۱۳۸۸ آذر ۵, پنجشنبه

تنها جايی که زنانه مردانه نيست

کوره پزخانه ها- از جنايت بيجه تا جنايت نظام ولايتی





http://www.roshangari.net/
روشنگری. 5 سال پيش وقتی راز قتل هولناک 22 کودک توسط دو جوان بزهکاردر شهر ری کشف شد صدها صفحه در مورد ,جنايت بيجه,، قيامدشت و پاکدشت مطلب نوشته شد و نام کوره پز خانه های خاتون آباد بر سر زبان ها افتاد. خانواده های بسياری از مقتولين در اين کوره خانه ها کار کرده بودند، بچه ها در گودال های کنده شده توسط اين کوره پزخانه دفن شده بودند، خود قاتلان در اين کوره پزخانه ها کار کرده بودند. قاتلين دو کارگر کوره پزخانه و يک زن را هم کشته بودند...

اما اينها تنها قربانيان کوره پز خانه های ايران نبودند. سال ها و دهه هاست که هزاران هزار انسان از کودک، جوان، پير، زن و مرد در اين کوره پز خانه ها همراه آجرها می سوزند و به جای زندگی جان می کنند. اين جنايت روزمره منحصر به کوره پزخانه های تهران نيست. در سراسر ايران وضع همين است، اما خبر سرکوب ميشود. هر وقت کارگران به جان آمده دست به اعتراض دست ميزنند،اينجاو آنجا به لطف اختلاف جناح ها يا به همت گروه های کارگری که مخاطبان محدود دارند می شنويم: 7-6 نفر دريک اتاق زندگی می کنند، آب آشاميدنی ندارند، سفره نان شان کنار زباله و فاضلاب است، 17 ساعت کار در روز، کار مشقت بار برای دختر و پسر 7- 6 ساله، فقدان ايمنی کار،عدم پرداخت حقوق، نداشتن بيمه، نداشتن درمان، نداشتن برق...

کوره پزخانه ها در واقع به شناسنامه دولت های جابر ايران تبديل شده اند. از 1338 که خون 50 کارگر اعتصابی کوره پزخانه های ايران بر دست رژيم شاه ماند تا ,جنايت بيجه, تا فريادهای دادخواهی در شبستر و قرچک و اروميه و بوکان و خراسان و ده ها نقطه ديگر ايران، يک حکايت است که در صورت های مختلف تکرار ميشود: نظام زور که فقط به حفظ قدرت خود می انديشد بساط سروری خود را بر سفره های خون و رنج مردم برپا ميکند.

اسلام هم بهانه است: نظام ,اسلامی , ايران که حالا به دستور ولی اش طرح ,دانشگاه تک جنسيتی, را روی خط رسانه ها برده، هيچ ککش نميگزد که در مراکز زندگی کارگران کوره پز خانه های تهران ,دستشويی و حمامها مشترک است و زن و مرد مدتها در صف می ايستند تا نوبتشان برسد,، همانطور که از سنگسار خجالت نمی کشد، و از تجاوز به جوانان در زندان ها خجالت نمی کشد، و از ,سر, ولايی اش تا ,ته, ذوب شده در ولايتش هيچ خجالت نمی کشند که از صبح تا شب از همه تريبون ها يک دنده دروغ بگويند و رياکاری کنند و سياه را سفيد و سفيد را سياه بخوانند. چون ,اسلام, ابزار است، آپارتايد جنسی و ,دانشگاه تک جنسيتی, در خدمت ,سياست, نظام است، توالت و حمام مشترک کارگر کوره پزخانه در خدمت ,اقتصاد, نظام.
سوال اين است: کدام بيشتر جنايت کرده اند، بيجه يا اين نظام؟
گزارش ايلنا را بخوانيد.


