقو و چماق و کابل و اسلحه را گوشمالى دادند. اين خبر مثل بمب در دنيا منفجر شد و پيامش اين بود که داخل و خارج يک جبهه واحد است و همه ميگويند رژيم قاتلين نميخواهيم و بايد برود.

راه توده بى آبرو٬ که دوستان هم سازمانى شان ميگويند ساخته و پرداخته دست اطلاعات رژيم هستند٬ اعلام کرده؛ "عوامل ج. اسلامی سفارت ایران در سوئد را اشغال کردند"!!! فرمودند که "عاملين شريعتمدارى و سعيد امامى" اينکار را کردند و سفارت هم در اين زمينه "همکارى" کرده است. اين جماعت به وضعى افتاده اند که دائى جان ناپلئون در قياس با آنها چرچيل محسوب ميشود. اين بقاياى ارتجاع اسلامى و اپوزيسيون زورکى٬ که در شکار انقلابيون در انقلاب ۵٧ وسيعا با اطلاعات جمهورى اسلامى همکارى کردند و هنوز ميکنند٬ معضل واقعى شان اينست که فضا نبايد در خارج راديکال شود. نبايد مردم بيشتر از حمايت از موسوى و رفسنجانى و خاتمى و خمينى و خامنه اى بيشتر جلو بروند. از نظر اينها يا مردم بايد در "انتخابات" شرکت کنند و يا براى "اعتراض به تقلب در انتخابات"! اگر کسى گفت مرگ بر همه تان و جمهورى اسلامى قاتلين نميخواهيم٬ از نظر اينها حتما "عامل جمهورى اسلامى" است! اين هجويات البته جديد نيستند. در دوره خاتمى نيز هر اعتراضى به کل حکومت از نظر اينها توسط شريعتمدارى و خامنه اى "سازماندهى" ميشد!

مردم انقلابى و پرشورى که دراين تظاهرات وسيعا شرکت داشتند به اين جماعت تف هم نمى اندازند. در پاسخ به اين جماعت اعلام ميکنيم که همه سفارتخانه هاى حکومت تان را در خارج جمع ميکنيم. نمى گذاريم امثال شما جامعه را پشت مشتى قاتل و جنايتکار بخط کند. نمى گذاريم٬ مطمئن باشيد. شما يا کور و کر هستيد و نميبينيد و نميشنويد و يا مامور و معذور. "جنبش اعتراضى ايرانيان در خارج" طرفدار رژيم اسلامى نيست٬ عليه جمهورى اسلامى است. حقيقت اينست که معترضين روز جمعه که سفارت رژيم را اشغال کردند و چماقداران را گوشمالى دادند٬ شريفترين انسانهاى آزاديخواه بودند و شما که اين حقايق روشن را وارونه جلوه ميدهيد حتما از امثال همين سفارتيها سفارش و خط ميگيريد. آخر اين شما هستيد که سينه چاک به اين سفارت ميرويد٬ به جمهورى اسلامى راى ميدهيد. اين شما هستيد که با سران رژيم در اين کشور و آن کشور جلسه ميگذاريد و سفر سياسى ميکنيد. اين شما هستيد که هر تلاش جمهورى اسلامى را با تحليل هاى پوک و ارتجاعى بزک ميکنيد. اين شما هستيد که هنوز از نظام جمهورى اسلامى به شمول خامنه اى و شريعتمداريها و ديگران دفاع ميکنيد.

اگر جرات داريد از لانه هايتان بيرون بيائيد و در اجتماعات هزاران نفره هر روزه در سوئد و کشورهاى ديگر بيائيد پشت تريبون همين حرفها را بزنيد. باور کنيد همين مردم با لنگه کفش و اردنگى بيرونتان مى اندازند. خجالت بکشيد٬ شرم کنيد٬ دست از اين پرووکاسيون اسلامى برداريد!

٢٧ ژوئن ٢٠٠٩

انتقاد دیدبان حقوق بشر از 'حملات شبانه بسیجی ها' تظاهرات در تهران اعتراض ها به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری ایران به خشونت منتهی شد دیدبان حقوق بشر،

انتقاد دیدبان حقوق بشر از 'حملات شبانه بسیجی ها'

تظاهرات در تهران

اعتراض ها به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری ایران به خشونت منتهی شد

دیدبان حقوق بشر، که یک نهاد مدافع حقوق بشر مستقر در نیویورک است، نیروی بسیج سپاه پاسداران را متهم کرده است که به "حملات شبانه بیرحمانه به خانه های غیرنظامیان و تخریب اموال و کتک زدن آنان" دست می زنند.

دیدبان حقوق بشر می گوید این حملات تلاشی است برای پایان دادن به فریادهای "الله اکبر" که معترضین به نتیجه انتخابات شب ها بر فراز پشت بام ها سر می دهند.

