۱۳۹۰ فروردین ۲۲, دوشنبه

شام - درعا - مجزرة تشييع شهداء 23-3-2011

ما خواهان تحقيق بين المللى و غيرجانبدارانه در باره رويدادهاى اردوگاه اشرف هستيم

خواهان تحقيق بين المللى و غيرجانبدارانه در باره رويدادهاى اردوگاه اشرف هستيم


عدالت بين المللى حقوق مهاجران



بيانيه مشترك مطبوعاتى


فدراسيون بين المللى جامعه هاى حقوق بشر (FIDH)


جامعه دفاع از حقوق بشر در ايران (LDDHI)




ما خواهان تحقيق بين المللى و غيرجانبدارانه در باره رويدادهاى اردوگاه اشرف هستيم


پاريس، ۲۲ فروردين ۱۳۹۰ – فدراسيون بين المللى جامعه هاى حقوق بشر (FIDH) و جامعه دفاع از حقوق بشر در ايران (LDDHI) امروز در بيانيه مشترك مطبوعاتى اعلام كردند: در باره حملات عليه غيرنظاميان ساكن اردوگاه اشرف در روز ۱۹ فروردين بايد تحقيقات بين المللى مستقل انجام شود. براساس حقوق بين المللى بشردوستانه مقامات عراقى ملزم به پايان دادن خشونت بر ضد ساكنان اردوگاه هستند. ساكنان اردوگاه از موقعيت «اشخاص تحت حمايت» به تعريف كنوانسيون چهارم ژنو برخوردارند. فدراسيون بين المللى جامعه هاى حقوق بشر و جامعه دفاع از حقوق بشر در ايران اين حمله ها را كه در ادامه يك رشته حمله هاى ديگر رخ داده، به شدت محكوم مى كنند.




صبح زود روز ۱۹ فروردين ۱۳۹۰، ارتش عراق اردوگاه اشرف در شمال شرقى عراق را، كه محل سكونت در حدود ۳۵۰۰ نفر از اعضاى سازمان مجاهدين خلق ايران (س.م.خ.ا)، يكى از گروه هاى مخالف با رژيم ايران است، مورد تهاجم قرار داد. آمار تلفات از منابع مستقل در دست نيست، زيرا دولتمردان عراقى ورود به اردوگاه را به شدت محدود كرده اند. نمايندگان س.م.خ.ا مى گويند بيش از ۳۰۰ نفر زخمى و ۳۳ نفر از جمله ۸ زن در حمله اخير كشته شده اند. ارتش امريكا نيز اعلام كرده كه اجازه ارائه كمك بشردوستانه به ساكنان اردوگاه را دريافت نكرده است. دسترسى روزنامه نگاران به اردوگاه نيز گويا محدود شده است.


سوهير بالحسن، رييس فدراسيون بين المللى جامعه هاى حقوق بشر گفت: «دولت عراق بر پايه حقوق بين المللى بشردوستانه و قوانين خود تعهدات روشنى براى محافظت از غيرنظاميان ساكن اردوگاه اشرف دارد، از جمله اين كه دسترسى بلامانع، مطمئن و فورى آنها را به كمك بشردوستانه، به ويژه مراقبت هاى كافى پزشكى، تضمين نمايد. محدوديت بر اين دسترسى بايد فورا رفع شود و مسؤولان نقض حقوق ملى و بين المللى شناسايى و يه خاطر جنايت هايشان به دادگاه صالح تحويل داده شوند.»


از ژانويه ۲۰۰۹ (دى ۱۳۸۷) كه ارتش امريكا مسؤوليت اردوگاه را به عراق واگذار كرد، مقامات عراقى چندين بار با استفاده از نيروى قهر به اردوگاه حمله كرده اند و ساكنان آن را كه در سال ۲۰۰۳ پس از اشغال عراق به وسيله امريكا خلع سلاح شدند، كشته يا زخمى كرده اند. وزارت خارجه امريكا در سال ۲۰۰۹ اعلام كرد كه مقامات عراقى اطمينان داده اند كه «تمام اقداماتشان در اردوگاه اشرف با رفتار انسانى نسبت به افراد آن متناسب خواهد بود و هيچ يك از اين افراد را به كشورى نخواهند فرستاد كه بيم آزار و اذيت آنها در آنجا برود».




سوهير بالحسن تاكيد كرد: «آزار و اذيت سيستماتيك و حمله به ساكنان اردوگاه اشرف با تعهدات دولت عراق در برابر جامعه بين المللى مغاير است. امريكا و سازمان ملل مسؤوليت دارند با توجه به خصومت فزاينده مقامات عراقى نسبت به ساكنان اردوگاه و بى اعتنايى ظاهرا كامل اين مقامات به حقوق بين الملل، اقدامات فعالى براى حمايت از غيرنظاميان انجام دهند.»