يك فعال كارگرى:
دولت کارگران کوره پزخانه ها را فراموش‌کرده است

: نماينده کارگران کوره پز خانه های استان تهران با تاکيد بر اينکه دولت کارگران را فراموش کرده است گفت: بارها با وزارت کار ، وزارت بهداشت وسازمان تامين اجتماعی مذاکره کرده ايم تا مشکلات کارگران را مرتفع کنند اما اين مذاکرات فقط دردفتر آقاياناعتباردارد وبه محض خروج از دفترفراموش مي‌شود.
غلامرضا عباسی در گفتگو با ايلنا ضمن انتقاد شديدازبی توجهی مسوولان به سرنوشت کارگران گفت: قدرت اجرايی کارگران در ابزاری به نام دوست تعريف مي‌شود اما وزارتخانه های کار و بهداشت وسازمان تامين اجتماعی اهميتی به سرنوشت اين محرومان نمي‌دهند.
وی در تشريح شرايط موجود کارگران کوره پزخانه ها مي‌گويد: شرايط سالهاست که تغييری نکرده‌است . همچنان کارگران به همراه زن و فرزند شان در يک اتاق 12 متری زندگی مي‌کنند ، دستشويی و حمامهای اين مراکز مشترک است و زن و مرد مدتها در صف می ايستند تا نوبتشان برسد و امکانات رفاهی وجود ندارد.
رييس کانون انجمن های صنفی کارخانجات استان تهران از مذاکرات صورت گرفته باقائم مقام وزير بهداشت دولت نهم خبر مي‌دهد ومي‌گويد: بارها به وزير بهداشت نامه نوشتيم و قبل از انتخابات حضوری با قائم مقام وزير ديدار داشتيم که طی آن مشکلات را مطرح کرديم اما هيچ اتفاق خاصی نيفتاده است.
وی با اعلام اينکه قرار بوده نشست بعدی با معاون سلامت وزارت بهداشت باشد گفت: قرار بود پس از برگزاری اين جلسات درسطح کشور از کوره پزخانه ها بازديد شود و بازرسان به واحدهای مراجعه کنند اما در حد حرف باقی ماند.
عباسی از نبود ايمنی و بهداشت کار در اين واحدها خبر می دهد و می گويد: ساختمان کوره ها استاندارد نيست و احتمال ريزش وجود دارد؛ لباس کار و دستكش به کارگران نمي‌دهند و از کلاه ايمنی و ساير تجهيزات کارگاهی خبری نيست و اگر اتفاقی در محيط کار بيفتد امکان خدمات رسانی به کارگر مصدوم وجود ندارد.
وی از جلسات متعددی که انجمن با مسوولان وزارت کار برگزار کرده خبر مي‌دهد و مي‌گويد در آنجا نيز فقط حرف شنيده‌ايم و هنوز هيچ راهکار اجرايی برای قانع کردن کارفرمايان انديشيده نشده است.
نماينده کارگران کوره پز خانه های استان تهران از مذاکرات متعدد نمايندگان کارگری با مسوولان سازمان تامين اجتماعی خبر می دهد و مي‌گويد با سازمان تامين اجتماعی توافق کرده بوديم که ماهی يک بار به کوره پز خانه ها مراجعه کنند اما از بازرسی خبری نيست و کارفرما به ميل خود باکارگران رفتار مي‌کنند.
وی با اعلام اين که کارفرما يک ماه حق بيمه پرداخت مي‌کند و سپس ترک کار برای کار زده می شود مي‌گويد: در حالی که کارگر شاغل است؛ ترک کارش توسط كارفرما اعلام مي‌شود؛ ليست های بيمه را ناقص مي‌فرستند اما چون بازرس وجود ندارد کارگر هم نمي‌داند که چه بلايی بر سرش مي‌آيد تا زمانی که فصل کاری اش به پايان برسد و بخواهد به تامين اجتماعی مراجعه کند.
وی در مورد دستمزد کارگران می گويد: دستمزدها به صورت توافقی به کارفرما تعيين مي‌شود و تاکنون چندين بار با اتحاديه کارگران جلسه داشته ايم اما هنوز به نتيجه نرسيده ايم و گمان نمی کنم امسال چيزی دست کارگر را بگيرد.
عباسی از رکود کوره پز خانه ها خبر مي‌دهد و مي‌گويد: امسال شاهد تعديل نيروی گسترده بوده ايم زيرا تمام کوره پز خانه ها با 30 درصد ظرفيت کار مي‌کنند وبه برکت رکود مسکن درکشور کوره پزخانه ها نيزدر حالت نيمه تعطيل هستند .
وی با تاکيد بر اينکه کارفرمايان نيزدربسياری ازموارد زيان مي‌کنند می گويد: کوره پزخانه ای که با 30 درصد ظرفيت کار می کنند فقط بتواند هزينه های خودش و بخشی از هزينه های زندگی کارفرمارا تامين کنند و سود دهی ندارد.
نماينده کارگران کوره پز خانه های تهران با اعلام اينکه وضع کارگران خوب نميشود می گويد: در تابستان از کارفرما می خواهيم وضع زندگی و خانه های کارگران را درست کند و کارفرما پاسخ می دهد که الان کارگران در آنجا ساکن هستندو نمی توانيم کاری کنيم ودرزماستان نيز که کارگران فعلی محل را ترک کرده اند کارفرما می گويد چون مي‌خواهم کار راجمع کنم وديگر دليلی برای تعمير وجود ندارد.
عباسی همه مشکلات کارگران کوره پز خانه ها را ناشی از بی توجهی مسوولان مي‌داند و مي‌گويد : وقتی نتيجه روزها و ساعت ها جلسه با مسوولان وزارتخانه های کار و بهداشت هيچ است وقتی سازمان تامين اجتماعی به وعده های خود عمل نمي‌کند و به عبارت بهتر وقتی قانون طرف کارگران را گرفته اما مجری قانون با کارفرماست نتيجه از اين بهتر نمي‌شود.