به گفته این نهاد، بسیجی ها دیش های ماهواره های مردم را که یکی از معدود راه های ارتباط آنان با دنیاست ضبط می کنند تا مانع از دسترسی مردم به اخبار تلویزیون های خارجی شوند.

سارا لی ویتسون، مدیر بخش خاورمیانه در دیدبان حقوق بشر می گوید: "در حالی که توجه بیشتر جهان بر کتک زدن های مردم در خیابان ها در طول روز متمرکز است، بسیجی ها در طول شب به حملات بی رحمانه به خانه های مردم دست می زنند."

دیدبان حقوق بشر در گزارش خود نمونه هایی از اظهارات کسانی را نقل کرده است که می گویند شاهد حملات بسیجی ها به معترضین و دنبال کردن آنان تا داخل خانه ها بوده اند.

به گفته این نهاد، شاهدان عینی به حملات شبانه بسیجی ها و دیگر نیروهای امنیتی در سراسر تهران از جمله در نیاوران، فرمانیه و شهرک غرب اشاره کرده اند.

سارا لی ویتسون می گوید: "پس از سرکوب کردن رسانه های محلی و اخراج خبرنگاران خارجی، نیروهای امنیتی ایران اکنون تلاش می کنند تا راه دسترسی مردم به خبرهای خارجی را ببندند."

دیدبان حقوق بشر از مقامات ایران خواسته است تضمین دهند که به کسانی که نیروهای امنیتی اموالشان را از بین برده اند، غرامت پرداخت خواهد شد.

محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری ایران در تلویزیون دولتی ایران، یک بار دیگر به "دخالت آمریکا و اروپا" شدیدا اعتراض کرده است.

۱۳۸۸ تیر ۷, یکشنبه

برای ندا و شقایق های در خون تپیده منیر طه




































خونِ شقایق

آن شقایق کز سرِ چاکِ گریبانت دمید
بوستان را ای گلِ آتش در آتش در کشید
گِردباد هرزه در گلبرگ هایت در فتاد
وه تو را از ساقۀ سبزت چه بی رحمانه چید
از حریر نرمِ مژگانِ فرو افتاده ات
تا لب و دندانِ در هم مانده ات خون می چکید
هر نفس می خواستی با هم نفس سودا کنی
آفتِ اهریمنی راهِ نفس را می بُرید
گوشِ منگش آنهمه آه و فغان را بر نتافت
چشمِ تنگش اینهمه عصیان و طغیان را ندید
قیمتِ بالایِ ، قد و قامتت را کم گرفت
در قد و بالات افتاد و جگرگاهت درید
تا دگر سر بر نیفرازی به خوناب جگر
نیشِ دندان در سرت افراخت خونت را مکید
غرّشِ مسموم ، همراه خس و خاشاک راه
در میانِ خون و خاکستر به گورستان وزید
دست ها برخاست خشمِ چشم ها فریاد شد
لعنت و نفرینِ در خون خفته در رگها دوید
آتشِ افسرده در خاکسترِ خون و جنون
عاقبت از سینۀ گرمِ شقایق سرکشید
طعمۀ خون در دهان را نعرۀ خونخوار را
هرچه آدم بود دید و هم همه عالم شنید
سِفله در غرقابِ خون افتاده و جان می کَند
بخت پیروزی از آنِ توست ای گُرد آفرید
-----
روزی از آن روز ها ، آن روزگاران ، آن زمان
کز سرِ بیداد باز از شاخِ گل خون می چکید ،
بانگ و فریاد رهایی هر کجا پیچیده بود
آرزو در سینه می جوشید و دل ها می تپید ،
شوربختی بر سریر شوقِ آزادی نشست
دیو از این در رفت و از آن در هیولا در رسید

ونکوور ، جون 2009 – تیر 1388

۱۳۸۸ تیر ۶, شنبه

انتقاد دیدبان حقوق بشر از 'حملات شبانه بسیجی ها'


تظاهرات در تهران

اعتراض ها به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری ایران به خشونت منتهی شد

دیدبان حقوق بشر، که یک نهاد مدافع حقوق بشر مستقر در نیویورک است، نیروی بسیج سپاه پاسداران را متهم کرده است که به "حملات شبانه بیرحمانه به خانه های غیرنظامیان و تخریب اموال و کتک زدن آنان" دست می زنند.

دیدبان حقوق بشر می گوید این حملات تلاشی است برای پایان دادن به فریادهای "الله اکبر" که معترضین به نتیجه انتخابات شب ها بر فراز پشت بام ها سر می دهند.

به گفته این نهاد، بسیجی ها دیش های ماهواره های مردم را که یکی از معدود راه های ارتباط آنان با دنیاست ضبط می کنند تا مانع از دسترسی مردم به اخبار تلویزیون های خارجی شوند.

