۱۳۸۹ آبان ۲۶, چهارشنبه

نقش آقای موسوی و کروبی در کشتارهای فله ای دهه شصت چه بوده است؟

آرش بهمنی در مقاله ای که در رسانه روز منتشر شده است ضمن اشاره به دلائل کنار رفتن جنبش سبز از عرصه رهبری و موج سواری جنبشهای خیابانی به نکته ای کلیدی اشاره کرده است و آن اینکه نقش آقای موسوی و کروبی در کشتارهای فله ای دهه شصت چه بوده است؟

تلاش ایشان آن است که نقش هشت ساله نخست وزیری اقای موسوی در دوران خلافت و جنایت خمینی جلاد را هر چه کمرنگ تر و بی اثر تر نماید.

اقای بهمنی مینویسد:

آنچه که تاکنون بارها درباره موسوی و کروبی بیان شده، پرسش از آنان درباره وقوع این اتفاق، باخبر بودن از این مساله و نقش این دو در قتل عام های 67 است. گرچه به نظر می رسد با توجه به نامه منتشرشده از سوی کروبی به آیت الله منتظری در سال 67، ابهامات درباره وی کمی، کمتر باشد، [1] اما سئوال ها از میرحسین موسوی همچنان ادامه دارد. بخصوص آنکه میرحسین موسوی 8 سال در پست نخست وزیری خدمت می کرده و از جمله افراد بسیار نزدیک به آیت الله خمینی بوده است

برای اطلاع اقای بهمنی اینکه جنایات خمینی و دستگاه جهنمی اش نه در سال 67 که از ابتدای روی کار آمدن جمهوری اسلامی و سازماندهی سرکوب توسط چماقدران و چکمه پوشان نظامی سپاه و بسیج اغاز شد و روزی نبود که خون آزاده ای در صحنه خیابانهای شهرهای بزرگ ایران و بویژه کردستان بزمین نریزد و چشم خانواده ای را اشکبار نکند. جنایات جمهوری اسلامی در دهه شصت که شما به عمد برابر با حوادث خونبار تابستان سال 67 در زندانها میگیرید تا دامان نخست وزیر هشت ساله خمینی را پاک کنید, بسیار فراتر از اعدامهای تابستان سال 67 میباشد و رهبر شما آقای موسوی در سمت نخست وزیری و بقول شما از نزدیکترین ها به بارگاه خون آشام جماران بوده است.

کاسه داغ تر از آش نشوید!

آقای موسوی هنوز خود را پیرو خط آن جلاد میداند و بارها در برابر مخالفین خود در این مورد سبقت می جوید. ایشان خود به مشارکت و نقش خود در جنایات دهه 60 و بویژه کشتار زندانیان سیاسی در 67 اذعان دارند.

میرحسین موسوی: اینگونه تبلیغ کردن امام راحل در صدا و سیما ویران کردن پایه‌های نظام است/ امام هیچ تصمیمی که مربوط به سرنوشت مردم بود را به تنهایی اتخاد نمی‌کردند.

و یا در جای دیگر:

نخست وزیر مورد تائید امام راحل یادآور شد:« یکی از دلایل کارآمد بودن نظام و عبور از بحران‌ها در آن زمان به این رویه و نیز ارتباطی که به طور مستقیم مردم با نظام و حاکمیت و رهبری داشتند بر می‌گشت، به اضافه اینکه تصمیمات هم عقلانی و با مشورت جمعی اتخاد می‌شد.»

و یا جای دیگر:

در مسائلی که به سرنوشت ملت مربوط می‌شد همواره مشورت با سران قوا و نخبگان در آن امر را در اولویت قرار می‌دادند و......



تلاش شما برای بخشش مسئولان و مجریان سه دهه جنایت و کشتار جوانان و فرهیختگان کشورمان نه کوششی جدید که به قدمت حضور رانده شدگان از قدرت بنام اصلاح طلبان و نوچه های رنگ باخته آنان از قبیل سازمان فدائیان اکثریت, اتحاد فدائیان خلق, اتحاد جمهوریخواهان و همتاهای باصلاح منفرد و مستقل آنان در خارج کشور است.

تبلیغات گسترده این طیف در پیشبرد گفتمان ( ببخشیم و فراموش نکنیم ) تا کنون و پس از سالها نتوانسته است تمایل عدالت جویانه و گسترده مردم ایران برای روشنائی بخشیدن به اندوران سیاه و دادخواهی از آن عزیزان از دست رفته را سایه افکند.

بی دلیل نیست که این نوشتار شما پس از سپری شدن تابستان به انتشار میرسد. خود میدانید که با فرا رسیدن هر تابستان که یاد آور سیاه ترین دوران سرکوب مردم کشورمان است یاد تمامی عزیزان از دست رفته زنده می شود و فریاد دادخواهی مردم کشورمان رساتر از گذشته می گردد.

امروز هم آقای موسوی حاضر نیست در اینمورد اظهار نظر کند و زوایائی از آن جنایات هولناک را پرده افکند و همانطور که اشاره کرده اید:

موسوی و کروبی، بی شک نظرات خاص خود را درباره اتفاقات دهه 60، و همچنین اعدام های 67 دارند. نظرات آنان در این زمینه را شاید بتوان از خلال موضع گیری های گاه و بی گاه خود آنان، سخنانی که از سوی اطرافیان آن ها بیان می شود و همچنین برخی شنیده های درگوشی، حدس زد. اما طبیعتا تا زمانی که خود آنان به طور مستقیم دست به موضع گیری در این باره نزنند، نمی توان، در این باره نظر مشخصی داد.

من بر خلاف نظر شما معتقدم که سکوت این هر دو نه بر حسب اتفاق بلکه عامدانه و آگاهانه صورت میگیرد زیرا که: .

رهبران شما اقای موسوی و کروبی بخوبی با معنی این شعر آشنائی دارند که:

چون پرده درافتد نه تو مانی و نه من

آقای آرش بهمنی !

اوج سفسطه و فریبکاری شما در جمله های پایانی شما در این مقاله آشکار می شود. قصد اهانت ندارم اما مشکل شما به پایان بردن بحثی است که نابخردانه آغاز کرده اید.میگوئید:

تنها نکته آن است که اگر حقوق بشر، آزادی بیان و همه دستاوردهای جهان مدرن در سایه لیبرال دموکراسی را برای خود می خواهیم، باید توجه کنیم که این حقوق متعلق به مخالفان ما هم خواهد بود. فراموش نکنیم که در تمامی کشورهایی که دارای سیستم قضایی عادلانه هستند، یکی از حقوق حیاتی متهمان، "حق اختیار کردن سکوت" است. حقی که به نظر می رسد اکنون موسوی و کروبی از آن استفاده می کنند. پس اگر برای خود، به دلیل تعریفی که از نقش خود داریم، حق سئوال کردن قائلیم، برای ان دوو رهبر جنبش سبز نیز، با توجه به تعریف اساسا متفاوتی که از نقش آن ها وجود دارد، حق سکوت قائل باشیم

صادق باشید!

تفاوت میان فردی که در جایگاه متهم در برابر دادگاههای حقیقت یاب نشسته است و سکوت میکند با فردی که در جایگاه رهبری مبارزات مردمی خیابانی خود را می بیند و حقایق را در برابر مردم کتمان می کند. کدام است؟!

بقول یک ازاده:

آنکه میداند و سکوت می کند جنایت کار است.



بهروز سورن



18.11.2010

Sooren001@yahoo.de



لینک مطلب آرش بهمنی

http://www.roozonline.com/persian/opinion/opinion-article/archive/2010/november/10/article/60-12.html


این ھمه خشونت و وحشی گری چرا؟!