عبدالكريم لاهيجى، نايب رييس فدراسيون بين المللى جامعه هاى حقوق بشر و رييس جامعه دفاع از حقوق بشر در ايران نيز گفت: «بر اساس حقوق بين الملل، دولت عراق مسؤول محافظت از جان ساكنان اردوگاه است. ما اين حمله ها را محكوم مى كنيم و خواهان تحقيق بين المللى و غيرجانبدارانه در باره رويدادهاى اردوگاه اشرف هستيم.»




براى اطلاعات بيشتر نگاه كنيد به: http://www.fidh.org/-Iraq-


تماس مطبوعاتى:


فدراسيون: Arthur Manet: +۳۳ ۱ ۴۳ ۵۵ ۹۰ ۱۹ / +۳۳ ۶ ۷۲ ۲۸ ۴۲ ۹۴


Karine Appy: +۳۳ ۱ ۴۳ ۵۵ ۱۴ ۱۲ / +۳۳ ۶ ۴۸ ۰۵ ۹۱ ۵۷

3-لقطات من الهجوم الإجرامي لقوات ...

Martyrs of barbaric attack on Camp ...

LastWeekOnAntiwarRadio_w14.mov

خانه ام آتش گرفته است

خانه ام آتش گرفته است



حقايق تکان دهنده پرونده دويست ميليارد دلاري  درآمد نفتي   که در پارس جنوبي از دست رفت  
فاز 12 پارس جنوبي، بزرگ ترين پروژه کشور
فاز (ها)
تاخير تقريبي تا اين زمان
متوسط ضررزمان
از دست رفته (يا تاخير در اجرا)
 
6و7و8
2 سال
6
ميليارد دلار
 
9و10
2 سال
6
ميليارد دلار
 
11 و Pars LNG
(هم اكنون با نام 27 و 28)
3 سال
18
ميليارد دلار(به غير از LNG )
 
12 و Iran LNG
( معادل 3 فاز)
2 سال
18
ميليارد دلار(به غير از LNG )
 
13 و 14 و Persian LNG
4 سال
24
ميليارد دلار(به غير از LNG )
 
15 و 16
2 و نيم سال
9
ميليارد دلار
 
17 و 18
2 و نيم سال
9
ميليارد دلار
 
19و20 و 21
3 سال
27
ميليارد دلار

22و 23 و24
3 سال
27
ميليارد دلار

جمع كل متوسط درآمد از دست رفته
(بابت تاخير در اجراي پالايشگاه هاي پارس جنوبي)
 
ميليارد دلار

 
درآمدهای از دست رفته در پارس جنوبی
درآمد از دست رفته بابت تاخير در اجراي پالايشگاه ها
144 ميليارد دلار