سارا لی ویتسون، مدیر بخش خاورمیانه در دیدبان حقوق بشر می گوید: "در حالی که توجه بیشتر جهان بر کتک زدن های مردم در خیابان ها در طول روز متمرکز است، بسیجی ها در طول شب به حملات بی رحمانه به خانه های مردم دست می زنند."

دیدبان حقوق بشر در گزارش خود نمونه هایی از اظهارات کسانی را نقل کرده است که می گویند شاهد حملات بسیجی ها به معترضین و دنبال کردن آنان تا داخل خانه ها بوده اند.

به گفته این نهاد، شاهدان عینی به حملات شبانه بسیجی ها و دیگر نیروهای امنیتی در سراسر تهران از جمله در نیاوران، فرمانیه و شهرک غرب اشاره کرده اند.

سارا لی ویتسون می گوید: "پس از سرکوب کردن رسانه های محلی و اخراج خبرنگاران خارجی، نیروهای امنیتی ایران اکنون تلاش می کنند تا راه دسترسی مردم به خبرهای خارجی را ببندند."

دیدبان حقوق بشر از مقامات ایران خواسته است تضمین دهند که به کسانی که نیروهای امنیتی اموالشان را از بین برده اند، غرامت پرداخت خواهد شد.

محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری ایران در تلویزیون دولتی ایران، یک بار دیگر به "دخالت آمریکا و اروپا" شدیدا اعتراض کرده است.

۱۳۸۸ تیر ۴, پنجشنبه

درخواست نویسندگان تبعیدیِ ایران از نویسندگان جهان


سرکوب مردم ایران را متوقف کنید!

درخواست نویسندگان تبعیدیِ ایران
از نویسندگان جهان

(با امضاهای جدید)

پنجشنبه ۴ تير ۱۳۸۸ - ۲۵ ژوين ۲۰۰۹

صدای آزادی‌خواهی امروز مردم ایران که واکنشی برخاسته از سی سال سرکوب آزادی بیان و حقوق طبیعی آن‌ها ‌است، همه‌ی آزادی‌خواهان و نهادها و دولت‌های دموکراتیک را به‌هم‌صدایی و همراهی فرامی‌خواند. ما نویسندگان، که طی سال‌های گذشته شاهد بیدادهای فراوان از سوی حکومت جمهوری اسلامی در پایمال کردن ابتدایی‌ترین حقوق انسانی مردم سرزمینمان بوده‌ایم و امروز، ناگزیر در مهاجرت و تبعید زندگی می‌کنیم، ضمن همراهی و هم‌صدایی با مردم شریف ایران، به‌ویژه جوانان هوشمند، که برای برقراری آزادی، عدالت اجتماعی و دمکراسی در ایران با مسالمت آمیزترین روش صدایشان را بلند کرده‌‌اند، از شما نویسنده‌گان و فرهیخته‌گان جهان می‌خواهیم که به یاری آن‌ها برخیزید و در اعتراض به حکومت اسلامی که برای خاموش کردن صدای آزادیخواهانه‌ی مردم، سرکوب‌های گسترده‌‌ای را آغاز کرده است، با ما همراه شده و خواستار توقف این سرکوب‌ها شوید.

مهدی استعدادی شاد، رضا اغنمی، رضا براهنی، روشنک بی‌گناه، شهرنوش پارسی‌پور، کوشیار پارسی، علی‌اصغر حاج‌سید جوادی، حسن حسام، منصور خاکسار، نسیم خاکسار، وازریک درساهاکیان، مهرانگیز رساپور، منیرو روانی‌پور، ناصر زراعتی، علی زرین، اکبر سردوزامی، فرج سرکوهی، اسد سیف، بهروز شیدا، قادر عبداله، رضا علامه‌زاده، احمد کریمی‌حکاک، منصور کوشان، عباس معروفی، فرشته مولوی، باقر مومنی، مجید نفیسی، علی نگهبان، پرتو نوری‌علا، محسن یلفانی

امضاهای جدید:

باقر پرهام، اسماعیل خویی، حسین دولت‌آبادی، ناصر رحمانی‌نژاد، رباب محب، مریم هوله، سعید یوسف، هایده ترابی، محمد جلالی (م. سحر)، محمود کویر، مریم عزیزی، رضا قاسمی، ژیلا مساعد، محمد ربوبی، نانام، هادی ابراهیمی، ایرج گرگین، منوچهر رادین، سیاوش میرزایی، مهرنوش مزارعی، شیرین‌دخت دقیقیان، حمید صدر، کامران امین آوه، محمدباقر صمیمی، معصومه ضیایی، خسرو باقرپور، وفا فرهودی، الیاس پورغلام، کاوه میثاق، ویدا فرهودی، گیل آوایی، آزیتا قهرمان، سهراب رحیمی، مسعود کشمیری، رضا بی‌شتاب، ایرج رحمانی، مرتضا نگاهی، افشین کریم‌فرد، عباس آزادیان، علی دشتی، علی‌اصغر راشدان، امیر مومبینی، نیکو کامرون، علی‌رضا عطاران، علی اوحدی، کامران پارسایی، امیر عزتی، رضا عبدی، میترا درویشیان، مهدی جلیل‌خانی، علی کریمی، الهام قیطانچی، کیوان فتوحی، عبدالقادر بلوچ، سام‌الدین ضیایی، رضا طالب، سرژ آراکلی، معصومه تقی‌پور، رویا مقدس، شاهرخ رییسی، علی‌رضا طبیب‌زاده، آذر محلوجیان، مهری جعفری، مهرداد محمودی، هادی زمانی، ملیحه تیره‌گل، اصغر واقدی، سیاوش ملکی، بهروز حشمت، ماندانا زندیان، شیما کلباسی، سمسام کشفی.

پیتر سوانبورن، هانکه اخلز، رنه اپل، هستر کنیبه، یانا برانوا*

* این نویسندگان خواسته‌اند که نامشان همراه با نویسندگان ایرانی در تبعید منتشر شود و تا این تاریخ بسیاری از نویسندگان جهان، اتحادیه‌ها، کانون‌های فرهنگی، نهادهای دموکراتیک و رسانه‌های همگانی به‌ بیانیه‌ی درخواست نویسندگان ایرانی در تبعید پاسخ مثبت داده‌اند و اعلام همبستگی کرده‌اند.


Exiled Iranian Writers’ Appeal to
jong-zaman@hotmail.com

به ايرانمان


۱۳۸۸ تیر ۳, چهارشنبه

.گاردين:رژيم خانواده ندا رابه زور وادار به ترک منزل خود کرده اند

تير.گاردين:رژيم خانواده ندا رابه زور وادار به ترک منزل خود کرده اند/روزنامه رژيم: ندا را وابسته بی بی سی کشته است! ندا ,شهيد بسيج, است!

تصور منزل مسکونی ندا در گاردین

روشنگری. بنا بر گزارش گاردين مقامات رژيم ايران خانواده ندا سلطان زاده را به زور وادار کرده اند منزل خود را ترک کنند. گاردين از قول همسايه ها نوشته است خانواده ندا ديگر در ساختمان چهار طبقه خيابان مشکيني، واقع در شرق تهران زندگی نمی کنند. گزارشگر گاردين خود نتوانسته است با خانواده ندا تماس بگيرد. گاردين يادآوری کرده رژيم نه تنها اجازه برگزاری مراسم سوگواری را نداده بلکه حتی از چاپ اطلاعيه مرگ او در روزنامه که بر اساس سنت خانواده های ايرانی صورت می گيرد نيز جلوگيری کرده است. راه پيمايی خودبخودی مردم در سوگ ندا نيز توسط پليس رژيم سرکوب شده است.
گاردين نوشته است رژيم تظاهر کنندگان را متهم می کند که ندا را کشته اند و روزنامه طرفدار دولت ,جوان, حتی جان لاين وابسته مطبوعاتی بی بی سی را متهم به استخدام ,اوباش, برای قتل او کرده تا بتواند يک فيلم مستند بسازد.

خبرنگار گاردين نوشته است يک زن ميانسال همسايه در حالی که اشک بر چشم داشت گفت خانواده اش چندين شبانه روز است که به خاطر حضور سرکوبگرانه بسيج که به ارعاب مردم محل می پردازند نخوابيده اند. حول و حوش محله خلوت است و منطقه زير قرق ماموران رژيم قرار دارد.

يکی از همسايگان به گزارشگر گاردين گفت:, ما در عذابيم و همچنان در ترس و وحشت به سر می بريم. در چند روز اخير حتی يک لحظه ما را آرام نگذاشته اند، چه برسد به خانواه ندا. به هيچکس اجازه نمی دهند به خانواه او را تسلی دهد. آنها تنها هستند، آنها در بازداشت هستند درحاليکه دخترشان تازه کشته شده است. من قادرنيستم ميزان درد و رنج آنها را حتی به تصور بياورم. دوستان او آمدند که به خانواده اش تسليت بگويند ولی به آنها اجازه ندادند و به زور آنها را پراکنده کردند. به خانواده ندا حتی فرصت سوگواری نداده اند.,
يک مرد ديگر گفت اگر ميگذاشتند انبوهی از مردم برای سوگواری می آمدند و نمی گذاشتند خانواده ندا تنها بمانند. ,اين حکومت وحشتناک است. آنها حتی طرفداران موسوی را متهم به کشتن ندا کرده و او را ,شهيد بسيجی, خوانده اند. اين مسخره است. اگر اين طور است چرا اجازه سوگوری به خانواده اش نمی دهند. از زمان انتخابات ديگر اين رژيم يک کلمه راست نمی گويد. ,