بھرام رحمانی
bamdadpress@ownit.nu
در دو ھفته اخير رسانه ھای حکومتی، سه واقعه چاقوکشی در خيابان، جشنواره تئاتر، مسابقه فوتبال و یک
واقعه قتل دانش آموزی در اثر تنبيه معلم و یا تنبيه دو شاگرد توسط معلم شان را در سطح گسترده ای انعکاس
داده اند.
چنين اتفاقاتی در کشورھای پيشرفته صنعتی نيز روی می دھد. اما مقامات و مسئولين و متخصين واقعه پيش
آمده را تجزیه و تحليل می کنند و از متخصصين و کارشناسان کمک می گيرند تا دلایل و عوامل اصلی آن را پيدا
کنند و به چاره جویی بپردازند. در حالی که در حکومت اسلامی ایران، اساسا چنين فجایعی ریشه در سياست
ھا و قوانين حکومت و عملکردھای سران و مقامات و مسئولين دارد. از این رو، در حکومت چاقوکش ھا و اراذل و
اوباش اسلامی در ایران، خبر چاقوکشی، آدم کشی و ترور توسط بالاترین مقامات حکومتی ترویج و تبليغ و در
ھمه عرصه ھای جامعه بازتوليد می شود. مثلا ھنگامی که اعدامی را ساعت ھا در ميادین شھرھا از جرثقيل
آویزان می کنند؛ حکومتی که در خيابان ھا شلاق می زند و سنگسار می کند؛ حکومتی که به گردن جوانان
در خيابان ھا می چرخاند؛ حکومتی که از جوانان می خواھد برای « اراذل و اوباش » آفتابه می آویزد و به عنوان
عمليات انتحاری و شھادت نام نویسی کنند؛ حکومتی که ھر محالف و منتقد خود را دشمن می نامد و با تمام
یعنی شھروندان می جنگد؛ حکومتی که به رفاه و اشتغال و امنيت مردم نه تنھا کم ترین ،« دشمن » قوا عليه این
اھميتی نمی دھد؛ بلکه خود فقر و فلاکت و ناامنی را با آفریدن فضای رعب و وحشت، گرانی و تورم بر جامعه
تحميل می کند؛ حکومتی که مدارس و دانشگاه ھا را به جولانگاه سپاه و بسيج و پليس و نيروھای امنيتی تبدیل
می کند و به بچه ھای مردم، خشونت و شھادت طلبی و جنگ طلبی می آموزد؛ حکومتی که رسما و علنا بين
دختر و پسر از کودکستان گرفته تا مرکز آموزش عالی تبعيض قائل می شود و آپارتاید جنسی را آموزش می
دھد؛ سرانجام حکومتی که رھبر آن، شھروندان مخالف و منتقد حکومت را ميکروب می نامد و ریيس جمھور نيز
آن ھا خاش و خاشاک خطاب می کند؛ در چنين شراطی، فعاليت ھای فردی و حتا فعاليت گروه ھای کوچک در
مخالفت با خشونت و بی حقوقی، ره به جایی نمی برد. بنابراین، برای از بين بردن فضای رعب و وحشت،
خشونت و آدم کشی و ھمه بی حقوقی ھای اقتصادی، سياسی، اجتماعی و فرھنگی، باید جنبش ھای
اجتماعی را تقویت کرد. و از طریق مبارزه متحد و متشکل و ھدف مند در این جنبش ھای قدرت مند، به طور
جدی و پيگير و سراسری به جنگ ھمه عوامل خشونت و رعب و وحشت و ترور در جامعه رفت.
باین ترتيب، حکومت اسلامی آن فضای رعب و وحشت و ترور، سانسور و اختناق، خشونت و سرکوب، شکنجه و
اعدام، شلاق و سنگسار و غيره ای را که از سه دھه پيش با سرکوب ھمه دستاوردھای انقلاب ٥٧ مردم ایران
بر جامعه مان تحميل کرده، ھم چنان ادامه دارد، علاوه بر وحشی گری ھای پليسی - امنيتی حکومت اسلامی،
یک دليل اصلی آن ضعف ھایی است که جنبش ھای اجتماعی چون جنبش کارگری، جنبش زنان، جنبش دانش
جویی، روشنفکران و دیگر جنبش ھای تحت ستم منطقه ای جامعه ما با آن ھا روبرو ھستند.
در واقع خشونت و تھدید، زورگویی و وحشی گری ھای بی حد و مرز حکومت اسلامی عليه بشریت را باید در
ایدئولوژی، جھان بينی و بينش سياسی، اجتماعی و فرھنگی این حکومت مورد بحث و بررسی قرار داد. حکومت
اسلامی نه تنھا با منتقدین و مخالفين خود رفتار وحشيانه دارد، بلکه رفتار وحشيانه ای نيز با کودکان، زنان،
دانش جویان، کارگران، اقليت ھای ملی، مذھبی و ھم چنين نویسندگان، ھنرمندان و روزنامه نگاران دارد.
بنابراین، سياست ھا و قوانين دولتی و عملکردھای ارگان ھای حکومتی در کل جامعه، ھمگی دست به دست
ھم داده اند و فرھنگ خشونت عریان و مرگ بار را در جامعه رواج داده اند. ھنگامی که حکومت عالم اصلی
خشونت است جامعه در مقابل آن مستاصل می شود و درمان ھا و نسخه ھای معالجات فردی موثر واقع نمی
گردد.
استاد فيزيک دانشگاه تھران در ٢٢ دی ماه ٨٨ ، ترور شد. ٣١ شھريور ٨٩ ، چند موتورسوار ،« علی محمدى » دکتر
عضو ھيات علمى دانشگاه علوم پزشکى تھران را به قتل رساندند. ،« عبدالرضا سودبخش » با شليک گلوله دکتر
متخصص داخلى قلب، در برابر مطب اش با ،« غلامرضا سرابى » دکتر ،« سودبخش » يک روز پس از قتل دکتر
تھران منتقل شد « امام حسين » اسلحه مورد سوء قصد قرار گرفت. وى سپس به بخش آى.سى.يو بيمارستان
ولى روز بعد جان سپرد.
فرماندھى » مسئول اطلاع رسانى « صابريان » چند روز پيش نيز رسانه ھا به نقل از واحد مرکزى خبر، از قول
يک پزشک ديگر در شھرک گلستان تھران با سلاح گرم مورد سوء قصد قرار » : گزارش دادند که « انتظامى تھران
«. گرفته و کشته شد
درباره حفظ امنيت شخصى پزشکان ،« سازمان نظام پزشکی » رسانه ھا از قول مديريت پليس کشور و ھم چنين
به عنوان صنفى از صنوف موجود جامعه و افرادى از شھروندان جامعه منتشر نموده اند.
پزشکان براى حفظ جان خود مى توانند به پايگاه ھاى پليس » ، نيروى انتظامى حکومت اسلامى، گفته است
مراجعه و وسايل حفاظت فردى از جمله شوکر و اسپرى اشک آور دريافت نمايند؟! سئوال این است پزشکی که
در جامعه به انسانی ترین شغل را دارد توسط چه کسانی تھدید و ترور می شود و چرا باید اسپری اشک آور و
2
غيره با خود حمل کند. کسی که با اسلحه اتومات و با طرح قبلی دست به ترور می زند مگر با اسپری اشک آور
می توان جلو آن را گرفت؟ ھيچ مریضی پزشک معالج خود را تھدید نمی کند تا چه برسد دست به ترور آن بزند.
حکومت اسلامی، با این ترفندھا آدرس غلط به جامعه می دھد. بنابراین، عامل مستقيم و غيرمستقيم این
ترورھا را باید در عملکردھا و سياست ھای نفرت انگيز و خصمانه حکومت اسلامی و ارگان ھای سرکوب عليه
مردم، باید مورد بحث و بررسی قرار داد و ریشه یابی کرد نه رابطه مریض و پزشک.
حکومت اسلامی در حالی که با حذف سوبسيدھای دولتی و با ھدف زھر چشم گرفتن از جامعه و جلوگيری از
را تبليغ و « جنگ نرم » گسترش اعتراضات خودجوش مردمی و اعتصابات کارگری و دانش جویی، به طور شبانه روز
ترویج می کند؛ مانورھای نظامی راه می اندازد و در واقع برای مرعوب کردن جامعه فيل ھوا می کند ھفته
گذشته، انعکاس گسترده چند واقعه ھولناک در رسانه ھا، جامعه مان را به شدت تکان داد.
١- ويديويی که از چند روز پيش در اينترنت قرار داده شده از یک سو بی تفاوتی ارگان ھای پليسی و امنيتی
حکومت و از سوی دیگر، مردم را به نمایش می گذارد. حکومتی که اگر عليه آن فردی و افرادی شعار بدھند
بلافاصله انواع و اقسام نيروھای امنيتی، پليسی، ضدشورش، لباس شخصی و غيره به آن جا می ریزد تا
شعاردھندگان را سرکوب کنند. در حالی که جوانی در مقابل چشمان مامورین انتظامی حکومت به مدت ٤٥
دقيقه بر روی زمين درد کشيد و خونریزی کرد، عکس العملی نشان ندادند و آمبولانس ھم خبر نکردند. شاید این
قبيل قتل ھا برای مامورین انتظامی حکومت اسلامی که آموزش رعب و وحشت و ترور دیده اند یک تفریح به
حساب آید؟! اما متاسفانه مردم ھم تماشگر این صحنه ھولناک بودند. در صورت تمایل می توانيد این فيلم را در
آدرس فوق ببينيد:
http://www.youtube.com/watch?v=TAzoE6SxXzu
