۱۳۸۸ مهر ۱۷, جمعه

خاتمي: هرکس کنار کلمه جمهوري اسلامي کلمه دمکراتيک بگذارد دشمن ما است

از ایلنا

خاتمي: هرکس کنار کلمه جمهوري اسلامي کلمه دمکراتيک بگذارد دشمن ما است، اگر کسي در اين شرايط کشور سوءاستفاده کند و جمهوري ايراني را مطرح کند مردم بدانند که هر کسي اين شعار را بدهد ضد امام (ره) است.

آيت الله سيد احمد خاتمي در خطبه دوم نماز جمعه تهران افزود: راه نجات در فنتنه ها تنها ولايت مداري و توسل به ائمه معصومين ( ع) و در غيبت حضرت امام زمان(ع) ولي فقيه است.
خاتمي با بيان اينکه خط امام (ره) براي ما همانند قانون اساسي داراي ارزش و قداست است ،‌تصريح کرد: خط امام (ره) استکبار ستيزي، مستضعف نواري ،عدالت محوري، ولايت فقيه مردم سالاري ديني، اعتماد به نفس ملي است که همه اين موارد به فضل خدا شاداب و با نشاط در کشور پيش مي رود و شخص مقام معطم رهبري پاسدار بزرگ اين راه نوراني است.
وي به صراحت اعلام کرد که ما تفسير درست خط امام(ره) را از مقام معظم رهبري مي گيريم. ايشان شاگرد شايسته امام (ره ) است که همواره همراه ايشان بوده اند. تفسير درست ،‌تفسير ايشان اشت. خط امام(ره) خط اسلام است.
خطيب اين هفته نماز جمعه تهران به موضع امام خميني (ره) در رفراندوم جمهوري اسلامي ايران اشاره کرد و گفت: ايشان در رفراندوم جمهوري اسلامي فرمودند جمهوري اسلامي نه يک کلمه کم و نه يک کلمه زياد.
خاتمي ادامه داد: بنابراين اگر کساني بيايند پرچمي را به دروغ به نام امام بلند کنند و بگويند استقلال، آزادي، جمهوري ايراني، آنها ضد خط امام (ره) هستند. آنها در پي منزوي کردن خط امام هستند.
وي همچنين به اين بيانات امام خميني (ره) تاکيد کرد که هرکس مسيرش، مسير اسلام نباشد دشمن ما است، با هر اسمي که باشد. هر کسي جمهوري را بخواهد دشمن ما است چراکه دشمن اسلام است.
امام جمعه موقت تهران يادآور شد: هرکس کنار کلمه جمهوري اسلامي کلمه دمکراتيک بگذارد دشمن ما است، اگر کسي در اين شرايط کشور سوءاستفاده کند و جمهوري ايراني را مطرح کند مردم بدانند که هر کسي اين شعار را بدهد ضد امام (ره) است.
خاتمي همچنين به اجلاس اخير مجلس خبرگان رهبري اشاره کرد که گفت: اين اجلاس از اجلاس هاي بسيار پرمحتوا بود و ولايت مداري در آن موج مي زد.
وي افزود: مردم بدانند که وکلاي آنها در مجلس خبرگان رهبري همانند خود آنها تشخيص دادند که لبه تيغ دشمن به سمت ستون خيمه انقلاب يعني ولايت فقيه است، بنابراين در نطق هاي پيش از دستور و بيانيه پاياني اين اجلاس با شکوه تر از گذشته بر ولايت مداري تاکيد و اعلام کردند که لباس رهبري تنها و تنها بر قامت حضرت آيت الله خامنه اي زيبنده است.
امام جمعه موقت تهران تصريح کرد: دشمن از اين موضع گيري مجلس خبرگان رهبري کلافه شد، آنها تلاش بسياري کردند که چنين القا کنند که در مجلس خبرگان دو فکر و سليقه وجود دارد.
خاتمي يادآور شد: تنها موردي که در مجلس خبرگان رهبري راه ندارد اين بازي هاي مصطلح سياسي است و رويکرد مجلس خبرگان رهبري تکليف مدارانه است.
امام جمعه موقت تهران همچنين گفت: ‌مجلس خبرگان افراطي و غير افراطي ندارد، اين مجلس خردورزان جمهوري اسلامي ايران است.
خاتمي همچنين با قدرداني از مردم ولايت مدار چالوس و نوشهر در استقبال عظيم از مقام معظم رهبري اظهار داشت: رهبر معظم انقلاب که در چند ماه اخير چندين بار بر عنصر بصيرت تاکيد کرده بودند، در سخنراني ها و رهنمودهايشان در چالوس نيز ضرورت اين عنصر را بيان کردند.
وي ادامه داد: ابعاد بصيرت شامل خداشناسي، راه شناسي، وظيفه شناسي و نعمت شناسي است، اما مهمترين آن دشمن شناسي است.
وي يادآور شد که مقام معظم رهبري در ديدار با اعضاي مجلس خبرگان رهبري نيز فرمودند "دشمن هم اکنون سه خط القاي ياس در بين مردم، القاي بن بست، سياه نمايي و ايجاد تفرقه در سطوح مختلف و اينکه تلاش مي کند مردم از دشمنان اصلي مخالف نظام غافل شوند، را دنبال مي کند".
خطيب اين هفته نماز جمعه تهران تصريح کرد: مقام معظم رهبري در سخنراني چالوس خود همچنين تاکيد کردند که اگر مشاهده کرديد دشمنان شما از کسي تعريف مي کند، در او شک کنيد، اگر حرکتي کردند که به نفع دشمنان خوني جمهوري اسلامي باشد، بايد هوشيار باشيم که به راه غلط مي رويم. اگر حرکت ما آنها را ناراحت کرد، اين راه درست است.
وي به راهپيمايي ميليوني مردم در روز جهاني قدس و شعار مرگ بر اسراييل در اين راهپيمايي تاکيد کرد و گفت: در اين راهپيمايي يک جمعيت بسيار اندک شعار اسراييل پسند نه غزه، نه لبنان را سر دادندکه مورد استقبال رسانه هاي بيگانه قرار گرفت.
وي افزود: اين جمعيت چند هزار نفري را رسانه هاي بيگانه در بوق کردند و حضور جمعيت ميليوني را ناديده گرفتند، شبکه تلويزيوني العربيه که به پاس خدمات به اسراييل نام آن العبريه مي گذاريم، هنوز و هنوز عکس هاي تظاهرات اين چند هزار نفر را پخش مي کند.
خاتمي در ادامه خطبه دوم نماز جمعه تهران، مذاکرات ژنو را مذاکراتي بسيار موفق و جمهوري اسلامي ايران را موفق در اين مذاکرات دانست که حتي رسانه هاي صهيونيستي نيز بر آن تاکيد کردند.
وي گفت: آنها تا پيش از برگزاري اين مذاکرات دائما سخن از تعليق و تحريم ايران را مطرح مي کردند اما پس از مذاکرات نه تنها کلمه اي از تعليق و تحريم به ميان نيامد بلکه فقط بسته پيشنهادي جمهوري اسلامي ايران محور قرار گرفت.
وي اقتدار جمهوري اسلامي ايران را مديون تلاش هاي حکيمانه مقام معظم رهبري و همراهي دولت نهم و دهم ذکر کرد.


چگونه و چه کشورهائی ، در راستای چه اهدافی از سال ۱۹۶۹ دین اسلام را تبدیل به سلاح سیاسی کردند

جمعه ۱۷ مهر ۱۳۸۸ - ۰۹ اکتبر ۲۰۰۹

کاظم رنجبر

ranjbar.jpg
پیشگفتا ر: در طول تاریخ بشریت ، دولت هائی با ماهیت امپریالیستی (امپراطوری) ظهور کردند،و چند قرنی ، با قدرت نظامی علمی ، تکنولوژی ، ، فرهنگی ،پیشرفته خود، بر بخشهای مهم دنیا همراه با ساکنان این مناطق، حتی هزاران کیلومتر دور تر از پایتخت امپراطوری خود مستقیم و غیر مستقیم با گماردن نظام های وابسته و دست نشاندگان خود در این مناطق حکومت کردند.این قدرت های استعماری نه تنها ثروت های مادی و معنوی ساکنان این مناطق ، را بغارت برده وامروز هم بغارت می برند،حتی ملیونها انسان های ساکن مناطق استعماری خود را علنأ و رسمأ تحت برنامه ای ،یا از بین بردند و یا آنها را با زور سلاح ،دستگیر کرده و به عنوان برده ، هزران کیلومتر دور تر از خانه و کاشانه این تیره بختان ، آنها را برای استفاده از نیروی کار مفت و مجانی شان ، به زمین داران ایکه خود این زمین ها را به زور اسلحه صاحب شده بودند ، فروختند.چنین رابطه استعماری ، اگر چه در ظاهر از بین رفته است، ولی در حقیقت و واقعیت زمان امروز ،هنوزدر شکل های مختلف باقی است.در جهانی که بشر با تکیه بر علم و تکنولوژی پیشرفته ، به مسافرت های کیهانی دست می زند، در همان زمان ، ملیونها انسان حتی از دسترسی ، به آب آشامیدنی سالم ، محروم است.