يک مغازه دار گفت ندا دختر مهربان و معصومی بود و هميشه با من خوب رفتار می کرد. من وقتی فهميدم بسيجی ها او را کشته اند متعجب شدم. من ميدانستم او دانشجوست. او هميشه مهربان بودو لبخند آرام بخشی بر لب داشت و حالا او را به خاطر تقلب در انتخابات شان قربانی کرده اند.,

3 تیر 1388 00:26

چهارشنبه ۳م تیر ۱۳۸۸

اندازی به سوی مردم معترض در میدان بهارستان


تجمع مردم معترض به نبود آزادی در ایران در میدان بهارستان با حمله ی نیروهای امنیتی مواجه شده است. «در زیر پل سعدی و میدان بهارستان مردم را می زنند... خانمی را به قصد کشت زدند و او در خون خود غوطه ور شد و شوهرش نتوانست کاری بکند... ماموران امنیتی در خیابان لاله زار به مردم شلیک می کنند... به مردم توهین می کنند و یک پیر مرد را زدند.... شما باید به مردم ایران کمک کنید و این جنایات را متوقف کنید...(گزارش مستقیم یک شاهد عینی به شبکه ی سی ان ان)»... فیلم های تظاهرات روز چهارشنبه را در ادامه ببینید ...

گزارش یک دختر با صدای گریان به سی ان ان:

در زیر پل سعدی و میدان بهارستان مردم را می زنند... خانمی را به قصد کشت زدند و او در خون خود غوطه ور شد و شوهرش نتوانست کاری بکند... ماموران امنیتی در خیابان لاله زار به مردم شلیک می کنند... به مردم توهین می کنند و یک پیر مرد را زدند.... شما باید به مردم ایران کمک کنید و این جنایات را متوقف کنید...

[گزارش سی ان ان]


[نخستین تصاویر از تظاهرات سوم تیر در بهارستان]


[تظاهرات روز چهارشنبه در تهران: مرگ بر دیکتاتور!]


[تظاهرات روز چهارشنبه در تهران: تیراندازی مستقیم به سوی تظاهرکنندگان]

علیرغم اعتراضات داخلی و بین المللی در خصوص خشونت بی حد و حصر نیروهای نظامی و شبه نظامی، میدان بهارستان در تهران بار دیگر صحنه خشونت عریان شد.
به گزارش مجموعه ی فعالان حقوق بشر در ایران، نیروهای نظامی و شبه نظامی پیرو خبر تلاش عده ای از شهروندان معترض به نتایج انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری برای تجمع در میدان بهارستان - مقابل مجلس شورای اسلامی، از ظهر روز جاری این منطقه را به محاصره خود در آوردند.
با نزدیک شدن به ساعت چهار که زمان اعلام تجمع مذکور بود، نیروهای نظامی و شبه نظامی مستقر در محل از توقف شهروندان جلوگیری می نمودند، با افزایش جمعیت، نیروهای امنیتی ایستگاه متروی میدان بهارستان را تعطیل نمودند و اقدام به برخورد فیزیکی با معترضان را آغاز کردند.
نیروهای نظامی با افزایش جمعیت شهروندان معترض به طور بی حد و حصری از گاز اشک آور برای متفرق کردن معترضان استفاده نمودند و با مشاهده مقاومت مردم معترض به استفاده از تیراندازی هوایی و سپس مستقیم روی آوردند.
علاوه بر دهها بازداشت و زخمی شده، بنابر مستندات دریافتی مجموعه، تا کنون یک دختر حدود ۱۹ ساله از ناحیه گلو مورد اصابت گلوله نیروهای شبه نظامی و لباس شخصی قرار گرفته است و تیراندازی هوایی و مستقیم کماکان در این منطقه ادامه دارد.
گزارش شده است نیروهای نظامی علیرغم زخمی شدن این شهروند جوان، اجازه کمک رسانی به این زخمی را نداده اند و سرانجام با وقفه طولانی بوسیله ماشینهای نظامی این فرد به محل نامشخصی منتقل شده است.
در زمان تنظیم این گزارش درگیری ها در این منطقه کماکان ادامه دارد و افزایش میزان زخمیان، دستگیر شده ها و احیانا جان باختگان محتمل است.