جوانى غرق در خون و پھن بر كف خيابان. ضاربى كه بر سرش فرياد مى زند... و ديگران را تھديد مى كند...
عابران و ماموران پليسى كه به تماشا ايستاده اند! درخواست ھاى جوان مضروب براى كمك، پاسخى نمى
گيرد... اين ھا در ويديوى مستندى است كه چند روزى پيش بر مبناى يك اتفاق واقعى در تھران، در اينترنت
منتشر شده است.
شاھدان گفته اند سرانجام پس از حدود ۴۵ دقيقه كشمكش، جوان مجروح به بيمارستان منتقل شده است، اما
بر اثر شدت خونريزى و دير رسيدن به مركز درمانى فوت كرده است.
خبرگزاری دانش جويان ايران « حوادث » سردار حسين ساجدی نيا، فرمانده تھران بزرگ در گفتگو با خبرنگار
چند روز قبل در پی اختلاف مالی و ناموسی دو نفر در ميدان كاج سعادت » : (ايسنا)، در تشريح اين حادثه گفت
آباد تھران جنايتی شكل گرفت كه در پی آن يكی از اين دو به دست ديگری به قتل رسيد.
فرمانده پليس تھران بزرگ، اقرار کرده است كه با ھر دو مامور حاضر در صحنه جرم برخورد انضباطى شده و به
بازرسى فرماندھى انتظامى تھران جھت سير مراحل قانونى معرفى شده اند.
جوان پاک شھرستانی دیروز از این بی » : قاضی شاملو نيز جنایت ميدان کاج تھران را چنين توجيه کرده است
وفایی عصبانی شده و سراغ معشوقه خود می رود و با چندین ضربه به او می فھماند که نباید سراغ دیگری می
رفت... مشخص نيست اگر چنين جرمی در جنوب شھر رخ می داد، رفتار بينندگان در آن نقاط چگونه بود؟!
ماموران چون در انجام وظيه خود مرتکب مسامحه شده اند، کار آنان در این موضوع واجد دو وصف مجرمانه شده
است. مدیریت اورژانس نيز باید پاسخ گوی علل دیرکرد خود و تاخير در کمک رسانی به مصدوم باشد...
سایت تابناک، سایت نزدیک به محسن رضایی، در پی وقوع جنایت در شمال شھر تھران، قاضی شاملو،
مستشار دادگاه تجدیدنظر و بازپرس قتل پيشين دادسرای جنایی، به ابعاد این حادثه پرداخته است.
داستان وقوع این جنایت، داستان جوان نگون بختی است که به اميد زندگی بھتر، از » : این سایت می نویسد
یکی از شھرھای استان مرکزی وارد تھران می شود و با سکونت در یکی از پانسيون ھای مرکز تھران، زندگی
جدید اما شوم را برای خود و مقتول رقم می زند.
با ورود پای زن غریبه به زندگی او با وصفی که چندین سال از او بزرگ تر و کاملا با او ناھمگون است کاملا
دگرگون و از یک جوان پاک شھرستانی به یک مرد شيفته ای تبدیل می شود که تلاش دارد، ھمه زندگی خود را
به پای او بریزد، بلکه وی تکيه گاھی در مسير زندگی برایش باشد.
اما از سوی دیگر، آن معشوقه پس از مدتی با این تصور که آن مرد، مرد ایده آلش نيست، دل از او کنده به سوی
مرد دیگری (مقتول) روی می آورد تا آرزوھای خود را در او جستجو کند و مفھومی تلخ از عشق را نيز برای او رقم
زند.
جوان پاک شھرستانی دیروز از این بی وفایی عصبانی شده و سراغ معشوقه خود می رود و با چندین ضربه به او
می فھماند که نباید سراغ دیگری می رفت.
زن شکایت می کند و در یکی از نواحی دادسرای عمومی و انقلاب تھران، جوان عاشق پيشه و عصبانی تعقيب
و با کيفرخواست دادسرا این مرد از حيث مجروح کردن معشوقه خود با حکم دادگاه به پرداخت دیه محکوم می
شود.
این جوان نگونبخت که آھی در بساط ندارد، به دليل عجز در پرداخت دیه به زندان قزل حصار اعزام می شود و به
دنبال آن، به ھر مصيبتی که شده، مادر نگران، دیه را تھيه و به حساب سپرده دادگستری واریز می کند، در
حالی که چشمان او، نگران از وقوع حرکت نابه جای دیگر از سوی فرزند جوانش است! این نگرانی بيھوده نبوده و
«. به او خبر می رسد که فرزندش مرتکب قتل ھمان شخصی شده که با زن مورد نظر او نامزد شده است
3
می بينيم که ھم سایت تابناک و ھم قاضی پرونده، از موضع ارتجاعی، جوان قاتل را مستقيم و غيرمستقيم
می اندازند؛ موضعی که ریشه در سياست ھای « معشوقه » تبرئه می کنند و ھمه تقصيرھا را به گردن
مردسالارانه و جنایت کارانه حکومت اسلامی دارد.
گزارش ھای خبری از زبان شاھدان رخداد و اظھارات مسئولان مربوط، بيانگر حضور دو مامور انتظامی در محل
وقوع جنایت بوده است؛ ھم چنين در نزدیکی محل جنایت، کيوسک نيروی انتظامی مستقر بوده است.
این در حالی است که به رغم استمداد چاقو خورده، اقدام موثری از سوی ماموران انجام نشده است؛ ھمان
به ویژه سال ،« غيرقانونی » گونه که نيروی پليس با فوریت و قدرت و تجھيزات کامل در جریان کوچک ترین تجمعات
گذشته حضور می یافتند، در حفظ جان مردم نيز با ھمان فوریت و حساسيت و جدیت حاضر شود.
این جنایت در واقع، محکی برای بررسی و ارزیابی نتایج سياست ھای و عملکردھای عمومی حکومت اسلامی و
ھم چنين طرح ھای آموزشی، امنيتی و انتظامی و انگيزه ھای خدماتی آن ھاست.
در مورد این جنایت، در بررسی چگونگی و زمان حضور اورژانس، حدود ٤٥ دقيقه بيان شده است. بنابراین، مراکز
اورژانس نيز ھم چون دیگر نھادھا و ارگان ھای حکومت اسلامی، به وقایع اجتماعی بی تفاوت است.
پليس داشت » : به از قاتل نوشته است ،« تشریح جنایت ميدان کاج از زبان قاتل » یکی از رسانه ھا، تحت عنوان
ما را تماشا می کرد! من کاره ای نبودم، پليس حاضر بود و خودشان محمدرضا را نبردند شاید زودتر می بردند
زنده می ماند! پليس آن جا بود و می توانست وی را ببرد اما ھيچ اقدامی نکرد. من دیوانه شده بودم و خودم را
«. تھدید به خودزنی می کردم ھمين
اين واقعه ھولناک صبح پنج شنبه ششم آبان ماه ٨٩ ، در ميدان كاج تھران در منطقه سعادت آباد روى داد.
دلخراشى صحنه ھاى فيلم به گونه اى است كه احتمالا حتا عده اى تاب تحمل ديدن آن را نداشته باشند.
بوده و فرد ضارب، پس از بازداشت، آن چنان دچار جنون بوده « ناموسى » گفته مى شود موضوع درگيرى مسائل
گفته كه آماده اعدام است.
این قتل، قبل از ھر چيز نھادينه شدن خشونت در ساختار جامعه ایران که عامل اصلی آن نيز حكومت اسلامی
است را به نمایش می گذارد.
سياست عمومی و رسمی و قانونی حاکم بر جامعه و فشارھای اقتصادی، سياسی و اجتماعی بر مردم، زمينه
ساز خشونت و وقایعی است که مردم نيز ھم ناخواسته براى حل و فصل مشكلات خودشان، اولين اقدامی كه
در پيش مى گيرند برخورد خشونت آميز با ھمديگر است.
مھم تر از آن، نيروى انتظامى را ھم مى بينيم كه حضور دارد اما ھيچ دخالتی نمی کند؟ مساله مھم بعدى ھم
اين است كه چگونه اين مردمى كه شاھد اين اتفاق ھولناك ھستند به این جنایت بی تفاوت می نگرند و تماشا
مى كنند؟
٢- چاقوکشی در جشنواره تئاتر، در مقابل چشم معاون وزیر: مراسم اختتاميه بيست و دومين جشنواره تناتر
استانی کھگيلویه و بویراحمد در حضور معاون ھنری وزیر فرھنگ و ارشاد اسلامی، در تاریخ ١٧ آبان ١٣٨٩ به
اغتشاش، درگيری فيزیکی و مجروح شدن یکی از ھنرمندان منجر شد.
اختتاميه این جشنواره در یاسوج، یک شنبه شب ١٦ آبان برگزار شد. این حادثه زمانی رخ داد که جمعی از
ھنرمندان بعد از اعلام گروه ھا و نفرات برتر این جشنواره به محل برگزاری نشست خبری حميد شاه آبادی معاون
حمعی از » ، ھنری وزارت فرھنگ و ارشاد اسلامی اعتراض کردند و یا به نوشته یکی از رسانه ھای حکومتی
اعلام « ھجوم برده و اعتراض خود را با داد و ھياھو نسبت به داوری » به معاون ھنری وزارت ارشاد ،« ھنرمندان
کردند.
این افراد خواستار بررسی مجدد کار داوری بودند که با وساطت و دخالت خبرنگاران و برخی از متوليان به بيرون