مسلط بودن به به وسائل جدید پیشرفته قدرت ،چون :تکنولوژی ، ارتباطات ،اطلاعات وجاسوسی ، تبلیغ خرافات بنام دین و معنویت ،بازرگانی ، امور بانکی و مالی بین المالی ،و فرهنگی ،به قدرت های امپریالیستی معاصر ، این امکان را فراهم می سازد ، که برای اهداف کوتاه مدت ، میان مدت ، دور مدت خود ،به هر نوع عملیات نظامی و غیر نظامی ، در هرنکته از جهان ، دست بزنند.در شرایط فعلی ، ایالات متحده آمریکا ، تنهاابر قدرت منحصری ایست ،که با داشتن پایگاه نظامی و دریائی ،در اغلب نکات حساس و استراتژیک جهان ، در آن واحد ، می تواند در سه اقیانوس دنیا ،اقیانوس کبیر، اقیانوس هند ، اقیانوس اطلس ،وارد عملیات جنگی زمینی دریائی و هوائی بشود.

در راستای شناخت ماهیت قدرت های امپریالیستی ، که در طول تاریخ، ملت های ضعیف را با انواع سیاست های خود، چه دیپلماسی،چه فرهنگی ،تبلیغات دینی خرافی پرور ، چه نظامی ، در اختیار داشتند، چند لحظه درباره مفاهیم :ژئو پلتیک ، ژئو استراتژی ،همراه با داده های تاریخی این مفاهیم ، مکث می کنیم.اگر قدرت های جهانی در رًاس آن آمریکا و انگلستان ،وکشور های وابسته به این دو قدرت ، چون اسرائیل و عربستان سعودی ، در تبدیل دین اسلام ، به یک سلاح سیاسی دست داشتند، این دولت های در راستای چه اهداف استعماری ، دست به چنین اعمال زدند، به توضیح و تفسیر خواهیم پرداخت.

قدرت های استعماری ،همیشه با نیروی نظامی و کشتی های توپدار ، سرزمین های ملت ها را متصرف نشده اند.بلکه قبل از استفاده از نیروی نظامی ، با انواع حیله و نیرنگ و تبلیغات خرافات زیر پوشش دین ، به مراتب بیشتر از قدرت نظامی ، بر ملتها ضربه زدند.این سخن در بین روشنفکران آفریقائی بسیار معروف است ، که می گویند:قبل از آنکه سفید پوستان بر آفریقا و جان و مال و سرزمین های ما مسلٌط بشوند، ما زمین های بیکران داشتیم ، اما انجیل نداشتیم.وقتی که سفید پوستان به آفریقا آمدند، به ما کتاب انجیل هدیه کردند.یک قرن بعد ، همه ما انجیل داشتیم ، امٌا زمین نداشتیم. آنها به ما انجیل دادند ، در عوض زمینهای ما را از ما گرفتند و به ما وعده بهشت دادند.

تبدیل دین اسلام به آلت سیاسی ، در راستای منافع ژئو پلتیک آمریکا ، انگلیس ، اسرائیل و خانواده ابن سعود( این خادمان حرمین شریفین !!!) در راستای سیاست ژئو پلتیک و ژئواستراتژیک این قدرت ها بود، که به مرور توضیح و تفسیر خواهیم کرد

* * * * *

بخش یکم - معنی و مفهوم :

استراتژی (Stratégie) ریشه یونانی دارد که از کلمه (Stratégia) :یعنی هنرمطابقت و هدفمند کردن عملیات نظامی – سیاسی ، فرهنگی ، در رهبری و فرماندهی یک جنگ و آماده نمودن دفاع ملی .

استراتژیک- (Stratégique) صفت است،که در زبان یونانی (Strategikos) می گویند ، یعنی آن چیزی که مستقیمأ در عملیات جنگی برای رسیدن به اهداف بکار گرفته می شود. بعنوان مثال :یک جاده استراتژیک –یک موقعیت استراتژیک – یک بمباران استراتژیک – مواد اولیه استراتژیک (چون نفت ، اورانیوم ، گاز ، فلزات سنگین ) یک هم پیمان استراتژیک –( که با هم پیمان تاکتیک فرق می کند.به عنوان مثال :پاکستان هم پیمان تاکتیکی آمریکا در خاورمیانه است، در صورتیکه هندوستان هم پیمان استراتژیک آمریکا است.فرق این دوکشور را یااین رابطه دوگانه را باید در رقابت آمریکا به عنوان ابر قدرت انحصاری امروز را با چین و روسیه باید مورد دقت قرار داد.) سوء استفاده استراتژیک از اختلافات فرهنگی دینی ، قومی ،نژادی در رسیدن به اهداف استعماری ، نیز بخشی از عملیات استراتژیک محسوب می شود.تبلیغ قوم گرائی توسط قدرت های بیگانه در ایران امروز، تبلیغ جنگ شیعه و سنی در عراق ، افغانستان و پاکستان،یا تبلیغ ایدئولوژی کمونیستی توسط اتحاد جماهیر شوروی سابق ، توسط انترناسیونالیزم کمونیستی و کمینترن، یک هدف استراتژیک برای پیشبرد نفوذ اتحاد جماهیر شوروی سابق ، در مناطق حساس وسوق الجیشی جهان بود.

استراتژ- (Stratège) :کلمه استراتژ اسم است.فرد متخصص و ماهری که یک یا چند عملیات نظامی یا سیاسی را با موفقیت به پایان برساند ، او را استراتژ می نا مند .به عنوان مثا ل مارشال فلد مونتگمری فاتح نبرد العلمین در جنگ دوم جهانی ، استراتژ برجسته بود .وینستون چرچیل را میتوان در جهان سیاست یک نابغه نامید.

ژئو استراتژی - (Géostratégie) : خط مشی سیاسی دولت هر مملکت ، در رابطه با موقعیت جغرافیائی آن مملکت طراحی می شود، که در حقیقت به استناد به این موقعیت ها رهبران سیاسی روش منطقی پیش می گیرند.رهبران سیاسی و نظامی هر کشور نیز اجبارأ جغرافیای سیاسی کشور های همسایه را می شناسند،و

، در روابط سیاسی و نظامی خود، مد نظر قرار می دهند. ناپلئون بناپارت سخن معروفی دارد ، که می گوید:علم جغرافیا در درجه اول ، برای جنگیدن بکار گرفته می شود. موقعیت جغرافیائی ایران ، واقع در محل تلاقی سه قاره مهم دنیا ، آسیا ، اروپا ، آفریقا ،شاهراه دریائی خلیج فارس تنگه هرمز ، عبور از مدیترانه گذر از کا نال سوئز ، رسیدن به دریای سرخ ، ذخائر بیکران منطقه نفتی خلیج فارس ، قرار گرفتن بین دو قدرت استعماری روس و انگلیس از قرن هیجدهم تا امروز و رسیدن آمریکا در منطقه ، ساختن دولت اسرائیل توسط انگلیس در شرق کانال سوئز برای خفظ منافع خود، جنگهای متعد د اعراب واسرائیل، واقعیت های ثابتی(پارامتر ) هستند که مسئولین و سیاست گذاران مملکت ایران ، در طول دو قرن و نیم ، هرگز مورد توجه قرار نداده اند.ازآنجائیکه اغلب پادشاهان و روحانیون حکومتی ، فاقد دانش سیاسی بودند و هستند،و هیچ کدام نیز پایگاه ملی و مردمی نداشته و ندارند،ومتاسفانه اغلب نیز فاسد و دنیا پرست بوده و هستند،وضع اسف بار امروز ملت و مملکت ،چه از جنبه داخلی ،و چه از جنبه روابط بین المللی ، گویای زنده ، این بی لیاقتی ها و خیانت به ملت و مملکت هستند.وقتی که آیت الله محمد مصباح یزدی علنأ از پشت تریبون رسمی مملکت می گوید : وطن پرستی عین گاو پرستی است، یا آیت الله جنتی میگوید: البته که در ایران ، ایرانی درجه یک و درجه دو و درجه سه وجود دارد !البته با این عالمان !!!درس نخوانده و مکتب نرفته علوم سیا سی ، اقتصادی ، دیپلما سی، ژئو پلتیک و ژئو استراتژیک ، برخاسته از حوزه های علمیه قم و نجف ،قدرت های استعماری امروز، می توانند به راحتی دین اسلام رادر راستای اهداف خود آلت سیاسی قرار بدهند.