حضور گسترده نیروهای امنیتی در میدان بهارستان
دویچه وله: تجمع روز چهارشنبه سوم تیرماه درمیدان بهارستان تهران به دلیل حضور گسترده نیروهای امنیتی به خیابان‌های اطراف این میدان کشیده شد. به گفته‌ی یک شاهد عینی حدود ۱۵ نفر در این تجمع دستگیر شدند.
جمعی از هواداران موسوی و کروبی روز سه‌شنبه طی اطلاعیه‌ای اعلام کردند که به منظور ادامه اعتراض به نتایج انتخابات روز چهارشنبه سوم تیرماه ساعت ۵ بعدازظهر مقابل مجلس شورا در میدان بهارستان تهران تجمع خواهند کرد. اما به گفته‌ی شاهدان عینی از ساعاتی پیش از شروع تجمع، میدان بهارستان و اطراف مجلس مملو از نیروهای امنیتی شد به طوری که امکان یک لحظه ایستادن را هم به عابران نمی‌دادند.
یک شاهد عینی که حوالی ساعت ۴ بعدازظهر در محل حضور داشته به دویچه وله گفت: «راستش را بخواهید جمعیت خیلی زیاد است. ولی بیشتر از این که مردم باشند، لباس‌شخصی‌ها و یگان ویژه و لباس نظامی‌ها هستند. همچنان دارند همان رعب و وحشت را ایجاد می‌کنند. ولی مردم هم کم نیامده‌اند و بیشترشان هم سیاهپوش هستند. تنها از روی نماد سیاهپوشی‌شان می‌توانیم بگوییم که جزو هواداران هستند و به خیابان آمدند. غیراز این واقعا چیز دیگری نمی‌توانم بگویم. چون هنوز هیچ چیز مشخص نیست. اصلا اجازه نمی‌دهند هیچ تجمعی شکل بگیرد. مردم حق ندارند که بایستند. وقتی که می‌ایستند، نیروها وارد عمل می‌شوند».
شاهد دیگری گفت به دلیل حضور گسترده نیروهای امنیتی در داخل میدان بهارستان، مردم به سمت خیابان‌های اطراف پراکنده شده‌اند.
حدود ساعت شش بعدازظهر به وقت تهران یک بار دیگر با شرکت‌کنندگان در تجمع امروز تماس گرفتیم. به گفته‌ی آنان حتی امکان ایستادن در میدان بهارستان هم وجود نداشته و نیروهای امنیتی با باتوم همه را متفرق می‌کردند: «اینها فقط رعب و وحشت ایجاد می‌کردند. یعنی با باتوم‌هایشان می‌آمدند محکم می‌زدند به گوشه و کنار و نمی‌گذاشتند جمعیتی باشد، یعنی یکجا ثابت بماند و فقط هم رعب و وحشت ایجاد می‌کردند. ولی من خودم شخصا ندیدم درگیریی بشود. حالا نمی‌دانم شده یا نه».
این شاهد به بسته بودن متروی بهارستان اشاره کرده و می‌گوید: «دور تا دور مجلس را محاصر کرده بودند. در مترو را بسته بودند که دیگر هیچ راه ورود و خروجی وجود نداشته باشد. ساختمان مجلس هم طوری است که دیگر هیچ راه در رویی وجود ندارد. بنابراین جمعیت نمی‌توانند زیاد آنجا جمع بشوند».
یک شرکت‌کننده دیگر می‌گوید که خود شاهد دستگیری حدود ۱۵ نفر بوده است: «آنچنان فضای امنیتی بر بهارستان حاکم بود که امکان برگزاری تجمعی وجود نداشت و اجازه نمی‌دادند تجمعی برگزار بشود. تا کسی اقدامی می‌کرد که احساس می‌کردند می‌خواهد شعاری بدهد یا قصد جلب توجه مردم برای برگزاری تجمع را دارد، بازداشت می‌شد. این چیزی که مشاهدات خود من بود یکی دو مورد دیدم که یکسری بازداشت شدند و روی موتور منتقل‌شان کردند به کلانتری‌هایی که در همان محدوده‌ی میدان بهارستان بود، هفت هشت نفری را هم دیدم که در یک محدوده‌ای بازداشت شده بودند. آنها را نشانده بودند روی زمین و قصد انتقالشان را داشتند. جای دیگر هم دیدم که هفت هشت نفر بازداشت شده‌اند و در حال انتقال هستند. مجموعا مشاهدات خود من را بخواهیم برآورد کنیم، حدود پانزده نفر بازداشت را من شخصا مشاهده کردم».
با وجودی که در هفته جاری تقریبا هیچ تجمع بزرگی برگزار نشده و روز اول هفته نیز بیش از ۱۰ نفر فقط در تهران به دست نیروهای امنیتی کشته شدند، اما یک روزنامه‌نگار می‌گوید مردم همچنان امیدوارند: «علی‌رغم همه‌ی این هزینه‌هایی که داده شده، مردم همچنان امیدوارند و در واقع این حرکتهای نوآورانه به صورت خودجوش دارد ادامه پیدا می‌کند. این که بادکنک سبز از بالای پشت‌بامهایشان به آسمان رها کنند یا این که هر روز نه صبح بروند به بازار. این حرکت‌های خودجوش سازمان نیافته‌ای است که مردم می‌گویند ما که این همه داریم برای رسیدن به اهدافمان تحمل می‌کنیم ، باید این کارها را انجام بدهیم. صدای الله‌اکبرها همچنان علی‌رغم فضای امنیتی که وجود دارد هنوز به گوش می‌رسد. در صورتی که کوچه‌ها، به ویژه بعضی از منازل به خاطر صدای الله‌اکبر و مرگ بر دیکتاتور شناسایی شدند. ولی همچنان مردم بالای پشت بامهایشان می‌آیند و راه های خلاقانه‌ای را که دارند پیش می‌گیرند».