ھدایت شدند، ولی درگيری در بيرون ادامه یافت و معترضان با ھم به درگيری فيزیکی پرداختند که این امر به
یکی از ھنرمندان شھرستان کھگيلویه منجر شد. ،« فرزاد عدالت » مجروح شدن شدید
به گفته شاھدان عينی، چند نفر با استفاده از سلاح سرد چاقو و قمه به فرد مضروب حمله برده و او را با ضربات
چاقو به شدت مجروح کردند و سپس متواری شدند. وضعيت نام برده که در حال کماست وخيم گزارش شده
است.
نيروی انتظامی نيز وارد صحنه شد و با استفاده از دوربين ھای » : توجيه دولتی، در توجيه این واقعه چنين است
مداربسته ساختمان اداره کل فرھنگ و ارشاد اسلامی استان اقدام به شناسایی ضارب یا ضاربان کردند.
از ابتدای شروع برنامه برخی با سوت زدن و سروصدا به دنبال اخلال در مراسم و سخن رانی ھا بودند. معاون
ھنری وزیر فرھنگ و ارشاد اسلامی در مورد این حادثه و اعتراض به داوری جشنواره با انتقاد از نحوه برخورد
بھتر بود معترضين به داوری، از راه قانونی اعتراض خود را اعلام می کردند و ما متوليان نيز به » : معترضين گفت
«. طور حتم به ھمه اعتراض ھا رسيدگی می کردیم
در این جشنواره که با حضور ١٢ گروه نمایش از شھرھای استان طی سه روز برگزار شد دو نمایش به نا م ھای
« آلبوم شيشه ای فقط مال تو بود » به کارگردانی سيدمحمد خالقی از دھدشت و نمایش « چرا نمی شناسيم »
به کارگردانی صادق بندی از بھمنی برگزیده و به جشنواره منطقه ای راه یافتند.
از لابلای اخبار و گزارشات رسانه ھای حکومتی در مورد این واقعه، به سادگی می توان نتيجه گرفت که عده ای
حکومتی مواجه می « اراذل و اوباش » از ھنرمندان به معاون وزرات ارشاد اسلامی اعتراض می کنند که با ھجوم
گردند و یک از آن ھا نيز زخمی می گردد.
٣- چاقوکشی در مسابقه فوتبال آبادان: روز دوشنبه ٧ آبان، رسانه ھای حکومتی از خبر چاقوکشی در مسابقه
فوتبال تيم ھای نفت آبادان خبر دادند.
4
بنا به گزارش حکومتی فارس، ھفته دوازدھم رقابت ھای فوتبال ليگ دسته دوم كشور در حالی به پايان رسيد كه
يكی از نادرترين اتفاقات فوتبال دنيا در ديدار تيم ھای شھرداری ماھشھر و گاز سرخس يعنی چاقوكشی در
ماھشھر به وقوع پيوست.
سرمربی تيم فوتبال گاز سرخس، درباره بازی اين ھفته تيمش گقت: پس از اين كه اين ديدار با نتيجه يك بر صفر
به سود تيم ماھشھر به پايان رسيد ھواداران اين تيم به داخل زمين فوتبال ھجوم می آورند و علاوه بر ضرب و
جرح بازيكنان تيم گاز سرخس يكی از آن ھا را با وارد آوردن ضربه چاقو روانه بيمارستان ماھشھر كردند.
رمضان شكری، ادامه داد: پس از اين كه داور سوت پايان بازی را زد در حالی كه قصد ورود به رختكن را داشتيم با
درب بسته آن روبرو شديم، در ھمين حال ھواداران ماھشھری با ھجوم به داخل زمين مسابقه، بازيكنان تيم ما را
با چوب، چماق، سنگ و در نھايت با چاقو مورد ضرب و جرح قرار دادند.
او، گفت: در پايان اين درگيری اميد كاتب به دليل وارد آمدن ضربه چاقو به سرش راھی بيمارستان شد و بقيه
بازيكنان و كادر فنی و حتا فيلم بردار باشگاه نيز با سر و دست بانداژ شده راھی سرخس شدند.
شكری، افزود: در نيمه دوم اين ديدار داور مسابقه، به دليل سنگ پرانی و فحاشی تماشاگران ماھشھری، دو بار
بازی را به مدت ٣٥ دقيقه قطع كرد اما نمی دانم چرا دوباره بازی را ادامه داد.
وی، گفت: در حال حاضر بيش تر بازيكنان تيم ما ب ه دليل شدت آسيب ديدگی مصدوم ھستند، به ھمين خاطر از
فدراسيون فوتبال درخواست كرديم تا بازی روز سه شنبه ما مقابل ھما را يك ھفته به تاخير بياندازند، علاوه بر
اين شكايتی را تنظيم كرديم و به مراجع قانونی تحويل می دھيم.
دانش آموز کلاس ١٥ ساله سوم مدرسه راھنمايى شھيد باھنر، پس « سعيد ر » ٤- در گزارش ھا آمده است که
از اين که به علت نياوردن کتاب درسى مورد مواخذه معلمش قرار گرفته، معلم عصبانى با گوشه کتاب به سر او
زده است.
اين دانش آموز پس از وخيم شدن حال عمومى اش به بيمارستان چابھار و پس از آن به زاھدان منتقل شد و پس
از يک ھفته بسترى شدن در بيمارستان جان خود را از دست داد.
حميدرضا حاجی بابایی، وزیر آموزش و پرورش حکومت اسلامی، درباره جان باختن این دانش آموزش، به خبرنگار
معلمان ما با شيوه ھای جدید، نوین، موثق و با عشق کار می کنند اما به ھر حال در ھر کشوری » : ایلنا گفت
او، افزود که «. ممکن است اتفاقی بيفتد که مورد تایيد کسی نيست و ھر کس ھم بشنود ناراحت می شود
«. برای این اتفاق ھای ناگوار نمی شود برنامه ریزی کرد »
این موضع وزیر آموزش و پرورش حکومت اسلامی، حيرت آور نيست. زیرا در کشوری که شھروندان آن ھمواره در
استرس و نگرانی به سر می برند و خشونت دولتی نفس ھمه بریده است کسی انتظاری ندارد که در مقابل
قتل دانش آموزی تدابير مختلفی اندیشه شود بنابراین، بھتر است به نوعی آن را دور بزند. سيستم حاکم بر
آموزش و پرورش کشور، از تصاویر و مضمون کتاب ھا گرفته تا تبدیل کردن مراکز آموزشی به پادگان ھایی که
شيپور جنگی در ان ھا دميده می شود ھر لحظه خشونت را بازتوليد می کند. یعنی وقتی دانش آموزان کشور،
با چنين خشونتی تربيت می شوند، بی شک خود آن ھا در سن بزرگ سالی این خشونت را در سطح وسيع تر
و گسترده تر در سطح جامعه بازتوليد خواھند کرد. ھيچ دیوار چينی مدرسه را از جامعه و محيط خانواده جدا نمی
کند از این رو، دولتی که در کوچه و خيابان و ھمه جای جامعه دست به خشونت می کند کودکان و جوانان، دایما
در معرض خشونت قرار دارند.
به گزارش خبرنگار مھر، ٢٣ آبان ١٣٨٩ ، حميدرضا حاجی بابايی، درباره علت حادثه آتش سوزی در مجتمع
ھياتی را تشکيل داده ايم که اين موضوع را » : آموزشی در زاھدان نيز که منجر به فوت يک دانش آموز شده گفت
«. بررسی و آخرين نتايج را به ما اعلام کنند
ریيس کميسيون آموزش و تحقيقات مجلس و » وزير آموزش و پرورش در پاسخ به سئوال ديگری مبنی بر اين که
اتفاقا » : گفت ،« برخی از نمايندگان شھرھای مختلف اعلام کرده اند که برخی از مدارس ھم چنان معلم ندارند
امسال ما انبساط کلاس ھا را داشته ايم و حتا در روستاھای کشور ھشت ھزار مجتمع آموزشی ايجاد و سعی
!؟«. کرديم معلم اعزام کنيم
٥- در فيلم دیگری که در شبکه ھای اینترنتی پخش شده، معلم یک مدرسه در سيستان و بلوچستان دو دانش
آموز ھم کلاسی را که یکی دیگری را کتک زده بوده مقابل ھم قرار داده و مدام با صدای بلند از دانش آموز کتک
خورده می خواھد که ضاربش را سيلی بزند. پس از چند بار سيلی زدن، معلم از ھر دوی آن ھا می خواھد که به
یکدیگر سيلی بزنند و مدام فریاد می زند محکم تر بزني د!
آموزش و پرورش در ھر کشوری، مھم ترین نھاد علمی به شمار می آید که قرار است کودکان و جوانان را آگاه و
با سواد کند. از این رو، دولت و ھم چنين مسئولين آموزش موظفند آن چنان فضای آرام و راحت و آزادی در مراکز
آموزشی به وجود آورند که از یک سو معلم با فراغت و امنيت بيش تری به وظایف خود عمل کند و از سوی دیگر،
خلاقيت ھای کودکان و جوانان شکوفا گردد. در چنين شرایطی، فضایی برای تنبيه و توھين دانش آموزان باقی
نمی ماند. ھيچ کس از والدین تا معلم و دولت و غيره مجاز نيستند کودکان و جوانان را مورد آزار و اذیت زبانی و
جسمی قرار دھند. آموزش و پرورش، مراکزی برای یادگيری علم و دانش و ھنر ھستند. در حالی که براساس
