۱۳۸۹ خرداد ۲۵, سه‌شنبه

ترانه جدید شاهین نجفی ، در سوگ زنده یاد فرزاد کمانگر






















دانلودبا فرمت MP3

بر باد از دست رفت این دریا دریا بنال پای کوه دریا

از من فردا چی می مونه بر جا اگه نخونم و نگم از تو فرزاد

وقتی قلم کم میاره پیش وصف تو وقتی هر چشمی مست از رسم تو

من و ببخش ببخش مردآهنکوه به عزم جزم رزمت،مرگ تو-

میشه شروع شکوفه گل بر دار تو سر بالا رفتی پای چوبه ی دار

وقتی خوف میندازه تو دل کفن تو حتی می ترسن پس بدن جسدتو

دیگه چی مونده چیزی واسه از دست دادن رفیق کوه و کتاب کمانگر

بر سر نمی زنم ووقته مرثیه نیست و سرم پر خشم و ارثیه-

جز اشک و بدن سفیدت تو خاک جز چشمِ کُرد و کُردی چشمات

جز تفنگی که تو دست تو قلم بود اونا تفنگدار بودن و تو قلمدار

فردا فرزاد از داری که تو رو- بالا کشید و فردا هم فرزادهارو-

می کِشه تو آسمون و هر شب ستاره یه فرزاد و حامله میشه دوباره

قسم به اسم تو که هک شده رو قلبا قسم به بغض مادرت فرزاد

اگه نگیرم انتقامتو فردا بزار اسم و رسم من بره بر باد

کردی:

از اون روزی که رفتی دیگه نیرویی در من نمونده نمونده نمونده ....

یکی یه دونه ی مامان امید زندگی مامان وای وای وای....

بعد اون گریه نکنی مادر مسرور باش ببین پرت سر بالا مغرور

رفت و راحت شد بس بود اون همه خفت و خاری پس کو

اون لحظه ی عاری از زاری و ننگ اون بودنِ محترم حس قشنگ

از خستگی توی این قهقراها چه کنیم، چه میشه و چه و این چراها

صورتای کبودِ ته بن بستا صدای شیون زنها و گلدسته ها

از خون خشکیده تو حلقوممون از قامت شکسته ی این همه جوون

از سری که حرف داره و شکسته میشه یعنی آخرین درهای امیدم بسته میشه

گفتم آقا روی شما حکم میشه فردا از این شکنجه و کشتن دست بردار

تو از اونچه که هویت منه دوری منو نمیشه شبیه خودت کنی زوری

تو داری می بری تو دنیا حیثییتمو خار کردی به خدا شخصیتمو

من تاریخم پر بابک و کاوه س تختی کشی می کنی اینه برنامت

سرکوب ملتی که تن اش نحیفه تو ثابت کردی که سیاست کثیفه

اینو به زبون خودت می گم که بفهمی باورش کن آیه های من شریفه

کردی:

از اون روزی که رفتی دیگه نیرویی در من نمونده نمونده نمونده ....

یکی یدونه ی مامان امید زندگی مامان وای وای وای....