درگیری های تازه معترضان با پلیس در میدان بهارستان تهران
رادیو فردا: گزارش های رسیده از تهران حاکی است که تجمع تازه مخالفان نتایج انتخابات ریاست جمهوری در میدان بهارستان از سوی نیروهای امنیتی به خشونت کشیده شده و صدای شلیک گلوله به گوش می رسد.
شاهدان عینی می گویند که اوضاع میدان بهارستان پس از تجمع گروهی از معترضان به شدت نا آرام است و نیروهای لباس شخصی و انتظامی با باتوم تظاهر کنندگان را مورد ضرب و شتم شدید قرار می دهند.
همچنین پلیس با پرتاب گاز اشک آور سعی دارد تا مخالفان نتایج انتخابات ریاست جمهوری را پراکنده کند. این گزارش می افزاید که هلی کوپترهای سپاه به تعداد زیاد بر فراز شهر تهران و بهارستان در حال پرواز هستند و در برخی اوقات صدای شلیک هوایی نیز به گوش می رسد.
برخی گزارش های تایید نشده حاکی است که یک دختر ۱۹ ساله در میدان بهارستان با شلیک گلوله مجروح شده است.
همچنین نیروی انتظامی در مناطق مختلف تهران در حال بازرسی موبایل های مردم عادی است تا در صورت در اختیار داشتن تصاویر مربوط به صحنه های برخورد پلیس با معترضان، تلفن های همراه آنها ضبط شود.
میادین ونک، تجریش و ولی عصر تهران نیز به طور کامل در اختیار نیروهای ضد شورش است و آنها تجمع بیش از سه نفر را اجازه نمی دهند.
نیروی انتظامی در مناطق مختلف تهران در حال بازرسی موبایل های مردم عادی است تا در صورت در اختیار داشتن تصاویر مربوط به صحنه های برخورد پلیس با معترضان، تلفن های همراه آنها ضبط شود.
درگیری های روز چهارشنبه پس از دو روز آرامش نسبی در تهران آغاز شد و انتظار می رود که با فراخوان گروه ها و هواداران نامزدهای اصلاح طلب، اعتراض ها به نتایج انتخابات در روزهای آینده نیز ادامه یابد.

آزادی را «نـــدا»ی ملت بودی!م.سحر


نــدای شهیـد مــا
این دخت وطن فدای ایران شده است
خونش جاری برای ایران شده است
با چهرهء لاله گون و چشم ِ نگران
آزادی را« نــدا» ی ایران شده است !ـ
*

در پویه و پا به پای ملت بودی
آمیخته با صدای ملت بودی
ای دخت وطن به خون پاکت سوگند
آزادی را «نـــدا»ی ملت بودی!

شهيدان ما ، عزيزان!!


مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران :
هویت احراز شده دو تن دیگر از جان باختگان خشونت های اخیر در تهران به قرار ذیل اعلام میشود.

اشکان سهرابی،18 ساله،دانش آموز(پشت کنکوری)، محل فوت : تقاطع بوستان سعدی و رودکی (سلسبیل)
بهمن جنابی 20 ساله، شاغل در مغازه نصب و تعمیرات شوفاژ
دو شهروند فوق به گواه شاهدان توسط نیروهای لباس شخصی در حالیکه بصورت غیرمسلح به اعتراض در خصوص نتایج انتخابات ریاست جمهوری در ایران مشغول بودند به ضرب گلوله به قتل رسیدند.
لازم به ذکر است به دلیل محدودیتهای ارتباطی و فضای امنیتی ناشی از سیاستهای دولت، شناسایی جانباختگان خشونت های اخیر در اقصی نقاط ایران با دشواریهای عدیده ای روبه روست.



۱۳۸۸ تیر ۲, سه‌شنبه

ستاره های دنباله دار.....