سياست ھا و عملکردھا، قوانين و مقررات آموزشی حکومت اسلامی، ھمواره فضای تھدید و خشونت در بين
کودکان و جوانان و ھم چنين معلمان بازتوليد می شود.
آموزش مھارت ھاى زندگى و » برای مثال، وزير آموزش و پرورش گفته كه سعى داريم در كتاب ھاى درسى به
اكثر كارشناسان علوم تربيتى و اجتماعى » : بپردازيم، گفته است « راھكار ھاى ازدواج سالم به دانش آموزان دختر
5
معتقدند كه ازدواج به موقع دانش آموزان دختر باعث محافظت آن ھا از آسيب ھايى می شود كه در جامعه در
«. كمين آن ھا است
حميدرضا حاجی بابايى، در گفتگو با ايلنا، ١٨ آبان ١٣٨٩ ، با اشاره به گنجاندن بحث ھاى مربوط به آموزش مھارت
شيوه زندگی و آداب زناشويی، آداب » : ھاى زندگى و راھكا رھاى ازدواج سالم به دانش آموزان دختر، افزود
معاشرت ازدوا ج، آشنايى با رفتارھاى صحيح در زندگى زناشويى و مھارت سخن گفتن با ديگران و اقوام از جمله
حاجی بابایی، در ادامه این سخنان «. آموزش ھايى است كه سعى داريم در كتاب ھا گنجانده می شود
بسيارى از مشكلاتى در حال حاضر در رفتارھاى اجتماعى شاھد آن ھستيم به خاطر بالا » : ارتجاعی اش گفت
رفتن سن ازدواج در جامعه است، چرا كه در حال حاضر به دليل اين كه كانون خانوادگى دير شكل می گيرد،
«. مشكلات اجتماعى دير شكل می گيرد
باید از ایشان پرسيد که کارشناسان شما چه کسانی ھستند که این چنين ادعایی دارند؟ مگر غير از این است
که کارشناسان شما یک مشت آخوند مفتخور ھستند که ھمگی در جھت تبليغ و ترویج غيرانسانی ترین و شنيع
ترین ایدئولوژی یعنی اسلام سخن می گویند، ھم خود متجاوزگرند و ھم جامعه را تشویق به تجاوز به کودکان
مورد اتکای وزیر آموزش و پرورش حکومت اسلامی، ھمان الگوی « کارشناسان » دختر می کنند. الگوی این
است که در سن بالای پنجاه سالگی، بچه ھفت ھشت ساله ای به نام « محمد » شناخته شده پيامبرشان
را به عقد خود درآورد و به او تجاوز کرد. این الگوی غيرانسانی، ھمواره در رساله ھای آیت لله ھایی « عایشه »
چون خمينی و غيره نيز مورد تبليغ و ترویج قرار گرفته است.
مملکتی که وزیر آموزش و پرورش اش تبليغ می کند که دختران در سنين کوچکی ازدواج کنند و قبل از این نيز
در مدارس برگزار می کردند و ادعا دارد که بسياری از مشکلات اجتماعی جامعه، « جشن تکليف » برای دختران
ناشی از بالا رفتن سن ازدواج است، وای به حال آن مملکت. در چنين سيستمی که کمبودھای آموزشی و
اقتصادی اساسی نيز به وفور وجود دارد طبيعتا ھم دانش آموزان و ھم کادر آموزشی دچار بحران ھای عدیده ای
می شوند.
سئوال اساسی این است که چرا جامعه ما این ھمه بی رحم و خشن شده است؟ دلایل و ریشه ھای آن را در
چه زمينه ھایی باید مورد بحث و بررسی قرار داد؟
می دانيم که فرھنگ غالب در ھر جامعه ای، فرھنگ حاکميت است. بر این اساس اگر سياست ھا و
عملکردھای حکومت اسلامی را در این سه دھه در نظر بگيریم به سادگی به این نتيجه می رسيم که جامعه ما
در این سه دھه، ھمواره دچار بحران ھای اقتصادی، سياسی، اجتماعی و فرھنگی بوده است. کشتارھای اوایل
انقلاب، انحلال رسانه ھا و تشکل ھای فرھنگی مستقل، تشکل ھای مردمی، احزاب و سازمان ھای سياسی،
سرکوب سيتماتيک زنان، حمله به کردستان، سيستان و بلوچستان، خوزستان، گنبد کاووس، حمله به دانشگاه
ھا، ھشت سال جنگ ایران و عراق، کشتار زندانيان سياسی در سال ھای ٦٠ تا ٦٢ ، به ویژه قتل عام چندین
ھزار زندانی سياسی در سال ٦٧ ، تحميل فقر و فلاکت اقتصادی به اکثریت مردم کشور، سنگسار در خيابان ھا،
شلاق زدن ھا، آویزان کردن اعداميان از جرثقيل در ميادین شھرھا، ترورھای داخل و خارج کشور، طرح ھا و
شکنجه وحشيانه زندانيان و ،« بدحجابی » مانورھای خيابانی، توھين به جوانان و زنان در خيابان ھا به دليل
کشتن برخی از آن ھا در زیر تجاوز جنسی و شکنجه و ھم چنين تبليغ و ترویج مداوم جنگ با دشمن خيالی،
فرھنگ قمه زنی و شھادت پروری، آموزش نيروھای بسيج و سپاه که عمدتا نيروھای جوان و حتا کودکان را نيز در
برمی گيرد و ھمه و ھمه عامل رواج فرھنگ خشونت و آدم کشی در ھمه عرصه ھا و شئونات اجتماعی و فردی
در جامعه است.
اگر فقط به رویدادھا و وقایع سال گذشته بسنده کنيم باز ھم می بينيم که در ھمين سال گذشته، کشتن
معترضين در خيابان ھا و ھم چنين کشته شدن شماری از بازداشت شدگان اعتراض ھای خيابانی در
بازداشتگاه کھریزک و زندان اوین توسط نيروھای سرکوبگر حکومت اسلامی، توجه افکار عمومی ایران و جھان
را بيش از پيش به خود جلب کرده است. چرا که تصاویر و فيلم ھای تظاھرات به سرعت در شبکه اینترنت
منتشر شد و بازتاب وسيعی در رسانه ھای بزرگ بين المللی داشت. ھم چنين برخی بازداشت شدگان که
پس از آزادی اعلام کردند که در زمان اسارت مورد تجاوز جنسی و شکنجه ماموران و شکنجه گران قرار گرفته
اند نفرت از حکومت اسلامی را عموميت داد.
محسن روح الامينی، اميرجوادی فر، سھراب اعرابی و محمد کامرانی از جمله بازداشت شدگان تظاھرات تير
ماه ١٣٨٨ بودند که در قتل گاه کھریزک، زیر شکنجه کشته شدند و اجساد آنان به خانواده ھایشان تحویل داده
شد. کشته شدگانی که به شکل سيستماتيک به دست نيروھای امنيتی - پليسی جان خود را از دست دادند
بی شمار ھستند. از جمله ندا آقاسلطان، شبنم سھرابی و بسياری دیگر که یا به ضرب گلوله تک تيراندازان
مستقر بر بام ھا و یا زیر چرخ اتومبيل ھای نيروی انتظامی جان باختند. در یک نمونه از فيلم ھا منتشر شده در
سایت ھای اینترنتی، می بينيم که ماموران امنيتی با ماشين خود به سرعت از روی جوانی می گذرد و برای
این که مطمئن شوند فردی را که زیر گرفته اند کشته اند و رعب و وحشت بيش تری ایجاد کنند راننده دنده
عقب می گيرد و بار دیگر از روی جنازه جوانی که روی زمين افتاده بود می گذرد. به ھمه این جنایات باید زبان
خصمانه و خشونت طلبانه سران حکومت اسلامی را نيز باید اضافه کرد. سرانی که رسمی و علنی از پشت
دوربين ھای تلویزیونی و رسانه ھای دیگر مردم را دشمن می نامند و تھدید می کنند قطعا در فرمان ھا و
دستورات داخلی خود به ارگان ھای سرکوب شان، به شکنجه و قتل و ترور مخالفين و منتقدین حکومت شان
تاکيد می ورزند.
کمپين بين المللی حقوق بشر در ایران، اوایل شھریور ٨٩ به نقل از یک فعال حقوق بشر در مشھد، اعلام کرد
اعلام شده است، به شکل « جرم شان عمدتا فروش مواد مخدر » در چند ماه اخير دست کم ٣٠٠ زندانی که
6
گروھی در دسته ھای ٣٠ تا ٧٠ نفره و به شکل شتاب زده و پنھانی در زندان وکيل آباد مشھد به دار آویخته و
اعدام شدند. این سازمان ھم چنين گفت در این زندان بيش از ٢١٠٠ متھم محکوم به اعدام وجود دارد.
عفو بين الملل، پيش تر در گزارش سالانه خود درباره اجرای مجازات اعدام در کشورھای مختلف جھان در سال
٢٠٠٩ ، اعلام کرد که ایران در این سال، دست کم جان ٣٨٨ تن از شھروندان خود را گرفته است و طبق آمار
شماری از سازمان ھای مدافع حقوق بشر، تعداد سالانه اعدام در ایران، از زمان آغاز دور اول ریاست جمھوری
محمود احمدی نژاد تقریبا ۴ برابر شده است. ھم چنين ایران تنھا کشوری در جھان است که کودکان را نيز
اعدام می کند.
احسان فتاحيان، در آبان ٨٨ در زندان سنندج اعدام شد. اتھام این شھروند کرد، اقدام عليه امنيت ملی از