سازمان ملل بايد به کشتار دھه شصت رسيدگی کند

جفری رابرتسون/ گاردين
سازمان ملل بايد به کشتار دھه شصت رسيدگی کند
تاريخ انتشار: ١٩ خرداد ١٣٨٩ ساعت ٢٢:۵١
خلاصه:
ھمزمان با سالگرد ٢٢ خرداد، روزنامه گاردین در مقاله ای به نقش ميرحسين موسوی در کشتار
مخالفان جمھوری اسلامی در دھه شصت پرداخته است.
گورستان خاوران. محل دفن اعدامی ھای دھه شصت
ميرحسين موسوی در تبليعات انتخاباتی سال گذشته با سوا لھايی درباره اعدام ھای سال ٦٧ خورشيدی به چالش کشيده
شد، اما از حرف زدن درباره آن کشتار جمعی امتناع کرد
ترجمه و تلخيص از مردمک
تعطيلات آخر اين ھفته، اولين سالگرد مرگ دموکراسی در ايران است که با اعلام شکست ميرحسين
موسوی، کانديدای اصلاح طلب در انتخابات دستکاری شده توسط آيت لله خامنه ای شکل گرفت.
پس از اين انتخابات، معترضان به نتايج آن در خيابان ھا به گلوله بسته شدند و در زندان بدنام اوين تحت
يعنی دشمن خدا اعدام شدند. اين عدم تحمل مخالف « محارب » شکنجه قرار گرفتند، و چند نفر با عنوان
خيلی عجيب نبوده است: اين ھمان نظامی است که ھزاران نفر از زندانيان سياسی را اعدام کرد و ھرگز
اعلام نکرد که تعدادشان چقدر بود.
اين کشتار در تابستان سال ١٩٨٨ ، پس از جنگ با عراق با يک آتش بس تلخ اتفاق افتاد. زندان ھای ايران
پر بود از دانشجويان که به خاطر اعتراض به آيت لله خمينی در دھه ١٩٨٠ محکوم شده بودند،
مارکسيست ھا، چپ ھای با گرايش ھای متفاوت و حاميان سازمان مجاھدين خلق که يک جنبش چريکی با
قرائت متفاوتی از اسلام بود.
مقامات زندان، آنھا را براساس استواری برعقيده شان و يا ارتداد شان دسته بندی کرده بودند. نظام تصميم
گرفت که آن ھا را قتل عام کند تا برای دولت پس از جنگ مشکلی به وجود نياورند و آي تلله خمينی در خفا
فتوايی را صادر کرد و بر اساس آن اعدام اين زندانيان مجاز اعلام شد.
يک دادگاه اسلامی متشکل از مقام ) « کميته مرگ » سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در زندان ھا مستقر شد و
عالی رتبه وزارت اطلاعات و دادستان انقلاب) در عرض يک دقيقه يا حتی کمتر از آن، ھر زندانی را
معرفی می کرد و زندانيان را روانه چوبه ھای دار برپا شده در تالار اجتماعات « محارب » شناسايی و
زندان کردند، و تا شش نفرشان ھمزمان اعدام می شدند.
پس از اعدام، اجساد آنھا را در داروی ضدعفونی م یانداختند و سپس با ماشين ھای حمل گوشت به
گورھای دسته جمعی منتقل می کردند. سه ماه بعد، وسايل اعدام شدگان را در يک ساک پلاستيکی به
خانواده ھايشان برگرداندند، اما حکومت ايران، ھنوز ھم از فاش کردن محل گورھا اجتناب می کند و
خانواد ه اعدام شدگان را از از جمع شدن در محلی در تھران که به عنوان محل دفن اجساد شناسايی شده،
منع می کنند.
بود و « سربرنيتسا » مقايسه بی رحمی ھا، نفرت انگيز است، اما تعداد اعدامی ھا اندازه تعداد قربانيان فاجعه
پس از پايان جنگ، حکومت با خونسردی زندانيان را کشت. اين کشتار را می توان با مارش عزای
زندانيان متفقين پس از پايان جنگ جھانی دوم مقايسه کرد که ژنرال ھای ژاپنی مسئول اين کشتارھا در
محاکمات توکيو به مرگ محکوم شدند. اما مسئول قتل عام فجيع زندانيان ايرانی که بود؟
آيت لله خمينی درگذشته است. اما سه چھره ارشد حکومت او ھنوز زنده و برای سپرده شدن به دادگاھی
بين المللی در دسترس ھستند. رئيس جمھور وقت، آيت لله سيدعلی خامنه ای حالا رھبر جمھوری اسلامی
است؛ کسی که انتخابات تقلبی سال گذشته را تاييد کرد.
اکبر ھاشمی رفسنجانی، که ھنوز يک بازيگر قدرتمند در عرصه سياسی ايران است، آن موقع فرمانده
سپاه پاسداران انقلاب بود [ھاشمی رفسنجانی در طول دوران جنگ قائم مقام فرمانده کل قوا بود] که برای
انجام کشتارھا به او دستور داده شده بود.
يک نفر ديگر ھم در سال ١٩٨٨ ، نخست وزير بود: ميرحسين موسوی، رھبر جنبش اصلاحی امروز
١٣٦٧ ) به چالش ) ايران. موسوی در تبليغات انتخاباتی سال گذشته با سوال ھايی درباره واقعه ١٩٨٨
کشيده شد، اما از حرف زدن درباره آن کشتار جمعی امتناع کرد.
که مقر آن در آمريکا است انجام می دادم، تصادفا « عبدالرحمان برومند » در جريان تحقيقی که برای بنياد
به مصاحبه ای برخوردم که موسوی در دسامبر سال ١٩٨٨ با تلويزيون اتريش انجام داد.
موسوی در پاسخ به ادعاھای سازمان عفو بين الملل، غيرصادقانه گفت که زندانيان اعدام شده، می خواستند
«. ما بايد بر اين توطئه غلبه می کرديم، از اين جنبه ما به ھيچ وجه رحم نمی کنيم » : شورش کنند. وی گفت
با دشمنان شان « برخورد قاطع » او از روشنفکران غربی می خواھد که از حق دولت ھای انقلابی برای
حمايت کنند. طنزآميز است، حکومتی که او با رياکاری از آن دفاع م یکرد، بدون رحم با ھواداران او
برخورد می کند.
اما اين بخشش ھمان چيزی است که شامل رھبران سياسی و نظامی می شود. سازمان ملل درباره استفاده
صدام حسين از گازھای شيميايی در حلبچه در اويل ھمان سال به خودش زحمت نداد و درباره گزارش ھای
سازمان عفو بي نالملل درباره قتل عام زندانی ھا در ايران گوش شنوايی نداشت.
ديپلمات ھای ايرانی ادعا کردند که کشتارھا در يک درگيری اتفاق افتاده است، اما ھيچ حد و مرز زمانی و
منعی برای پيگرد قانونی جرايم عليه انسانيت وجود ندارد و قتل عام زندانيانی که محکوميت خود را به
اتھام اعتراض سياسی طی می کنند، بايد يکی از سخت ترين جرايم محسوب شود.
اين واقعيت است که آن ھا ظاھرا به اين دليل کشته شدند که به خدا – خدای انقلاب آيت لله - اعتقاد نداشتند.
اين قتل عام، نوعی کشتار جمعی است: انھدام يک گروه به خاطر نگا هشان به مذھب.
بيشتر قضات و مقامات رسمی که فتوای آيت لله خمينی را اجرا کردند، ھنوز در مناصب عالی رتبه ھستند،
فکر می کنيد بايد به » : آن ھم تحت نظارت رھبری که وقتی از او درباره اعدام زندانيان سوال شد، پاسخ داد
«؟ آن ھا آب نبات داد
ھنوز زمان برای شورای امنيت سازمان ملل ھست تا با راه اندازی دادگاه ھايی که در آن ھا قوانين بين المللی
برای کشتار جمعی زندانيان اجرا شود. اين شايد راه بھتری برای درافتادن با جکومتی مذھبی است که
رفتارش در سال ١٩٨٨ بھترين دليل برای تحليل رفتار آينده ايران با سلا حھای ھسته ای است.
محفوظ است. « مردمک » کليه حقوق این گزارش برای
www.mardomak.org