همین امروز ، در مدارس عالی علوم سیاسی ونظامی و دفاع استراتژیک کشور های معتبر دنیا ، خصوصأ کشورهای غربی چون آمریکا ، انگلستان ، فرانسه ،اسپانیا ، آلمان ، بعد از گذشت قرنها از جنگهای صلیبی ،تسلط اعراب مسلمان به اسپانیا ، ظهور امپراطوری عثمانی ، که بخشهائی از شرق اروپا را مدت 400 سال در استیلائی خود داشت، با تمام دقت مورد باز نگری و مطالعه قرار می دهند، تا علل شکست اروپا و برتری مسلمانان آن زمان را بفهمند.ای کاش چنین درک و شعور هم در بین رهبران مذهبی ، سیاسی مسلمانان وجود داشت ،و از خود می پرسیدند، چرا 57 کشور مسلمان ،از اندونزی تا مراکش ، با جمعیتی با یک ملیاردو دویست ملیون نفر،بدون استثناء در طول سه قرن گذشته، بطور مستقیم ، یا غیر مستقیم،توسط قدرت های استعماری،اسیر و استثمار شده اندوچرا این رابطه استعمارگر با مستعمره ،چه از جنبه مادی و چه از جنبه معنوی ، تا کنون ادامه دارد؟ جواب این سئوال چنین است: جهان امروزرا نمی توان

با قوانین 1400 سال پیش جامعه عشیره ای عربستان اداره کرد.اگر رهبران سیاسی - مذهبی ، کشور های مسلمان ، این واقعیت را درک نمی کنند ، یا نمی خواهند درک بکنند، با تمام معذرت از خوانندگان این نوشته ، یا این حضرات، فاقد علم و دانش واقعی هستند، یا عمدأ برای ادامه حاکمیت استبداد خود و غارت ثروت های ملی این ملتها ،علنأ مسلمانان را در نا آگاهی و خرافات نگاه می دارند ، و یا اینکه درست در راستای منافع سیاست نو استعماری قدرت های استعمار گر ، متحد و همدست ،همراه با اربابان خود انجام وظیفه میکنند.

دکترین جمس مونروئه :منظور کردن فضای خارج از مرزهای شناخته شده کشور های مهم ، در روابط بین المللی و سیاست و طرح دفاعی کشور ، و حفظ منافع مادی و دستیابی به مناطق حساس و سوق الجیشی نکات مختلف نزدیک به مرزهای دفاعی ، که در حقیقت همان سیاست ژئو پلتیک است ، از زمانهای بسیار قدیم ، در سیاست های امپراطوری های مهم جهان منظور بود.دلیل جنگهای صلیبی ،بین مسیحیان ومسلمانان که مدت دوقرن از سال 1095 تا سال 1275 طول کشید و در نهایت جنگ با پیروزی مسلمانان تمام شد، بخاطر آزاد کردن مکان مقدس مسیحیت از چنگال مسلمانان نبود.این جنگ های طولانی برای حفظ راه های تجارت اروپا با هندوستان و چین بود.اروپای آن عصر از چین ابریشم و ظروف چینی ،و از هندوستان ادویه ، پوست حیوانات وحشی و چوب های جنگلی وارد می کرد. با قدرت گرفتن مسلمانان ، این راه دریائی و زمینی ، در انحصار مسلمانان قرار گرفت ، لذا بازرگانان جهان مسیحیت مجبور بودند که این کالا ها را از مسلمانان بخرند.درست در راستای یافتن راه دریائی دیگر و دور زدن مناطق مسلمان نشین و رسیدن به هندوستان بود ،که کریستف کلمب در سال 1492 آمریکا را کشف کرد ،و درست در همان سال نیز آخرین سلطان نشین مسلمان اسپانیا ، بدست پادشاهان کاتولیک منقرض شد .

همین سیاست را قرنها بعد ، وقتی که ایالات متحده آمریکا مستقل و تبدیل به یک قدرت منطقه ای در ابعاد قاره آمریکا می شود ، پنجمین رئیس جمهور این کشور ،جمس مونروئه (james Monroe-1758-1831) در 2 دسامبر 1823 دکترین سیاست خارجی آمریکا را ، در دفاع از تمامیت ارضی ، استقلال کشور و سیاست ژئو پلتیک و ژئو استراتژیک این کشور را به اروپا اعلام کرد. این سیاست در تاریخ دیپلماسی به دکترین مونورئه معروف است ، که تا امروز بخشی از سیاست جهانی آمریکا محسوب می شود.

اصل یکم- قاره آمریکا از این ببعد به هر نوع اقدام استعماری اروپا بسته شود.( ملاحظه شود ، که از قاره آمریکا سخن می گوید، یعنی اینکه تمامی قاره آمریکا ، در فضای ژئو پولتیک این کشور قرار می گیرد. از آن تاریخ تا امروز این اصل در سیاست خارجی آمریکا مطلقأ رعایت می شود.

اصل دوم - هرنوع دخالت اروپا در قاره آمریکا به عنوان اعمال غیر دوستانه محسوب خواهد شد.

اصل سوم - در مقابل رعایت اروپا به این دو اصل ، آمریکا هیچ دخالتی در اروپا نخواهد کرد.

این سه اصل تا نیمه قرن بیستم ،خطوط اصلی سیاست خارجی آمریکا بود. بعد از پیروزی متفقین در جنگ دوم جهانی علیه آلمان نازی و متحدین آن کشور، و تقسیم جهان به دواردوگاه کمونیستی و سرمایه داری ،و تحولات و اختراعا ت پیش رفته در صنایع نظامی و تکنولوژی فضائی و موشکهای قاره پیما ،این بار نه تنها قاره آمریکا ، بلکه تمام نکات حساس دنیا، چه از جنبه استراتژیک ، چه از جنبه وجود منابع طبیعی چون نفت گاز ،اورانیوم ،منگنز ، مس ، کروم، کوبالت ، راه های دریائی مهم دنیا ، بخشی از مناطق ژئو پولتیک آمریکا محسوب می شوند. خصوصأ اینکه ، با فروپاشی نظام کمونیستی شوروی در سال 1989-1992 ،امروز آمریکا ، ابر قدرت منحصری است، که در تمام نکات حساس جهان ، بطور مستقیم و غیر مستقیم ، دخالت های نظامی ، سیاسی و عملیات سری انجام می دهد.چه کسی باور می کرد ، که صدام حسین ، دیکتاتور عراق ، که رسمأ از سال 1958 ، بعد از سرنگونی رژیم سلطنتی توسط کودتای افسران عراقی ، به فرماندهی ژنرال عبدالکریم قاسم ،در خد مت آمریکا ، در راستای پیشبرد سیاست منطقه این کشور ، حتی به ملت عراق نیز رحم نمی کرد، روزی بدست نیروهای آمریکائی ، بمانند یک دزد گردنه گیر در دادگاه مسخره ای به دار آوریخته شود؟ملت ایران وجهانیان شاهد بودند، که چگونه آمریکا ، به محمد رضا شاه ، در پایان عمر و دربدری اش حتی پناه نداد و جیمی کارتر بطور روشن و آشکار گفت :برای ما ایران مهم است ،نه شاه.