طریق عضویت در یک گروه مسلح مخالف حکومت اسلامی بود. او که در تيرماه ١٣٧٨ بازداشت شده بود، در
ابتدا به حبس و تبعيد محکوم شد اما این حکم بعدا به اتھام محاربه، تبدیل به اعدام شد.
فصيح یاسمنی، به اتھام ھمکاری با یکی از احزاب اپوزیسيون کردستان در دی ماه ٨٨ ، بدون اطلاع به وکيل و
خانواده اش اعدام شد. ھم زمان خبر تایيد احکام اعدام چندین زندانی کرد دیگر منتشر شده است.
از جمله چھار « گروھک ھای ضد انقلاب » در اردیبھشت ١٣٨٩ ، پنج زندانی سياسی متھم به عضویت در
فرھاد » ،« علی حيدريان » ،« فرزاد كمانگر » زندانی سياسی کرد، در زندان اوین اعدام شدند. محكومان
نام داشتند. « مھدی اسلاميان » و « شيرين علم ھولی » ،« وكيلی
نام برده شد و گفته شد که « عوامل گروه ھای ضد انقلاب » در اطلاعيه دادستانی تھران، از این افراد به عنوان
در شھرھای « بمب گذاری در مراکز دولتی و مردمی » از جمله « عمليات تروریستی » آنان به دست داشتن در
مختلف ایران متھم شده بودند. اتھاماتی که از سویی آن ھا، وکلایشان و ھم چنين از سوی فعالان سياسی
کردستان، یا گروه ھای مدافع حقوق بشر و مخالف اعدام و خانواده ھای آنان، رد می شود.
قتل ھای زنجيره ای سياسی یکی پس از دیگری و جنایات سعيد حنایی، قتل ھای کرمان، قربانيان خفاش شب
و قتل ھای گروه موسوم به گروه کرکس و گروه ھای فراوان دیگر با اسامی و القاب این چنينی، ھم چون کشتار
زنان خيابانی در مشھد، قتل ھای کرمان، بيجه در حومه تھران و داستان کودکان قربانی او و بسياری از وقایع
دیگر، ھمه و ھمه نشانه خشونت بی حد و حصر سرکوبگری ھای دستگاه ھای امنيتی و انتظامی حکومت
اسلامی است. این خشونت ھای ھولناک در سطح جامعه را باید معلول عوامل مختلفی دانست که عمده ترین
آن ھا را باید در ایدئولوژی و سياست ھا و قوانين و عملکردھای دستگاه ھای حکومت اسلامی، جستجو کرد.
قاتل قتل ھای زنجيره ای آبادان كه متھم » : اخيرا در خبر کوچکی که خبرگزاری ایلنا، منتشر کرده، آمده است
١٥ زن و دختر و يك پسر بچه را در شھرھای آبادان و خرمشھر به قتل رسانده است ، است از سال ٨٤ تا ٨٧
حكم مجازات فريد بغلانی، قاتل قتل ھای زنجيره ای آبادان، كه با رای » ، مجازات شد. به گزارش خبرگزاری ايلنا
قاطع دادگاه كيفری استان خوزستان و تاييد ديوان عالی كشور صادر شده است، روز شنبه ٢٢ آبان ماه در زندان
در كم تر از سه سال در شھرستان ھای آبادان و خرمشھر ١٦ نفر را با » ، فريد بغلانی «. كارون اھواز اجرا شد
شيوه ھای مشابه به قتل رساند و در آخرين ارتكاب به قتل در شھريور ماه ٨٧ پس از مجروح كردن آخرين قربانی،
«. توسط نيروی انتظامی آبادان دستگير شد
از سوی دیگر، عدم آزادی ھای فردی و اجتماعی، فقر اقتصادی، ناآگاھی و ھمه آسيب ھا و بحران ھای
اجتماعی که ریشه در سياست ھای اقتصادی و اجتماعی حکومت اسلامی دارند نيز عوامل مھمی ھستند که
خشونت در جامعه را گسترش می دھند. فرار از خانه، کودک آزاری، زن آزاری، خودکشی، اعتياد، تن فروشی و
غيره، ریشه در فقر و فلاکت اقتصادی و فرھنگی حکومتی دارند.
ابعاد گوناگون خشونتی که در قوانين دولتی و توسط دولت به زنان ایران اعمال می شود حد و مرزی ندارد و
غيرقابل تحمل است.
آزار کودکان و وادار کردن آن ھا به شرکت در خشونت و جنگ و یا ترویج فرھنگ خشونت و تبعيض در دروس
درسی، باعث می شود کودک به موجودی تبدیل شود که جز زبان خشونت، زبان دیگری نشناسد. ميليون ھا
اعضای بسيج، سپاه پاسداران، نيروھای امنيتی، لباس شخصی، ضدشورش، انتظامی و غيره در حکومت
اسلامی، تنھا فرھنگ خشونت را یاد می گيرند و به آن ھا آموزش ایدئولوژیکی داده می شود کسانی که با
حکومت و اسلام و سران و مقامات حکومتی مخالف دارند و یا حتا منتقد حکومت ھستند، دشمن به شمار می
آیند و باید سرکوب شوند و از بين برود. خمينی، بينان گذار حکومت جھل و جنایت اسلامی، با شدت بيش تری
فرمان ھایی را صادر کرد و ميراث از خود بر جای گذاشت که ترور و خشونت دولتی را نھادینه کرد. ميراث داران
خمينی در این سه دھه، با تاکيد به این سياست ھای وحشيانه او، ھمواره رعب و وحشت و خشونت را در
جامعه بازتوليد کرده اند. در واقع جامعه ایران، حکومت پھلوی را با ھدف رسيدن به یک جامعه بھتر، آزادتر و مرفه
تری سرنگون کرد اما با حکومت جانی تری مواجه شد. بنا بر تحقيقات زیادی که انجام شده و سنت دیرینه ای که
وجود دارد، ھمواره دیکتاتور، قربانی دیکتاتور دیگری است.
نھایت امر، تنھا بخش کوچکی از خشونت به جامعه مربوط می گردد. بی تردید در مجموعه گونه ھای محتلف
خشونت، خشونت دولتی در صدر قرار دارد. بنابراین، خشونت دولتی عامل زیربنایی و کليدی در گسترش
خشونت در جامعه ایران است. ھرگونه نقد و بررسی و برون رفت از خشونت موجود در ایران، بدون برخورد و
بررسی خشونت دولتی و مبارزه پيگير با آن، ره به جایی نمی برد.
ابعاد گسترده و بی حد و مرز خشونت حکومت اسلامی، باعث شده است تا ناھنجاری ھا و آسيب ھای
مختلفی در جامعه تداوم و بازتوليد شود. استرس عمومی مردم به دليل نگرانی ھای مختلف اقتصادی،
سياسی، اجتماعی و فرھنگی، بزھکاری در جامعه، دعواھای خيابانی، خشونت خانگی بر عليه زنان و کودکان،
فحاشی ھا و قتل و غيره ارتباط مستقيمی با خصلت و ماھيت و سياست ھای خشونت طلبانه حاکميت و
قوانين و عملکردھا و ایدئولوژی آن دارد. حتا برنامه ھای رسانه ای حکومتی از روزنامه ھا تا رادیو و تلویزیون، به
7
گونه ای خشونت را در جامعه گسترش و تعميق می دھند. سران حکومت، فرماندھان نظامی و انتظامی و
سرداران سپاه و بسيج، امام جمعه ھا، مدرسان حوزه ھای علميه، رسانه ھای دولتی، به ویژه روزنامه کيھان و
صدا و سيما، از مراجع اصلی ترویج و بسط خشونت در جامعه ایران ھستند.
سخنان مداوم و مکرر خشن و تھدیدآميزی که از زبان خامنه ای رھبر، احمدی نژاد ریيس جمھور، وزرا، امام جمعه
ھا، مقامات ارگان ھای مختلف حکومتی، سرداران سپاه و غيره که از طریق رادیو و تلویزیون و روزنامه ھا و غيره
شنيده می شوند، خشونت را بيش از پيش در جامعه رشد و گسترش می دھند.
بخش اعظم نيروھای بسيج و سپاه پاسداران و دیگر ارگان ھای امنيتی و لباس شخص ھا، به بيماری ھای
مبتلا ھستند. البته ناگفته نماند که بخشی از فرماندھان و بدنه این ارگان ھای « جنون آدم کشی » و « روانی »
سرکوب، در سرکوب ھای تظاھرات ھا و راه پيمایی مردمی سال گذشته، دستورات مافوق خود را اجرا نکردند
دستگير و زندانی شدند و یا اخراج گردیدند. بخش دیگر نيز دچار عذاب وجدان شده و به ناراحتی ھای روحی و
روانی دچار شده اند.
بی جھت نيست که در ٣٠ فروردین ماه سال جاری، فرمانده نيروی انتظامی کشور در مراسم تجليل از طرفداران
امروز تنھا وظيفه مسئولان بھداری ناجا خلاصه به درمان جسم کارکنان نيروی » : منتخب نيروھای مسلح گفته بود
«. انتظامی نمی شود بلکه این افراد باید نيازھای روحی و روانی کارکنان را نيز مد نظر قرار دھند
تلاش مان در نيروھای مسلح باید متوجه این موضوع » : اسماعيل احمدی مقدم، ھم چنين به صراحت گفته بود
باشد تا ھيچ پرسنلی بر اثر فشارھای روانی بيمار نشود زیرا طبق آمار ھرچه به سمت جلو گام بر می داریم با
«. افزایش مشکلات، فشار روانی بر پرسنل افزایش یافته و آن ھا را مبتلا به انواع امراض قلبی و عروقی می کند