روزنامه تلگراف چاپ لندن : میرحسین موسوی رهبر آپوزیسیون جنبش سبز ایران در قتل عام بیش از 10000 نفر درسال 88 دست داشته است

Mir-Hossein Mousavi 'involved in massacre', says report

Mir-Hossein Mousavi, the leader of Iran's opposition green movement was involved in the massacre of more than 10,000 political prisoners in 1988, according to a report.

Mir-Hossein Mousavi 'involved in massacre', says report
Mir-Hossein Mousavi, Iran opposition leader Photo: REUTERS

Mr Mousavi, the defeated candidate in last June's presidential election, served as Iran's prime minister when Ayatollah Ruhollah Khomeini, the regime's spiritual leader, issued a fatwa that sentenced thousands of political prisoners to death without trial, according to the report by one of Britain's leading human rights lawyers.

Mr Mousavi is one of several prominent Iranian politicians who are accused of implementing the order. According to a detailed report published by Geoffrey Robertson QC, who specialises in human rights law, the prisoners were executed for refusing to recant their political and religious beliefs.

"They were hung from cranes, four at a time, or in groups of six from ropes hanging from the stage of the prison assembly hall," the report states. "Their bodies were doused with disinfectant, packed in refrigerated trucks, and buried by night in mass graves."

Mr Robertson compares the mass executions in Iran with the 1995 Srebrenica massacre during the Bosnian civil war, in which an estimated 8,000 people died.

He is now calling on the UN Security Council to set up a special court to try those responsible "for one of the worst single human rights atrocities since the Second World War".

Apart from Mr Mousavi, the report accuses other prominent members of the Iranian regime, such as Ayatollah Ali Khamenei, the country's current Supreme Leader, and former President Ali Akbar Hashemi Rafsanjani, of being involved in the mass executions, which took place following the end of Iran's eight-year war with Iraq.

"There is no doubt they have a case to answer," said Mr Robertson, who has served as an appeal judge for the UN and was asked to investigate the mass executions by the Washington-based Boroumand Foundation, a human rights organisation funded by Iranian exiles. "There is a prima facie case for their complicity in mass murder."

In an interview given to Austrian television in December 1988, Mr Mousavi tried to defend the mass executions of the prisoners, many of whom were members of the Marxist "Mojahedin Khalq" organisation, which opposed the Islamic regime established by Khomeini following the 1979 Iranian revolution.

"We had to crush the conspiracy," said Mr Mousavi. "In that respect we have no mercy."

Many of those executed had already served their prison sentences and been released, but were recalled to prison on Khomeini's orders and executed. Women who were suspected of opposing the regime were ordered to be whipped five times a day until they agreed to accept the Islamic revolution "or else died from the lash", the report states.

Publication of the report is deeply embarrassing for Mr Mousavi, who has tried to position himself as a moderate who is opposed to the hardline policies of Iranian President Mahmoud Ahmadinejad.

But critics claim his past involvement with the regime should disqualify him from membership of Iran's green movement, which is campaigning for greater freedom and democracy in Iran.