یعنی ایران در موقعیت جغرافیائی حساس خود،در ژئوپلتیک آمریکا نقش مهمی دارد.اگر همین آمریکا و همپیمانان آنکشور دررسیدن به اهداف خود ، بجای اسلحه گرم و جنگ ، یک مشت آخوند را با یک مشت تبلیغات خرافی بنام دین ، در کشور های اسلامی ، با استقرار نظام های فاسد و استبدادی به اهداف خود برسند،و ثروت های این کشور ها را تاراج بکنند، کجای این عمل در زدو بند های سیاسی غیر منطقی و غیر عقلانی است؟نظام جهل و خرافات اسلامی،در سرزمینی به وسعت ایران ، گندم نان خالی ملت اش را نمی تواند ، تامین بکند.همین جمهوری اسلامی از برکت اسلام ناب محمدی گندم از کاناد و آرژانتین وارد می کند و در عوض برای ملت وعده بهشت می دهد.خود آیت الله سیستانی ،آیت الله مهدوی کنی در بیمارستان های ملکه انگلیس معالجه می شوند ،اما برای درمان درد های ملت مظلوم ، چاه جمکران راه می اندازند.

در 20 تیر ماه 1374 شورای عالی انقلاب فرهنگی با برسمیت شناختن موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)به سر پرستی آیت الله مصباح یزدی اعتبار ویژه ای به این موسسه بخشید.بلافاصله پس از رسمیت یافتن موسسه عده یی از شاگردان وی با تطبیق مدارک حوزوی خود و گرفتن مدارک دانشگاهی ، برای ادامه تحصیل با استفاده از سهمیه بورسیه شورای عالی انقلاب فرهنگی راهی دیار غرب شدندو البته تمامی آنها از جمله فرزندان خود مصباح یزدی (آخوندی که علنأ از پشت تریبون نظام اسلام ناب محمدی فرمودند ،که وطن پرستی عین گاو پرستی است.!!! آی کاش کسی از این حضرت می پرسید ، حضرت آقا وطن شما کجا است؟)ابتدا در دانشگاه مک گیل مونترال کانادا به عنوان دانشجوی فوق لیسانس مشغول تحصیل شده و پس از گرفتن فوق لیسانس برای ادامه تحصیل در مقطع دکترا (دکترای چی؟ حتمأ د کترای طهارت و نجاست حلال و حرام مکروه) راهی دیگر مراکز دانشگاهی کانادا و آمریکا شدند.به گزارش روزنامه اعتماد از جمله این افراد مرتضی آقا تهرانی و محمد ناصر سقای بی ریا بودند، که راهی آمریکا شدنددر دانشکده فلسفه دانشگاهی ایالتی نیوریوک مشغول به تحصیل شدو تز دکترای خود را در زمینه تاثیر عرفانی خواجه نصیر الدین طوسی روی افکار ابن سینا به پایان رساند.(تمام گرفتاری های دولت آمریکا از جنبه علمی و دانشهای جهانی امروز این بود که بداند خواجه نصیر الدین طوسی از جنبه عرفانی ،چه تاثیری بر بوعلی سینا گذاشته بود ،که آنهم از برکت علمای اعلام و حجج اسلام ناب محمدی چون مصباح یزدی و حجت الاسلام آقا تهرانی وسقای بی ریا حل شد. منتها با پول ملت ایران.) این حضرات

در مدت 12 سال اقامت در آمریکا با پول ملت ایران چکار می کردند و چه نفعی برای ملت داشتند و چه علمی از علوم پیشرفته دنیای امروزی برای ملت ایران آوردند ، کسی نمی داند، اما آقا تهرانی در هنگام اقامت و تحصیل ، امام جمعه مسجد امام علی (ع) منطقه بروکنگیز نیوریوک بود، و آقای سقای بی ریا هم امام جمعه تکزاس شد.!محمد ناصر سقای بی ریا در تز فوق لیسانس از پدر معنوی خود یعنی آیت الله مصباح یزدی (بی وطن )تشکر کرد.(نقل از سایت اطلاعات نت .عنوان مقاله :مصبا حیون کابینه احمدی نژاد.ماًخذ وتاریخ 7 اکتبر 2009 –



کردند ،که به ترتیب ، با اسناد و وقایع تاریخی ، دنبال این بحث را خواهیم گرفت.

مدت 30 سال است ، که ملت عراق در گیر جنگ هائی است، که گردانندگان امران و عاملان این جنگ ها ، در خارج از عراق ، قدرت های منطقه ای و فرا منطقه ای هستند.تمام زیر بنای اقتصادی این کشور ، از بین رفته است.بنا به گفته متخصصین امور اقتصادی و توسعه زیر بنائی ، کشور عراق ، 50 سال به عقب برگشته است. کشور عراق قبل از شروع جنگ با ایران در سال 1358، 98 ملیارد دولار ، ذخیره بانکی در بانک های دنیا داشت.در آن سالها سطح زندگی مردم عراق ، هم سطح زندگی مردم اسپانیا بود.امروز این کشور ، با آن همه سرمایه های طبیعی ، نفت ، گاز،و دو رودخانه بزرگ ، که می توانند این سرزمین را آباد بکنند ، تبدیل به یکی از کشور های مقروض جهان شده است. در عراق امروز بنا به آمار رسمی این کشور بیش از یک ملیون زن بیوه وجود دارد ،که شوهران خود را در جنگ های متعدد و عملیات تروریستی ازدست داده اند . این زنان بیوه چگونه در یک کشور جنگ زده می توانند ، هزینه زندگی خود و فرزندانشان را فراهم آورند؟آیا این زنان و این فرزندان عراقی صاحبان اصلی این کشور نیستند؟چرا نمی توانند در سرنوشت وطنشان ، مثل زنان اروپائی دخالت بکنند؟ چرا کشور معتبری چون آلمان ، توسط یک با نوی آلمانی آنگلا مرکر و اعضای دولت اش اداره می شود ، اما زنان مسلمان قرنها توسط یک مشت آخوند بیسواد ، بنام دین و احکام دین ، از حق آموختن یک حرفه و رفتن به مدرسه محروم بودند؟

عملیات تروریستی ، شیعه علیه سنیٌ ، سنیٌ علیه شیعه ، عرب علیه کرد ، کرد علیه عرب ، دست آورد سیاست هائی است، که طراحان واقعی آن در آنور اقیانوسها ، طراحی می کنند ،که چگونه آمریکا می تواند ، به عنوان ابر قدرت منحصر بر دنیا حکمرانی بکند. در این راستا ، توجه خوانند گان مقاله را به آخرین کتاب زبینیو برژنیسکی با عنوان :The Grand Chessboard- در زبان انگلیسی جلب می کنیم. چگونه این مشاور امنیتی آمریکا و استاد دانشگاه هپکینز ،نقش آمریکا را در رابطه با کشور های مختلف ، به تناسب قدرت نظامی و اقتصادی و اختلافات قومی و دینی شان را به دولتمردان آمریکائی توضیح و تفسیر می کند.( ادامه دارد) پاریس 9 اکتبر 2009
به قلم :کاظم رنجبر ، دکتر در جامعه شناسی سیاسی .
http://ettelaat.net/print.asp ?id=41587—- نقل بطوراختصار.خوانندگان هموطن ملاحظه می فرمایند ، که ایران اسلام ناب محمدی در پیشرفت های علمی چه قام های بلندی برداشته است که حتی به نیوریوک و تکزاس امام جمعه می فرستد.بنا به نوشته همین مقاله ، امروز همین حجت الاسلام های دکتر ، در کابینه آقای رئیس جمهور مشاور ایشان در امور دینی هستند !بعد شما تعجب می کنید که چرا در سال 1969 ، آمریکا ، انگلستان ، اسرائیل ،و عربستان سعودی ، دست در دست هم ، در یک برنامه منظم و کاملأ بررسی شده ،دین اسلام را تبدیل به سلاح سیاسی برای کشورهای مسلمان ، در تقابل با ناسیونالیزم مبارزات ضد استعماری دکتر مصدق و سرهنگ جمال عبدالناصر

اسلام چون سلاح سیاسی!