شرایط امروز نيروی انتظامی شرایط جنگ سایر نيروھای مسلح » فرمانده نيروی انتظامی کل کشور با بيان این که
است زیرا این نيرو تقریبا در تمام روزھای سال ماموریت داشته و به انجام وظایف در پيشگيری از وقوع جرایم می
در چند سال اخير شھادت پرسنل نيروی انتظامی کاھش داشته ولی آمار مرگ و مير » : تاکيد کرده بود که « پردازد
«. عادی ناشی از فشارھای روانی در ميان کارکنان افزایش داشته است
این البته تمام مشکلات فرمانده نيروی انتظامی درباره نيروھای تحت امرش پس از سرکوب ھای گسترده سال
گذشته نبود، چرا که اظھارات اسماعيل احمدی مقدم، در در ١١ مھر ماه امسال در مراسم صبحگاه مشترک
نيروھای انتظامی نيز حکایت از ادامه ناراحتی ھای روانی و تردید نيروھای تحت امرش در اجرای دستورات
فرماندھان مافوق داشت.
بنا به گزارش وبسایت رسمی نيروی انتظامی، اسماعيل احمدی مقدم پس از گذشت بيش از یک سال از آغاز
مامور نيروی انتظامي نبايد در فتنه متحير بماند كه حق با كدام طرف » : اعتراضات مردمی در این مراسم گفته بود
است. مامور ناجا لازم است يك انسان عالم و دانشمند در حد ماموريت ھای خود باشد و انضباط در اين راستا
«. حرف اول را می زند
در این مراسم، ھم چنين سرتيپ پاسدار حسين ساجدی نيا، فرمانده نيروی انتظامی تھران بزرگ نيز پس از
نيروی انتظامی در سال ھای پيش » : احمدی مقدم به سخن رانی برای نيروھای تحت امرش پرداخته و گفته بود
كارنامه درخشانی را در انجام ماموريت ھای محوله اش بر جای گذاشته است. اھل فتنه با حضور پر رنگ نيروی
«. انتظامی در اجرای نقشه ھای خود شكست خوردند
با « عمليات روانی » بعلاوه یک بخش از آموزش نيروھای پليسی - امنيتی، آفریدن رعب و وحشت در جامعه و
ھدف مرعوب کردن مردم است. به ھمين دليل، آن ھا عامل اصلی خشونت در حاکميت و جامعه ھستند.
نيروی انتظامی از يك سال پبش موضوع عمليات روانی را به » : گفت ،« بھمن کارگر » چند روز پيش سرتيپ پاسدار
صورت ويژه در دستور كار خود قرار داده و در اين رابطه تاكنون بيش از ٣٠ جلسه كميته عمليات روانی در تھران
برگزار كرده ايم که در بحث عمليات رواني آموزش ھای لازم به مربيان داده شده و حضور اين مربيان آموزش ديده
«. در استان ھا در راستای تحقق اھداف ترسيم شده كميته موثر است
معاونت » : بھمن کارگر که به تازگی به عضویت شورای راھبردی شبکه سه صدا و سيما نيز درآمده، افزود
اجتماعی ناجا در بحث فتنه سال ٨٨ كميته عمليات روانی را به صورت مرتب برگزار كرد و پيشنھاداتی كه اعضای
كميته دادند در اين راستا بسيار موثر و تاثيرگذار بود كه جای خرسندی دارد. چرا که با اقداماتی كه در معاونت
اجتماعی انجام داديم يك سری ناامنی برای فتنه گران به وجود آورديم كه رسانه ملی ھم در اين مورد تعامل
«. خوبی با كارشناسان عمليات روانی نيروی انتظامی داشت
یاد کرده « عمليات روانی » از جمله اقداماتی که پيش از این برخی از فرماندھان نيروی انتظامی از آن ھا به عنوان
بودند پخش تصاویر تعدادی از مردم معترض از شبکه ھای مختلف صدا و سيما و ھم چنين انتشار تصاویر
ھفته نامه نيروی انتظامی بود که « امين جامعه » مشابھی از معترضان در روز عاشورای سال گذشته در ویژه نامه
نيروی انتظامی این تصاویر را در ميان نمازگزاران نماز جمعه تھران پخش کرده و خواستار معرفی معترضان به
نھادھای امنيتی و نظامی از سوی شھروندان شده بود.
در جنگ نرم بايد روش ھا و ابزارھای دشمن را » : معاون اجتماعی ناجا، در ادامه اظھارات خود تصریح کرد
بشناسيم تا بتوانيم با آن مقابله كنيم، اگر شيوه و ابزار دشمن را به درستی نشناسيم نمی توانيم برای آن
«. تصميم گيری صحيح و درستی داشته باشيم
كميته عمليات روانی وظيفه دارد مسائل و » : او، ھم چنين درباره وظایف فعلی و آینده این کميته ھا نيز گفت
مشكلات روز جامعه، آسيب ھای اجتماعی و موضوعاتی كه دشمنان قصد دارد روی آن برنامه ريزی داشته
باشند مانند قانون ھدف مند كردن يارانه ھا و مواردی از اين دست را به طور مرتب رصد و در اين كميته با حضور
«. اعضا و كارشناسان تجزيه و تحليل كند
8
نيروی انتظامی از سوی معاون اجتماعی نيروی انتظامی، در « عمليات روانی » اعلام خبر فعاليت کميته ھای
حالی است که پيش از انتخابات ریاست جمھوری سال گذشته ستاد کل نيروھای مسلح با ھمکاری برخی از
را تاسيس کرده بود. « ستاد عمليات روانی » نھادھای دولتی ستادی با نام
گفته می شود که ستاد عمليات روانی از نخستين روزھای بھمن ماه سال ١٣٨٧ ، با ھدف به قدرت رساندن
مجدد احمدی نژاد، آغاز به کار کرد. در این ستاد، مديران و نمايندگان تام الاختيار ستاد كل نيروھای مسلح، وزارت
امور خارجه، وزارت فرھنگ و ارشاد اسلامی، وزارت علوم، تحقيقات و فناوری، وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات،
وزارت دفاع و پشتيبانی نيروھای مسلح، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، نيروی انتظامی، ارتش جمھوری
اسلامی ايران، صدا و سيما، سازمان فرھنگ و ارتباطات اسلامی، دانشگاه امام حسين سپاه، شھرداری تھران،
دانشگاه عالی دفاع ملی، دانشگاه مالك اشتر، مجمع جھانی تقريب مذاھب اسلامی، مجمع جھانی اھل بيت،
برخی مديران رسانه ھای نزديک به دولت حضور دارند و مسعود جزايری، معاون فرھنگی و تبليغاتی ستاد کل
نيروھای مسلح دبيری جلسات این ستاد را از ابتدای شروع به کار بر عھده داشته است.
مسعود جزایری، معاون فرھنگی ستاد کل نيروھای مسلح و دبير این ستاد در نخستين روزھای تشکيل آن گفته
خواھد بود. « مقابله با عمليات نرم دشمن » بود که ھدف از تشکيل چنين ستادی
در واقع سانسور و اخنتاق و سياست ھای اقتصادی، سياسيف اجتماعی و فرھنگی حکومت اسلامی سبب
شده است که نارضایتی عمومی در عمق جامعه نفوذ کند و ھمواره از مردم عادی نيز قربانی بگيرد. چندی پيش
مسئولان سازمان زندان ھای کشور از تراکم فوق العاده زیاد زندانيان در زندان ھای کشور خبر داده و گفته اند
تعداد زندانيان، نسبت به سال گذشته، بيش از ٣۵ درصد افزایش یافته است.
متوسط جھانی حضور شھروندان در زندان، ١٣٣ نفر در ھر یکصد ھزار نفر است، در » آن ھا، ھم چنين اقرار کردند
حالی که آمار نشان می دھد در برخی استان ھای ایران، تعداد زندانيان بيش از سه برابر، حد معمول در جھان
است.
خبرگزاری ھای رسمی حکومت اسلامی، اوایل پایيز امسال گزارش داده بودند که یکی از مقامات سازمان زندان
تا پایان شھریور ماه امسال، بيش از ٢٠۴ ھزار نفر در زندان » ھا درباره آخرین آمار تعداد زندانيان کشور گفته است
«. ھای کشور محبوس بودند
محمدعلی زنجيره ای، معاون توسعه مدیریت و منابع سازمان زندان ھا و اقدامات تامينی و تربيتی کشور، در
در » : گفتگو با ایسنا، آمار کل زندانيان کشور را نسبت به سال قبل با افزایش ٣۵ درصدی اعلام کرده و گفته بود
«. نيمه نخست سال ٨٩ ، تعداد زندانيان به طور مداوم در حال افزایش بوده است
به گزارش خبرگزاری ھای حکومتی، غلامحسين اسماعيلی، ریيس سازمان زندان ھای ایران، روز پنج شنبه ١٥
مجرم سياسی در کشور نداریم. این زندانيان به ارتکاب جرم امنيتی » مھر ١٣٨٩ ، به خبرنگاران گفته است که
به « زندانيان سياسی » را به جای « جرم امنيتی » او، این واژه «. زندانی ھستند و تعداد آن ھا بسيار اندک است
کار برده است.