درآمد از دست رفته بابت تاخير در پروژه هاي پتروشيمي
30 ميليارد دلار

ضرر حاصل از بالا رفتن قيمت اجراي پروژه ها
27 ميليارد دلار

جمع کل
204 ميليارد دلار

 
منصور بيطرف
 
ماجراي پارس جنوبي را بحق مي توان غم انگيز ترين ماجراي اقتصاد ايران خواند .
از يک طرف اين پروژه که زماني مي توانست ايران را ثروتمند کند به رغم تلاش هاي وافر کارشناسان اقتصادي و نفتي با تاخير بسيار زياد شروع شد (اين ميدان مشترک گازي با قطر در دهه 1350 يا اوايل دهه 1970 کشف شد و قطر در سال 1990 و ايران در سال 2001 از آن بهره برداري کرد) و از طرف ديگر با تغيير فقط يک دولت تمام تلاش هاي به ثمرنشسته فعالان اقتصادي بي اثر ماند و منطقه عسلويه بنابر گزارش هاي رسمي و غيررسمي کارشناسان منطقه عسلويه که نماد پيشرفته صنعت نفت ايران به حساب مي آمد به خواب رفته است.
منطقه عسلويه و ميدان پارس جنوبي را به درستي مي توان نماد عملکرد و فعاليت دولت نهم دانست.
    وضعيت اين منطقه، پرچم فعاليت و توسعه اقتصادي دولت نهم است. زماني در اين منطقه حدود 100  هزار  نيروي کار داخلي و خارجي به فعاليت مشغول بودند اکنون نيروي کار شاغل با کاهش 92درصدي حداکثر به 5 هزار نفر رسيده است..
زماني در اين منطقه شرکت هاي خارجي براي حضور در توسعه فازهاي ميدان پارس جنوبي به رقابت برخاسته بودند اکنون شاهد پروژه هاي به خواب رفته و کاهش شديد فعاليت هستيم به طوري که ديگر دولت قادر به تامين منابع مالي آن نيست و براي تامين آن مجبور به انتشار اوراق مشارکت شده است که اگر غير از اين باشد بنا بر اطلاعيه شرکت نفت و گاز پارس «طرح هاي برنامه ريزي شده پارس جنوبي با ادامه شرايط فعلي به بهره برداري نمي رسند.»
از اين رو پروژه پارس جنوبي را که دولت هاي قبلي پس از جنگ تحميلي با تمام توان به دنبال توسعه آن بودند تا در بهره برداري از آن از کشور همسايه قطر بيشتر عقب نمانيم، بايد نماد عملکرد اقتصادي دولت نهم دانست.
اگر به دنبال قضاوت درباره عملکرد اقتصادي دولت نهم هستيم، اگر مي خواهيم در اين خصوص به مقايسه عملکرد اقتصادي ميان دولت نهم با دولت قبلي بپردازيم و ارزشگذاري کنيم و اگر مي خواهيم ميان عمل و حرف دولت ها   «فرق» بگذاريم که کدام دولت حرف زد و کدام دولت عمل کرد بايد عسلويه و پارس جنوبي را معيار و ملاک قرار دهيم... گزارش گنجي خفته يا خواب آشفته به بررسي وضعيت پارس جنوبي مي پردازد .
متاسفانه به دليل عدم وجود دورانديشي و تحليل و برنامه ريزي حساب شده دولت نهم در جهت منافع واقعي کشور و ملت، درآمد بيش از  300 ميليارد دلاري حاصل از فروش نفت (به اعتباري يک چهارم کل درآمد تاريخ صدساله صنعت نفت ايران)، به جاي تبديل شدن به سرمايه هاي روزميني زاينده، صرف تبليغات روزمره گروهي با اهداف عميقاً توده گرايانه شد و يک فرصت تاريخي در جهت افزايش ثروت و رفاه ملت ثروتمند اما فقير مانده ايران از دست رفت .
   اين نوشتار اما، به آنچه خواهد پرداخت بررسي وضعيت کلي پروژه هاي صنعت نفت و گاز و پتروشيمي و خصوصاً بررسي وضعيت پروژه ها در منطقه پارس جنوبي و ميدان مشترک با کشور همسايه، قطر، است که حسب الاتفاق در مقاطعي حجم عظيمي از فعاليت هاي تبليغي دولت نهم در حيطه پروژه هاي نفت و گاز بر اين نقطه طلايي بنا شده است...  
مخزن پارس جنوبي به عنوان بزرگ ترين مخزن گازي جهان (لطفاً دقت کنيد؛ بزرگ ترين مخزن گازي جهان  ) به يقين مي تواند يک اهرم قوي اقتصادي و منبع بسيار مهم سرمايه يي براي مملکت بوده و در صورت استفاده هوشمندانه از اين سرمايه عظيم خدادادي، نقش چشمگيري در رونق کسب و کار و افزايش درآمد سرانه و بالا بردن سطح رفاه همه مردم داشته باشد.
نمونه اين سرمايه گذاري هوشمندانه توسط کشورهاي عربي کوچک حاشيه خليج فارس در سال هاي گذشته انجام شده است و نتيجه آن اين شده که هنگامي که کاسه گدايي کودکان معصوم اين مرز و بوم بر سر هر چهارراه پايتخت ايران به يقين ثروتمند، اشک هر ايراني دلسوز را ناگزير درمي آورد.
البته اين نوشتار قصد بررسي انگيزه ها و جهان بيني دولتمردان کشورهاي عربي را نداشته و آنچه قصد گوشزد کردن آن را دارد نحوه نگاه دورمدت به سرمايه يي است که متعلق به نسل هاست و بايد از اين امانت خدادادي به درستي در جهت بهبود احوال همين مردم استفاده کرد . 
در ابتدا براي آنکه فقط تصوري از حجم   «هزينه زمان از دست رفته»  در اين منطقه طلايي از دنيا داشته باشيد کافي است بدانيد ارزش سالانه محصولات گازي حاصل از توسعه هر فاز از پارس جنوبي بر مبناي قيمت متوسط روز اين محصولات در چند ماه گذشته بين 5/2 تا 5/3 ميليارد دلار است و به اين ترتيب براي 20 فازي که اکنون با تاخير مواجه اند سالانه 50 تا 75 ميليارد دلار ضرر زمان از دست رفته خواهيم داشت و اين فقط قسمتي از زيان هاي متعددي است که از تاخير در توسعه اين منطقه به اين مملکت وارد مي شود و به عنوان مثال زيان حاصل از تاخير در پروژه هاي پتروشيمي که در صورت به ثمر رسيدن فازهاي پارس جنوبي مي توانسته راه اندازي شود به تنهايي عدد بزرگي را به رقم فوق مي افزود. (در ادامه مطلب ليستي از عوايد حاصل از اين گنج عظيم را با هم مرور خواهيم کرد.)  
شايد به يقين (در خوشبينانه ترين حالت) بتوان گفت بي مبالاتي و بي تدبيري صورت گرفته طي اين چند سال در صنعت نفت اين کشور، در تاريخ پرفراز و نشيب اين مملکت اگر نه بي سابقه، کم سابقه بوده است .