چگونه و چه کشورهائی ، در راستای چه اهدافی از سال ۱۹۶۹ دین اسلام را تبدیل به سلاح سیاسی کردند

جمعه ۱۷ مهر ۱۳۸۸ - ۰۹ اکتبر ۲۰۰۹

کاظم رنجبر

ranjbar.jpg
پیشگفتا ر: در طول تاریخ بشریت ، دولت هائی با ماهیت امپریالیستی (امپراطوری) ظهور کردند،و چند قرنی ، با قدرت نظامی علمی ، تکنولوژی ، ، فرهنگی ،پیشرفته خود، بر بخشهای مهم دنیا همراه با ساکنان این مناطق، حتی هزاران کیلومتر دور تر از پایتخت امپراطوری خود مستقیم و غیر مستقیم با گماردن نظام های وابسته و دست نشاندگان خود در این مناطق حکومت کردند.این قدرت های استعماری نه تنها ثروت های مادی و معنوی ساکنان این مناطق ، را بغارت برده وامروز هم بغارت می برند،حتی ملیونها انسان های ساکن مناطق استعماری خود را علنأ و رسمأ تحت برنامه ای ،یا از بین بردند و یا آنها را با زور سلاح ،دستگیر کرده و به عنوان برده ، هزران کیلومتر دور تر از خانه و کاشانه این تیره بختان ، آنها را برای استفاده از نیروی کار مفت و مجانی شان ، به زمین داران ایکه خود این زمین ها را به زور اسلحه صاحب شده بودند ، فروختند.چنین رابطه استعماری ، اگر چه در ظاهر از بین رفته است، ولی در حقیقت و واقعیت زمان امروز ،هنوزدر شکل های مختلف باقی است.در جهانی که بشر با تکیه بر علم و تکنولوژی پیشرفته ، به مسافرت های کیهانی دست می زند، در همان زمان ، ملیونها انسان حتی از دسترسی ، به آب آشامیدنی سالم ، محروم است.

مسلط بودن به به وسائل جدید پیشرفته قدرت ،چون :تکنولوژی ، ارتباطات ،اطلاعات وجاسوسی ، تبلیغ خرافات بنام دین و معنویت ،بازرگانی ، امور بانکی و مالی بین المالی ،و فرهنگی ،به قدرت های امپریالیستی معاصر ، این امکان را فراهم می سازد ، که برای اهداف کوتاه مدت ، میان مدت ، دور مدت خود ،به هر نوع عملیات نظامی و غیر نظامی ، در هرنکته از جهان ، دست بزنند.در شرایط فعلی ، ایالات متحده آمریکا ، تنهاابر قدرت منحصری ایست ،که با داشتن پایگاه نظامی و دریائی ،در اغلب نکات حساس و استراتژیک جهان ، در آن واحد ، می تواند در سه اقیانوس دنیا ،اقیانوس کبیر، اقیانوس هند ، اقیانوس اطلس ،وارد عملیات جنگی زمینی دریائی و هوائی بشود.

در راستای شناخت ماهیت قدرت های امپریالیستی ، که در طول تاریخ، ملت های ضعیف را با انواع سیاست های خود، چه دیپلماسی،چه فرهنگی ،تبلیغات دینی خرافی پرور ، چه نظامی ، در اختیار داشتند، چند لحظه درباره مفاهیم :ژئو پلتیک ، ژئو استراتژی ،همراه با داده های تاریخی این مفاهیم ، مکث می کنیم.اگر قدرت های جهانی در رًاس آن آمریکا و انگلستان ،وکشور های وابسته به این دو قدرت ، چون اسرائیل و عربستان سعودی ، در تبدیل دین اسلام ، به یک سلاح سیاسی دست داشتند، این دولت های در راستای چه اهداف استعماری ، دست به چنین اعمال زدند، به توضیح و تفسیر خواهیم پرداخت.

قدرت های استعماری ،همیشه با نیروی نظامی و کشتی های توپدار ، سرزمین های ملت ها را متصرف نشده اند.بلکه قبل از استفاده از نیروی نظامی ، با انواع حیله و نیرنگ و تبلیغات خرافات زیر پوشش دین ، به مراتب بیشتر از قدرت نظامی ، بر ملتها ضربه زدند.این سخن در بین روشنفکران آفریقائی بسیار معروف است ، که می گویند:قبل از آنکه سفید پوستان بر آفریقا و جان و مال و سرزمین های ما مسلٌط بشوند، ما زمین های بیکران داشتیم ، اما انجیل نداشتیم.وقتی که سفید پوستان به آفریقا آمدند، به ما کتاب انجیل هدیه کردند.یک قرن بعد ، همه ما انجیل داشتیم ، امٌا زمین نداشتیم. آنها به ما انجیل دادند ، در عوض زمینهای ما را از ما گرفتند و به ما وعده بهشت دادند.

تبدیل دین اسلام به آلت سیاسی ، در راستای منافع ژئو پلتیک آمریکا ، انگلیس ، اسرائیل و خانواده ابن سعود( این خادمان حرمین شریفین !!!) در راستای سیاست ژئو پلتیک و ژئواستراتژیک این قدرت ها بود، که به مرور توضیح و تفسیر خواهیم کرد

* * * * *

بخش یکم - معنی و مفهوم :

استراتژی (Stratégie) ریشه یونانی دارد که از کلمه (Stratégia) :یعنی هنرمطابقت و هدفمند کردن عملیات نظامی – سیاسی ، فرهنگی ، در رهبری و فرماندهی یک جنگ و آماده نمودن دفاع ملی .

استراتژیک- (Stratégique) صفت است،که در زبان یونانی (Strategikos) می گویند ، یعنی آن چیزی که مستقیمأ در عملیات جنگی برای رسیدن به اهداف بکار گرفته می شود. بعنوان مثال :یک جاده استراتژیک –یک موقعیت استراتژیک – یک بمباران استراتژیک – مواد اولیه استراتژیک (چون نفت ، اورانیوم ، گاز ، فلزات سنگین ) یک هم پیمان استراتژیک –( که با هم پیمان تاکتیک فرق می کند.به عنوان مثال :پاکستان هم پیمان تاکتیکی آمریکا در خاورمیانه است، در صورتیکه هندوستان هم پیمان استراتژیک آمریکا است.فرق این دوکشور را یااین رابطه دوگانه را باید در رقابت آمریکا به عنوان ابر قدرت انحصاری امروز را با چین و روسیه باید مورد دقت قرار داد.) سوء استفاده استراتژیک از اختلافات فرهنگی دینی ، قومی ،نژادی در رسیدن به اهداف استعماری ، نیز بخشی از عملیات استراتژیک محسوب می شود.تبلیغ قوم گرائی توسط قدرت های بیگانه در ایران امروز، تبلیغ جنگ شیعه و سنی در عراق ، افغانستان و پاکستان،یا تبلیغ ایدئولوژی کمونیستی توسط اتحاد جماهیر شوروی سابق ، توسط انترناسیونالیزم کمونیستی و کمینترن، یک هدف استراتژیک برای پیشبرد نفوذ اتحاد جماهیر شوروی سابق ، در مناطق حساس وسوق الجیشی جهان بود.

استراتژ- (Stratège) :کلمه استراتژ اسم است.فرد متخصص و ماهری که یک یا چند عملیات نظامی یا سیاسی را با موفقیت به پایان برساند ، او را استراتژ می نا مند .به عنوان مثا ل مارشال فلد مونتگمری فاتح نبرد العلمین در جنگ دوم جهانی ، استراتژ برجسته بود .وینستون چرچیل را میتوان در جهان سیاست یک نابغه نامید.