5 آذر 1388

حکم اعدام پنج متهم به حوادث پس از انتخابات را ملغی کنید

مادر سهراب اعرابي


پروين فهيمي نشانه اي است از تغيير.مادر سهراب اعرابي


براي كسي كه به دنبال رگه هاي زنده جنبش زنان مي گردد، پروين فهيمي نشانه اي است از تغيير. زني كه نيروي مادري و حق خواهي از خون فرزند او را به مبارزي نا آرام و چهره اي ملي تبديل كرده است. هفته پيش فرصتي دست داد او را كه مادر سهراب اعرابي است ببينم. پروين از مدت ها قبل فعاليت مدني داشته است اما شهادت سهراب از او شيرزني ساخته است كه نه تنها مادران جانباختگان بلكه همه زنان درگير در مبارزه براي دمكراسي از او روحيه مي گيرند. با پروين سفري كوتاه داشتم به گذشته زندگي اش با سهراب، روايت هايش از روزهاي انتظار، فاجعه شنيدن خبر شهادت فرزند و حضور در قطعه 257 بهشت زهرا، جايي كه به قول پروين همه بچه ها كنار هم آرميده اند و او در آنجا سهراب و بقيه بچه ها را به ندا سپرده است، مي پرسم "چرا ندا؟" بسادگي جواب مي دهد "چون از بقيه بچه ها بزرگتر است".

پروين به راحتي مي تواند هر كنشگري را درگير خود كند. اين روزها با او سفر مي كنم و هر بار گوشه اي از آنچه در دوربينم ثبت مي كنم به شما نشان خواهم داد. اين بار من توانستم درد او را ببينم، دردي كه بخشي از آن را در اين فيلم به چهار قسمت تقسيم كرده ام.
قسمت اول فیلم را در سمت چپ صفحه ببينيد

قسمت اول: پروين هنوز مي پرسد (تكرار ويديوي هفته در صفحه اول):

قسمت دوم: درد پروين را در ويديوي زير به مدت چهار ونيم دقيقه ببينيد

قسمت سوم: درد پروين را در ويديوي زير به مدت چهار و نيم دقيقه ببينيد

قسمت چهارم: درد پروين را در ويديوي زير به مدت سه دقيقه ببينيد

نامه سرگشاده خانواده کيانوش آسا به کميته حقيقت ياب مجلس: رسيدگی به اين جنايت بزرگ وظيفه مسئولان است

ابه نام يزدان پاک

رئيس کميته حقيقت ياب مجلس شورای اسلامی و رئيس قوه قضائيه باسلام

احتراماً اينجانبان فاطمه فلاح ، مادر و کامران آسا برادر جانباخته کيانوش آسا، گوشه ای کوچک، از ظلم بسيار بزرگی که بر نخبه مملکت ، خانواده ما و جامعه علمی و صنعتی ايران وارد شده را بيان می کنيم .
کيانوش آسا متولد فروردين سال ۱٣۶٣ نقاش و کاريکاتوريست ، نوازنده ساز عرفانی تنبور ، شاگرد ممتاز ۱۲ سال تحصيل قبل از د انشگاه ، شرکت کننده در مسابقات و المپيادهای متعدد علمی وهنری و موفق به دريافت لوح تقدير و جوايز مختلف ، دانشجوی باهوش،فعال و برجسته کارشناسی مهندسی شيمی گرايش گاز و پتروشيمی دانشگاه رازی کرمانشاه (ورودی ٨٣-٨۲) و نخبه علمی در دوره کارشناسی ارشد مهندسی شيمی گرايش طراحی و شبيه سازی فرايند های نفت و پتروشيمی در دانشگاه علم و صنعت ايران (ورودی ٨۷-٨۶) بود يازده سال فعاليت موثر و عملی در انجمن زيست محيطی جبهه سبز کرمانشاه داشت که تعدادی از سوابق تحصيلی دوران دانشجويی و قبل از آن ، تقدير نامه های علمی و ورزشی ، فعاليتهای هنری، تصاوير فعاليتهای زيست محيطی، عنوان پايان نامه دوره کارشناسی ارشد، نامه استخدامی در پتروشيمی صنعت نفت جنوب( اهواز) ، پتروشيمی کرمانشاه و همچنين پذيرش عضويت در هيئت علمی و تدريس در يکی از دانشگاههای استان کرمانشاه (که قرار بود يکی از اين سه را انتخاب کرده و مشغول به کار و خدمت به جامعه شود) جهت اطلاع به پيوست اين نامه ارسال می گردد .