نبود فضای کافی در زندان ھا، فرسوده بودن بسياری از زندان ھا و واقع شدن » : اما او، در عين حال اقرار می کند
«. اکثر زندان ھا در داخل شھرھا از جمله مشکلات این سازمان است
سرانه فضای مسقف زندان ھا » : گفت « سرانه فضای زندان ھا » ریيس سازمان زندان ھای ایران با اشاره به
«. شامل محل اقامت، راھروھا، اشتغال، آموزش و اداری کم تر از ١٠ متر مربع است
سال جاری برنامه ھای نرم افزاری متنوعی را از جمله ارتقای وضعيت زندانبانی و برنامه ھای » : او، گفت
«. فرھنگی مانند دین، اخلاق، نماز برای اصلاح امور زندانيان انجام داده ایم
با استفاده از دوربين ھای مدار بسته » : زندان ھا اشاره کرد و افزود « برنامه ھای سخت افزاری » اسماعيلی به
کنترل الکترونيکی درون زندان ھا صورت می گيرد و در تلاش ھستيم این کنترل به خارج از زندان نيز کشيده
«. شود
لازم به تاکيد است که رفتار زندانبانان و شکنجه گران حکومت اسلامی با زندانيان سياسی و ھم چنين
غيرسياسی به حدی جانيانه و خشونت آميز است که بسياری از آن ھا، حتا سال ھا پس از آزادی از زندان نيز
ناراحتی ھای روحی و روانی و جسمی که در طول زندان به آن ھا وارده شده، چون کابوسی ھولناک و عذاب آور
با خود خواھند داشت.
در « سطح کلان » ریيس قوه قضاييه حکومت اسلامی نيز در گردھمايی ائمه جمعه به جرائمی اقرار کرده که در
ايران رخ می دھند. تجاوز به عنف، قمه کشی و سرقت مسلحانه، از جمله اين جرايم ھستند. اما برخی رسانه
ھای داخلی سخنان لاريجانی را منتشر نکرده اند.
پايگاه اطلاع رسانی دادسرای عمومی و انقلاب تھران ضمن انتشار متن کامل سخنان آيت لله صادق لاريجانی،
ریيس قوه قضایيه در گردھمايی ائمه جمعه اعلام کرد که بخش ھایی از سخنان وی در برخی روزنامه ھا و
سايت ھای اينترنتی منتشر نشده است.
ریيس قوه قضاييه، در اين سخنان به ميليون ھا پرونده ای که در دادگاه ھا در دست بررسی است اشاره می
کند. در ميان اين ميليون ھا پرونده، تجاوز، قمه کشي، سرقت مسلحانه و ده ھا جرم ديگر کم نيستند. به گفته
لاريجانی اين جرایم سنگين در سطحی کلان در جامعه وجود دارد.
اخيرا در ماه مبارک رمضان شنيديم در يک روستای خراسان جنوبی » : آخوند لاریجانی، در جای ديگری می گويد
به خانه يک خانواده متدين ھجوم بردند و چند جوان در سحرگاه يک روزی در جلوی چشمان پدر و مادر به دختر
در ورامين دو سه ماه پيش يک جانی و يک جنايتکار بالفطره ای » : وی اضافه می کند «. جوان خانواده تجاوز کردند
«. به طرز فجيعی به چندين کودک تجاوز کرد
تيترھای برخی روزنامه ھای ايران، تصويری را که ریيس قوه قضایيه حکومت اسلامی ترسيم می کند، به این
می کنند: « روشن تر » شکل
9
«. صد نفر از اراذل و اوباش سابقه دار دستگير شدند » -
«. طی پنج روز يک ھزار و ١۴٨ نفر دستگير و ٢٠٠٠ و ۴۵٩ قبضه سلاح سرد، کشف و ضبط شده اند » -
« در بعضی از نقاط تھران، جوانان چاقو را ناموس خود می دانند » -
این اقرار مقامات قضايی و امنيتی حکومت اسلامی، نشان افزايش ھولناک خشونت و جنايت در ايران است.
در واقع خشونت در ایدئولوژی، قوانين، سياست ھا، سازمان دھی، تبليغات و ھمه اعمال و قوانين حکومت
اسلامی وجود دارد، چرخه خشونت نيز بازتوليد می گردد. بر این اساس، در عرصه مبازه با خشونت، صرفا تاکيد
بر نفی خشونت و عدم استفاده از آن کافی و راه گشا نيست، بلکه باید تدبيری اساسی اندیشيده شود و
اقدامی صورت گيرد تا ایدئولوژی و سياست و فرھنگ حاکم بر کشور، به طور کلی و زیربنایی تغيير کند.
تصور این که با تغييرات قطره چکانی و رقابت جناح بندی ھای حکومتی، جامعه ایران از این وضعيت ھولناک
اقتصادی، سياسی، اجتماعی و فرھنگی و ھم چنين رعب و وحشت و خشونت دولتی رھایی یابد تصوری ساده
انگارانه است.
خشونت زمانی به شکل پایه ای و اساسی از عرصه سياسی و اجتماعی جامعه ایران محو خواھد شد که
عمدتا فرھنگ سياسی حاکم بر جامعه، جای خود را به روابط و مناسبات جمعی و انسانی و آزادی و برابری
دھد. در این راستا، ضروری است بين خشونتی که از سوی حاکميت وحشی و آدم کش اعمال می گردد با
خشونت قابل فھمی که مردم از عدم آزادی بيان، اندیشه، قلم، رفاه، بی کاری، بی پناھی و درماندگی به آن ھا
مبادرت می ورزند، فرق اساسی قائل شد و ھر دو را با یک سياست مورد بحث و بررسی قرار نداد.
حکومت اسلامی، شاید تنھا حکومتی در دنياست که حتا با ھرگونه شادی و آگاھی مردم و علم و دانش بشری
رسما و علنا دشمنی و خصومت دارد. این دشمنی آشکار حکومتيان با ھرگونه آزادی ھای فردی و اجتماعی،
شانه بالا انداختن به خواست ھای مردم، تھدید دایمی مخالفين و منتقدین و غيره در جامعه بازتوليد می شود.
حکومت اسلامی، تنھا حکومتی در جھان است که تروریسم دولتی را رسما به جھانيان اعلام کرده است و ھر
جا ھم توان دارد به تروریسم کمک می کند. این حکومت، نه تنھا صدھا تن از مخالفين خود را در داخل و خارج
کشور ترور کرده، بلکه اصلی ترین حامی تروریسم در جھان است و به ویژه گروه ھای اسلامی تروریستی را در
خاورميانه و آفریقا تقویت کرده و حتا بسياری از عناصر مھم این گروه ھا را نيز در ایران، آموزش ھای ایدئولوژیکی و
تروریستی داده است.
آن چه که در بالا به عنوان نمونه ھایی از چند واقعه تکان دھنده در دو ھفته اخير جامعه مان اشاره کردیم احتمال
دارد در ھر جامعه ای اتفاق بيفتد اما دلایل و زمينه ھای وقایع این چنينی و جلوگيری از بروز آن ھا، به ویژه نقش
و مسئوليت دولت بسيار مھم و سازنده است. در حالی که در جامعه ما، به طور کلی حکومت عامل اصلی مروج
و مبلغ و توليد کننده خشونت است.
باین ترتيب، آن فضا و خشونتی که حکومت اسلامی در جامعه ایران حاکم کرده است اگر از ریشه تغيير نيابد وضع
موجود نه تنھا بھبود پيدا نمی کند، بلکه به مراتب بدتر نيز خواھد شد. کارنامه سی ساله حکومتی اسلامی و به
ویژه دولت قبلی و فعلی احمدی نژاد، این واقعيت را به ما نشان می دھد. اکنون جامعه ما علاوه بر این که با
مشکلات زیاد داخلی چون بحران صنایع، بی کاری، گرانی و تورم فزاینده و ھم چنين سرکوب ھای سياسی
ھولناکی نيز روبروست، با تھدیدات نظامی خارجی و محاصره اقتصادی نيز دست به گریبان است. یعنی جامعه
ما، آبستن تحولاتی نگران کننده ای است. این ھمه وحشی گری و جنایات بی شمار حکومت اسلامی، فقط و
فقط برای نگه داشتن حاکميت و در جھت حفظ منافع اقليتی اسثتمارگر و ستم گر و جانی صورت می گيرد.
در چنين شرایطی، بی شک باید جنبش ھای اجتماعی را در مقابل کليت حکومت اسلامی تقویت کرد. و با
خواست ھا و مطالبات اقتصادی، سياسی، اجتماعی و فرھنگی از جمله برقراری سيستم آموزشی سکولار و
جھان شمول در کشور از کودکستان، مدرسه و آموزش عالی، خروج کليه نيروھای سرکوبگر و آخوندھا از مراکز
علمی کشور، لغو کليه قوانين ارتجاعی و نابرابر بين زن و مرد، مذاھب و مليت ھا، آزادی رسانه ھای عمومی و
مستقل، آزادی بيان و قلم و اندیشه، آزادی ھمه زندانيان سياسی و لغو شکنجه و اعدام و غيره مبارزه و تلاش
کرد تا در بستر چنين مبارزه پيگير و ھمه حانبه جنبش ھای اجتماعی، جامعه بتواند حکومت اسلامی را به زیر
بکشد و گام به گام از فرھنگ خشونت و خصومت و نابرابری فاصله بگيرد.
بيست و پنجم آبان ١٣٨٩ - شانزدھم نوامبر ٢٠١٠