هران 23 نفر - شيراز 11 نفر - اصفهان 7 نفر - استان سيستان و بلوچستان(شهرهای مختلف) 29 نفر - قم 4 نفر - اراک 2 نفر - مشهد 9 نفر - ساری 5 نفر - بابل 3 نفر - بوشهر 1 نفر - اهواز 6 نفر - خرمشهر 4 نفر - تبريز 11 نفر - اروميه 13 نفر - مراغه 2 نفر - کرمانشاه 7 نفر - سنندج 26 نفر - سقز 6 نفر - بانه 3 نفر - مهاباد 12 نفر - کرج 7 نفر - سقز 5 نفر - همدان 6 نفر - رشت 4 نفر - بندرانزلی 7 نفر - شوش و هفت تپه 12 نفر - استان لرستان(شهرهای مختلف) 25 نفر -

1تير:ابراز هم دردی شاعران و نويسندگان ايران با مردم

من ندانم با که گويم شرح درد:
قصه‌ی رنگ پريده، خون سرد؟

خون پاک ملت ايران، صدای فروخورده ی شاعران و نويسندگان اين مرز و بوم را به فريادی رسا بدل کرد، همراه و هم نظر با مردمی که گشوده شدن روزنه اي، زخم عميق شان را عيان کرده است؛ اعتراض خود را به کسانی که با ناديده گرفتن صدای مردم، عامل کشتارها، ضرب و شتم و بازداشت های گسترده اخير هستند اعلام می کنيم، و ياد آور مي‌شويم که هم بغض به سوگ نشستگان و در بندشدگان رخداد های اخير به سوگ نشسته ايم و هوادار عدالت و آرامشی هستيم که تنها با احقاق حقوق ملت ايران برقرار می شود.



سيمين بهبهاني، رضا براهني، علی اشرف درويشيان، پوران فرخزاد، حافظ موسوي، منصور اوجي، ايرج صف شکن، عليشاه مولوي، مهين خديوي، ابوتراب خسروي، فرخنده حاجی زاده، کامران بزرگ نيا، مهدی يزادنی خرم، شمس آقاجاني، پگاه احمدي، داريوش معمار، رويا تفتي، عباس صفاري، هوشنگ چالنگي، شهناز دارابيان، عزت الله قاسمي، کوروش کرمپور، محمود معتقدي، هوشيار انصاری فر، علی قنبري، علی عبدالله اي، محمد آبيز، سعيد آذين، فرهاد حيدری گوران، سهيلا ميرزائي، شهاب مقربين، حسين فاضلي، مهرداد فلاح، کوروش همه خاني، علی مسعودی نيا، فرامرز سدهي، پرويز خائفي، بهزاد موسايي، رضا بنی عامري، عليرضا بهنام، بکتاش آبتين، ليلا صادقي، آرش نصرت لله اي، ليلی گله داران، علی ثباتي، شيدا محمدي، علی الفتي، ليلا فرجامي، بابک سليمی زاده، پويا عزيزي، بهاره فريس آبادي، رسول رخشا، بنفشه فريس آبادي، ناما جعفري، غلامرضا بروسان، رضا شمسي، سعدی گلبياني، مازيار نيستاني، رويا زرين، سپيده جديري، موسا بندري، محمد ذوالفقاري، علی آموخته نژاد، سعيد آرمات، حسين شريفي، عليرضا بابائي، آزاده زارعيان، مهدی محمدي، احمد فريدمند، محمد زندي، پروين نگهداري، علی اکبر سليمانپور، سعيد محمد حسني، رجب بزرافشان، الهام اسلامي، حامد رحمتي، آزيتا قهرمان، سهراب رحيمي، مظاهر شهامت، مها محقق، حسن صفدري، علی ميرکازهي، عباس عارف، فهيمه غنی نژاد، احسان عابدي، مهری جعفري، رحيم رسولي، عليرضا عباسي، عليرضا فرهاني، ستار جانعلی پور، پرويز بابائي، جواد قاسمي، محمد شعباني، حسين ايمانيان، مهدی شام روشن، عليشام روشن، محمد مرات، مزدک موسوی. آرش الله وردي، محمد حسن مرتجا، مهدی صمداني، محمود رافع، رضا خندان مهابادي، فاطمه سرحدی زاده، رضا مرادی اسپيلي، محمود کوير. بهاره رضائي، سوری احمدلو. مريم پاليزبان، مريم حقيقت. محسن خيمه دوز، فروغ رخشا، الهام ملک پور، کبوتر ارشدي، ياشار احد صارمي، گلاله هنري، يدالله رويايي، فرزين هومان‌فر، مهناز يوسفي، فرشته ساري، محمد آشور، ماندانا زنديان، مينا رضايي، مقصود صالحي، مهرداد امين، ياسمن کاظمي، مهناز بديهيان، آزاده دواچی.