ژئو استراتژی - (Géostratégie) : خط مشی سیاسی دولت هر مملکت ، در رابطه با موقعیت جغرافیائی آن مملکت طراحی می شود، که در حقیقت به استناد به این موقعیت ها رهبران سیاسی روش منطقی پیش می گیرند.رهبران سیاسی و نظامی هر کشور نیز اجبارأ جغرافیای سیاسی کشور های همسایه را می شناسند،و

، در روابط سیاسی و نظامی خود، مد نظر قرار می دهند. ناپلئون بناپارت سخن معروفی دارد ، که می گوید:علم جغرافیا در درجه اول ، برای جنگیدن بکار گرفته می شود. موقعیت جغرافیائی ایران ، واقع در محل تلاقی سه قاره مهم دنیا ، آسیا ، اروپا ، آفریقا ،شاهراه دریائی خلیج فارس تنگه هرمز ، عبور از مدیترانه گذر از کا نال سوئز ، رسیدن به دریای سرخ ، ذخائر بیکران منطقه نفتی خلیج فارس ، قرار گرفتن بین دو قدرت استعماری روس و انگلیس از قرن هیجدهم تا امروز و رسیدن آمریکا در منطقه ، ساختن دولت اسرائیل توسط انگلیس در شرق کانال سوئز برای خفظ منافع خود، جنگهای متعد د اعراب واسرائیل، واقعیت های ثابتی(پارامتر ) هستند که مسئولین و سیاست گذاران مملکت ایران ، در طول دو قرن و نیم ، هرگز مورد توجه قرار نداده اند.ازآنجائیکه اغلب پادشاهان و روحانیون حکومتی ، فاقد دانش سیاسی بودند و هستند،و هیچ کدام نیز پایگاه ملی و مردمی نداشته و ندارند،ومتاسفانه اغلب نیز فاسد و دنیا پرست بوده و هستند،وضع اسف بار امروز ملت و مملکت ،چه از جنبه داخلی ،و چه از جنبه روابط بین المللی ، گویای زنده ، این بی لیاقتی ها و خیانت به ملت و مملکت هستند.وقتی که آیت الله محمد مصباح یزدی علنأ از پشت تریبون رسمی مملکت می گوید : وطن پرستی عین گاو پرستی است، یا آیت الله جنتی میگوید: البته که در ایران ، ایرانی درجه یک و درجه دو و درجه سه وجود دارد !البته با این عالمان !!!درس نخوانده و مکتب نرفته علوم سیا سی ، اقتصادی ، دیپلما سی، ژئو پلتیک و ژئو استراتژیک ، برخاسته از حوزه های علمیه قم و نجف ،قدرت های استعماری امروز، می توانند به راحتی دین اسلام رادر راستای اهداف خود آلت سیاسی قرار بدهند.

همین امروز ، در مدارس عالی علوم سیاسی ونظامی و دفاع استراتژیک کشور های معتبر دنیا ، خصوصأ کشورهای غربی چون آمریکا ، انگلستان ، فرانسه ،اسپانیا ، آلمان ، بعد از گذشت قرنها از جنگهای صلیبی ،تسلط اعراب مسلمان به اسپانیا ، ظهور امپراطوری عثمانی ، که بخشهائی از شرق اروپا را مدت 400 سال در استیلائی خود داشت، با تمام دقت مورد باز نگری و مطالعه قرار می دهند، تا علل شکست اروپا و برتری مسلمانان آن زمان را بفهمند.ای کاش چنین درک و شعور هم در بین رهبران مذهبی ، سیاسی مسلمانان وجود داشت ،و از خود می پرسیدند، چرا 57 کشور مسلمان ،از اندونزی تا مراکش ، با جمعیتی با یک ملیاردو دویست ملیون نفر،بدون استثناء در طول سه قرن گذشته، بطور مستقیم ، یا غیر مستقیم،توسط قدرت های استعماری،اسیر و استثمار شده اندوچرا این رابطه استعمارگر با مستعمره ،چه از جنبه مادی و چه از جنبه معنوی ، تا کنون ادامه دارد؟ جواب این سئوال چنین است: جهان امروزرا نمی توان

با قوانین 1400 سال پیش جامعه عشیره ای عربستان اداره کرد.اگر رهبران سیاسی - مذهبی ، کشور های مسلمان ، این واقعیت را درک نمی کنند ، یا نمی خواهند درک بکنند، با تمام معذرت از خوانندگان این نوشته ، یا این حضرات، فاقد علم و دانش واقعی هستند، یا عمدأ برای ادامه حاکمیت استبداد خود و غارت ثروت های ملی این ملتها ،علنأ مسلمانان را در نا آگاهی و خرافات نگاه می دارند ، و یا اینکه درست در راستای منافع سیاست نو استعماری قدرت های استعمار گر ، متحد و همدست ،همراه با اربابان خود انجام وظیفه میکنند.

دکترین جمس مونروئه :منظور کردن فضای خارج از مرزهای شناخته شده کشور های مهم ، در روابط بین المللی و سیاست و طرح دفاعی کشور ، و حفظ منافع مادی و دستیابی به مناطق حساس و سوق الجیشی نکات مختلف نزدیک به مرزهای دفاعی ، که در حقیقت همان سیاست ژئو پلتیک است ، از زمانهای بسیار قدیم ، در سیاست های امپراطوری های مهم جهان منظور بود.دلیل جنگهای صلیبی ،بین مسیحیان ومسلمانان که مدت دوقرن از سال 1095 تا سال 1275 طول کشید و در نهایت جنگ با پیروزی مسلمانان تمام شد، بخاطر آزاد کردن مکان مقدس مسیحیت از چنگال مسلمانان نبود.این جنگ های طولانی برای حفظ راه های تجارت اروپا با هندوستان و چین بود.اروپای آن عصر از چین ابریشم و ظروف چینی ،و از هندوستان ادویه ، پوست حیوانات وحشی و چوب های جنگلی وارد می کرد. با قدرت گرفتن مسلمانان ، این راه دریائی و زمینی ، در انحصار مسلمانان قرار گرفت ، لذا بازرگانان جهان مسیحیت مجبور بودند که این کالا ها را از مسلمانان بخرند.درست در راستای یافتن راه دریائی دیگر و دور زدن مناطق مسلمان نشین و رسیدن به هندوستان بود ،که کریستف کلمب در سال 1492 آمریکا را کشف کرد ،و درست در همان سال نیز آخرین سلطان نشین مسلمان اسپانیا ، بدست پادشاهان کاتولیک منقرض شد .

همین سیاست را قرنها بعد ، وقتی که ایالات متحده آمریکا مستقل و تبدیل به یک قدرت منطقه ای در ابعاد قاره آمریکا می شود ، پنجمین رئیس جمهور این کشور ،جمس مونروئه (james Monroe-1758-1831) در 2 دسامبر 1823 دکترین سیاست خارجی آمریکا را ، در دفاع از تمامیت ارضی ، استقلال کشور و سیاست ژئو پلتیک و ژئو استراتژیک این کشور را به اروپا اعلام کرد. این سیاست در تاریخ دیپلماسی به دکترین مونورئه معروف است ، که تا امروز بخشی از سیاست جهانی آمریکا محسوب می شود.

اصل یکم- قاره آمریکا از این ببعد به هر نوع اقدام استعماری اروپا بسته شود.( ملاحظه شود ، که از قاره آمریکا سخن می گوید، یعنی اینکه تمامی قاره آمریکا ، در فضای ژئو پولتیک این کشور قرار می گیرد. از آن تاریخ تا امروز این اصل در سیاست خارجی آمریکا مطلقأ رعایت می شود.

اصل دوم - هرنوع دخالت اروپا در قاره آمریکا به عنوان اعمال غیر دوستانه محسوب خواهد شد.

اصل سوم - در مقابل رعایت اروپا به این دو اصل ، آمریکا هیچ دخالتی در اروپا نخواهد کرد.

این سه اصل تا نیمه قرن بیستم ،خطوط اصلی سیاست خارجی آمریکا بود. بعد از پیروزی متفقین در جنگ دوم جهانی علیه آلمان نازی و متحدین آن کشور، و تقسیم جهان به دواردوگاه کمونیستی و سرمایه داری ،و تحولات و اختراعا ت پیش رفته در صنایع نظامی و تکنولوژی فضائی و موشکهای قاره پیما ،این بار نه تنها قاره آمریکا ، بلکه تمام نکات حساس دنیا، چه از جنبه استراتژیک ، چه از جنبه وجود منابع طبیعی چون نفت گاز ،اورانیوم ،منگنز ، مس ، کروم، کوبالت ، راه های دریائی مهم دنیا ، بخشی از مناطق ژئو پولتیک آمریکا محسوب می شوند. خصوصأ اینکه ، با فروپاشی نظام کمونیستی شوروی در سال 1989-1992 ،امروز آمریکا ، ابر قدرت منحصری است، که در تمام نکات حساس جهان ، بطور مستقیم و غیر مستقیم ، دخالت های نظامی ، سیاسی و عملیات سری انجام می دهد.چه کسی باور می کرد ، که صدام حسین ، دیکتاتور عراق ، که رسمأ از سال 1958 ، بعد از سرنگونی رژیم سلطنتی توسط کودتای افسران عراقی ، به فرماندهی ژنرال عبدالکریم قاسم ،در خد مت آمریکا ، در راستای پیشبرد سیاست منطقه این کشور ، حتی به ملت عراق نیز رحم نمی کرد، روزی بدست نیروهای آمریکائی ، بمانند یک دزد گردنه گیر در دادگاه مسخره ای به دار آوریخته شود؟ملت ایران وجهانیان شاهد بودند، که چگونه آمریکا ، به محمد رضا شاه ، در پایان عمر و دربدری اش حتی پناه نداد و جیمی کارتر بطور روشن و آشکار گفت :برای ما ایران مهم است ،نه شاه.

یعنی ایران در موقعیت جغرافیائی حساس خود،در ژئوپلتیک آمریکا نقش مهمی دارد.اگر همین آمریکا و همپیمانان آنکشور دررسیدن به اهداف خود ، بجای اسلحه گرم و جنگ ، یک مشت آخوند را با یک مشت تبلیغات خرافی بنام دین ، در کشور های اسلامی ، با استقرار نظام های فاسد و استبدادی به اهداف خود برسند،و ثروت های این کشور ها را تاراج بکنند، کجای این عمل در زدو بند های سیاسی غیر منطقی و غیر عقلانی است؟نظام جهل و خرافات اسلامی،در سرزمینی به وسعت ایران ، گندم نان خالی ملت اش را نمی تواند ، تامین بکند.همین جمهوری اسلامی از برکت اسلام ناب محمدی گندم از کاناد و آرژانتین وارد می کند و در عوض برای ملت وعده بهشت می دهد.خود آیت الله سیستانی ،آیت الله مهدوی کنی در بیمارستان های ملکه انگلیس معالجه می شوند ،اما برای درمان درد های ملت مظلوم ، چاه جمکران راه می اندازند.

در 20 تیر ماه 1374 شورای عالی انقلاب فرهنگی با برسمیت شناختن موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)به سر پرستی آیت الله مصباح یزدی اعتبار ویژه ای به این موسسه بخشید.بلافاصله پس از رسمیت یافتن موسسه عده یی از شاگردان وی با تطبیق مدارک حوزوی خود و گرفتن مدارک دانشگاهی ، برای ادامه تحصیل با استفاده از سهمیه بورسیه شورای عالی انقلاب فرهنگی راهی دیار غرب شدندو البته تمامی آنها از جمله فرزندان خود مصباح یزدی (آخوندی که علنأ از پشت تریبون نظام اسلام ناب محمدی فرمودند ،که وطن پرستی عین گاو پرستی است.!!! آی کاش کسی از این حضرت می پرسید ، حضرت آقا وطن شما کجا است؟)ابتدا در دانشگاه مک گیل مونترال کانادا به عنوان دانشجوی فوق لیسانس مشغول تحصیل شده و پس از گرفتن فوق لیسانس برای ادامه تحصیل در مقطع دکترا (دکترای چی؟ حتمأ د کترای طهارت و نجاست حلال و حرام مکروه) راهی دیگر مراکز دانشگاهی کانادا و آمریکا شدند.به گزارش روزنامه اعتماد از جمله این افراد مرتضی آقا تهرانی و محمد ناصر سقای بی ریا بودند، که راهی آمریکا شدنددر دانشکده فلسفه دانشگاهی ایالتی نیوریوک مشغول به تحصیل شدو تز دکترای خود را در زمینه تاثیر عرفانی خواجه نصیر الدین طوسی روی افکار ابن سینا به پایان رساند.(تمام گرفتاری های دولت آمریکا از جنبه علمی و دانشهای جهانی امروز این بود که بداند خواجه نصیر الدین طوسی از جنبه عرفانی ،چه تاثیری بر بوعلی سینا گذاشته بود ،که آنهم از برکت علمای اعلام و حجج اسلام ناب محمدی چون مصباح یزدی و حجت الاسلام آقا تهرانی وسقای بی ریا حل شد. منتها با پول ملت ایران.) این حضرات

در مدت 12 سال اقامت در آمریکا با پول ملت ایران چکار می کردند و چه نفعی برای ملت داشتند و چه علمی از علوم پیشرفته دنیای امروزی برای ملت ایران آوردند ، کسی نمی داند، اما آقا تهرانی در هنگام اقامت و تحصیل ، امام جمعه مسجد امام علی (ع) منطقه بروکنگیز نیوریوک بود، و آقای سقای بی ریا هم امام جمعه تکزاس شد.!محمد ناصر سقای بی ریا در تز فوق لیسانس از پدر معنوی خود یعنی آیت الله مصباح یزدی (بی وطن )تشکر کرد.(نقل از سایت اطلاعات نت .عنوان مقاله :مصبا حیون کابینه احمدی نژاد.ماًخذ وتاریخ 7 اکتبر 2009 –



کردند ،که به ترتیب ، با اسناد و وقایع تاریخی ، دنبال این بحث را خواهیم گرفت.

مدت 30 سال است ، که ملت عراق در گیر جنگ هائی است، که گردانندگان امران و عاملان این جنگ ها ، در خارج از عراق ، قدرت های منطقه ای و فرا منطقه ای هستند.تمام زیر بنای اقتصادی این کشور ، از بین رفته است.بنا به گفته متخصصین امور اقتصادی و توسعه زیر بنائی ، کشور عراق ، 50 سال به عقب برگشته است. کشور عراق قبل از شروع جنگ با ایران در سال 1358، 98 ملیارد دولار ، ذخیره بانکی در بانک های دنیا داشت.در آن سالها سطح زندگی مردم عراق ، هم سطح زندگی مردم اسپانیا بود.امروز این کشور ، با آن همه سرمایه های طبیعی ، نفت ، گاز،و دو رودخانه بزرگ ، که می توانند این سرزمین را آباد بکنند ، تبدیل به یکی از کشور های مقروض جهان شده است. در عراق امروز بنا به آمار رسمی این کشور بیش از یک ملیون زن بیوه وجود دارد ،که شوهران خود را در جنگ های متعدد و عملیات تروریستی ازدست داده اند . این زنان بیوه چگونه در یک کشور جنگ زده می توانند ، هزینه زندگی خود و فرزندانشان را فراهم آورند؟آیا این زنان و این فرزندان عراقی صاحبان اصلی این کشور نیستند؟چرا نمی توانند در سرنوشت وطنشان ، مثل زنان اروپائی دخالت بکنند؟ چرا کشور معتبری چون آلمان ، توسط یک با نوی آلمانی آنگلا مرکر و اعضای دولت اش اداره می شود ، اما زنان مسلمان قرنها توسط یک مشت آخوند بیسواد ، بنام دین و احکام دین ، از حق آموختن یک حرفه و رفتن به مدرسه محروم بودند؟

عملیات تروریستی ، شیعه علیه سنیٌ ، سنیٌ علیه شیعه ، عرب علیه کرد ، کرد علیه عرب ، دست آورد سیاست هائی است، که طراحان واقعی آن در آنور اقیانوسها ، طراحی می کنند ،که چگونه آمریکا می تواند ، به عنوان ابر قدرت منحصر بر دنیا حکمرانی بکند. در این راستا ، توجه خوانند گان مقاله را به آخرین کتاب زبینیو برژنیسکی با عنوان :The Grand Chessboard- در زبان انگلیسی جلب می کنیم. چگونه این مشاور امنیتی آمریکا و استاد دانشگاه هپکینز ،نقش آمریکا را در رابطه با کشور های مختلف ، به تناسب قدرت نظامی و اقتصادی و اختلافات قومی و دینی شان را به دولتمردان آمریکائی توضیح و تفسیر می کند.( ادامه دارد) پاریس 9 اکتبر 2009
به قلم :کاظم رنجبر ، دکتر در جامعه شناسی سیاسی .
http://ettelaat.net/print.asp ?id=41587—- نقل بطوراختصار.خوانندگان هموطن ملاحظه می فرمایند ، که ایران اسلام ناب محمدی در پیشرفت های علمی چه قام های بلندی برداشته است که حتی به نیوریوک و تکزاس امام جمعه می فرستد.بنا به نوشته همین مقاله ، امروز همین حجت الاسلام های دکتر ، در کابینه آقای رئیس جمهور مشاور ایشان در امور دینی هستند !بعد شما تعجب می کنید که چرا در سال 1969 ، آمریکا ، انگلستان ، اسرائیل ،و عربستان سعودی ، دست در دست هم ، در یک برنامه منظم و کاملأ بررسی شده ،دین اسلام را تبدیل به سلاح سیاسی برای کشورهای مسلمان ، در تقابل با ناسیونالیزم مبارزات ضد استعماری دکتر مصدق و سرهنگ جمال عبدالناصر

برگرفته از برنامۀ رادیو France Inter ساعت 15 روز 6 ژانویه 2009

این برنامۀ نادر و بسیار ارزنده را دانیل مِرمِه اداره می کند.

http://www.radiofrance.fr/franceinter/em/labassijysuis/


ریچارد فالک Richard Falk، آمریکایی و گزارشگر ویژۀ ملل متحد در سرزمین های فلسطینی:

«این یک فاجعۀ عظیم است، جنایت جنگی ست، جنایت علیه بشریت است. دلایل قطعی وجود دارد که ثابت می کند اسرائیل فرآیند دیپلوماتیک را ناممکن ساخته است. جامعۀ بین المللی مسؤولیت سنگینی بر عهده دارد که بر اسرائیل فشار آورد و آن را وادار کند تا به این عملیات خود پایان دهد. جنایتکاری های اسرائیل انکار کلیۀ راه حل هایی ست که می تواند صلح را برای دو ملت فلسطینی و اسرائیلی به بارآورد.»

میشل ورشوفسکی Michel Warchawski ، روشنفکر اسرائیلی، سخنگوی مرکز اطلاعاتی آلترناتیو:

«آنچه در غزه جریان دارد نه جنگ بلکه قتل عامی ست که سومین نیروی هوایی جهان علیه مردمی غیر نظامی و بی دفاع مرتکب می شود.

(وی در پاسخ به توجیهاتی که اقدام اسرائیل را ناشی از پرتاب خمپاره از سوی حماس به شهرهای اسرائیل می دانند، می گوید) باید توجه داشت که مسأله با پرتاب خمپاره شروع نشده، غزه 42 سال است که تحت اشغال است، اشغالی که غالباً با خشونت شدید همراه بوده و شهدا و قربانیان فراوان در بین اهالی فلسطین برجا گذاشته است. علاوه بر این، از یک سال و نیم پیش، غزه در محاصرۀ اسرائیل قرار دارد (با حمایت ایالات متحده و اروپا)، به طوری که اگر کمک های بین المللی نبود با قحطی و گرسنگی مرگبار همراه می شد. پرتاب موشک اقدامی واکنشی از سوی کسانی ست که ماههاست در محاصره اند.»

شلومو ساندShlomo Sand ، مورخ اسرائیلی و استاد دانشگاه در تل آویو، نویسندۀ کتاب: «ملت یهود، چگونه اختراع شد؟»:

«من بسیار بسیار بیزار و افسرده ام. به نظر من اسرائیل بازهم به جنگ احمقانه ای دست زده که به هیچ رو به سمت نوعی سازش بین ما و فلسطینی ها راه نمی برد. من یک اسرائیلی هستم که در تل آویو زندگی می کنم و زیر بمباران نیستم. من به این نکتۀ مهم واقفم که بسیاری از کسانی که در غزه بمباران می شوند از شهر یافا ـ تل آویو به آنجا رانده شده اند. معنای این حرف این است که من به ملتی تعلق دارم که بچه های آوارگان یافا (که من امروز در آن زندگی می کنم) را بمباران می کند. من نمی توانم فراموش کنم که آنان پناهندگانی هستند که سابقاً بر همین زمینی که من امروز اقامت دارم زندگی می کرده اند. 62 سال پیش آنها اینجا بودند و به آنجا رانده شدند و امروز بمباران می شوند. استدلال عوامفریبانۀ دولت اسرائیل این است که «حماس خمپاره به شهرهای اسرائیلی پرتاب می کند و او هم مثل هر دولتی حق دفاع از خود دارد». آری هر دولتی حق دفاع از خود دارد ولی کمتر دولتی وجود دارد که مرز نداشته باشد. 42 سال است که اسرائیل حاضر نیست برای خود مرزی تعیین کند. 42 سال است که ما سلطۀ خود را بر ملتی دیگر تحمیل می کنیم. این غیر قابل تحمل است. اسرائیل حق دفاع از خود دارد، اما اسرائیل مورد تهدید نیست. کسانی که در شهرک سدروت در جنوب اسرائیل زندگی می کنند و خمپاره به سمت شان پرتاب می شود کولون (مهاجر مستقر در مستعمرات) هستند که در خارج از اسرائیل، در سرزمینی که قانوناً جزء فلسطین است، اقامت دارند و تاوان سیاست اسرائیل را می پردازند. من جزء اقلیتی از اسرائیلی ها هستم که با هرجنگ علیه فلسطینی ها دامنه اش گسترده تر می شود یعنی متأسفانه به بهای خون آنان. من به آینده بسیار بدبینم، اما قضا و قدری نیستم».

گیدئون له ویGideon Levy ، روزنامه نگار در هاآرتص و عضو تحریریۀ آن و سابقاً مشاور شیمون پرز

«به نظر من آنچه در اسرائیل می گذرد جنایت جنگی ست. وقتی تصاویری را که از غزه می رسد می بینم از اسرائیلی بودنم احساس شرم می کنم. اسرائیل حق دارد دربرابر پرتاب خمپاره از خود واکنش نشان دهد اما این واکنشی ست بسیار نابرابر که باعث کشته شدن دهها و دهها تن از زنان و کودکان می شود. همۀ اینها برای اینکه برسیم به وضعی که قبل از عملیات در آن بودیم یعنی رسیدن به توافقی که بر اساس آن بایکوت و محاصرۀ غزه پایان گیرد. هم اکنون که با هم صحبت می کنیم افرادی در بیمارستان غزه، در راهروها بدون درمان می میرند و دنیا دربرابر این وضع ساکت و بی اعتنا ست. به نظر من اسرائیل توانسته است بخشی از افکار عمومی بین المللی را گمراه کند که حزب الله و حماس و القاعده یکی هستند. باید با حماس صحبت کرد و این تنها وسیلۀ رسیدن به هرگونه راه حلی ست. اما با وضعیت کنونی، ما خون بسیار و جوانان بسیار را به هدر می دهیم. دربارۀ ممنوعیت حضور خبرنگاران در غزه هم باید بگویم که خبرنگاران اسرائیلی دوسال و نیم است که نمی توانند به غزه بروند و حالا هیچ کس نمی تواند برود. اسرائیل می خواهد جهانیان فقط خمپاره ای را که روی اسرائیل می افتد ببینند نه آنچه را که در غزه اتفاق می افتد. از طرف دیگر نباید فراموش کرد که مطبوعات در مغزشویی و پنهان داشتن خشونتِ وحشیانه ای که بر غزه اعمال می شود نقش مهمی ایفا می کنند. راه حل فقط فشاری ست که جامعۀ بین المللی می تواند روی اسرائیل وارد آورد. رئیس جمهوری منتخب آمریکا، باراک اوباما، هم هیچ حرفی در این باره نزده و موضعش نگران کننده است.

شما از من دربارۀ کتابی که در دست نوشتن دارم می پرسید: کتابم دربارۀ جنایتی ست که وزرای خارجه و دفاع (لیفنی و باراک) با تهاجم به غزه مرتکب می شوند و روزی باید پاسخگو باشند.»


ـــــــــــــــــــــــــ

از شخصیت های یهودی تبار فراوان می توان یاد کرد که سیاست اشغالگرانۀ اسرائیل را محکوم می کنند و خواستار عدالت و آزادی برای فلسطینی ها هستند. از جمله: استفن هسل (Stéphane Hessel) از نویسندگان بیانیۀ جهانی حقوق بشر و سخنگوی کنونی آن، دانیل بارِن بویم (Daiel Barenboim) پیانیست معروف اسرائیلی و مایسترو در ارکستر برلین، یوری آونری(Uri Avneri) و بسیاری دیگر.