شرح واقعه:
کيانوش آسا در روز ۲٣ خرداد برای انجام امور مربوط به پايان نامه دوره کارشناسی ارشد خود از کرمانشاه (زادگاهش) به دانشگاه علم و صنعت ايران برمی گردد و در روز ۲۵ خرداد يعنی ٣ روز بعد از انتخابات در تجمع ميليونی آزادی حضور پيدا می کند اما بعد از آن ما خبری از او نداشتيم پس از مطمئن شدن از گم شدن عزيزمان ، در پی ۹ روز جستجوی مداوم گروهی و شبانه روزی کوچکترين خبرهای که به ما می رسيد، در زندان اوين و کهريزک ، دادگاه انقلاب ، پليس امنيت ، حفاظت اطلاعات ناجا ، آگاهی شاپور،بيمارستان حضرت رسول و ديگر بيمارستانهای تهران، ناباورانه روز سوم تير جسد او را در پزشکی قانونی تهران با دهانی پر از خون ناشی از اصابت گلوله ها شناسايی کرديم در حالی که بارها از طريق جاهای مختلف به ما گفته بودند که کيانوش در اوين زندانی می باشد و هيچ گاه تصور نمی کرديم حضور عزيزمان در يک راهپيمايی مسالمت آميز ميليونی، ما را روزها و شبها در اضطراب و بی خبری قرار داده و سپس به پزشکی قانونی بکشاند و در برابر صحنه و سپس شرايطی قرار دهد که در بدترين حالات و اوضاع ممکن، تصور آن را هم به ذهن خود راه نمی داديم.
طبق گفته های دوستان نزديک ، در آخرين لحظات حادثه ، تنها يک گلوله به پهلوی کيانوش اصابت می کند و زخمی می شود بعد از آن ديگر کسی از او اطلاعی ندارد و بر اساس گزارش پزشکی قانونی، جسد در تاريخ ۲۹ خرداد يعنی ۴ روز بعد از اصابت آن گلوله به مرکز پزشکی قانونی تهران تحويل می گردد اما وقتی که ما جسد را روز سوم تير شناسايی کرديم ديديم که علاوه بر آن گلوله ، گلوله ديگری هم به گردنش اصابت کرده و بدين سادگی با جنايتی هولناک جان دانشجوی کُرد جوان از خطه کرمانشاه را از او و خانواده و جامعه گرفتند. در رابطه با اين تناقض از پزشکی قانونی و دادسرای انقلاب سوالاتی پرسيديم که هر کدام با جوابهايی همچون « ما اطلاعی نداريم » و « معلوم نيست » و« کسی نمی داند» برای سردرگمی و شايد پيگيری نکردن و کوتاه آمدن خانواده از اين اسفناک ترين ، سخت ترين و سنگين ترين فاجعه زندگيمان به ما جواب دادند. حال آنکه گزارش پزشکی قانونی ناقص بوده و تنها علت فوت را اصابت گلوله عنوان کرده و به روز فوت و اينکه گلوله های موجود در بدن از يک جنس يا جنسهای متفاوت بوده تا نوع و شکل مرگ مشخص گردد اشاره ای نکرده است. در اين شرايط ما با اندکی دقت در گذشته و اينکه در دوران جنگ ،خسارتهای مادی و معنوی بسياری را متحمل شديم . خانه و زندگی خود را از دست داديم . سالها در رنج و مرارت بسر می برديم اما هيچگاه تصور نمی کرديم که از همه آن دورانهای ظلم و تجاوز صدام جنايتکار و آوارگی های پی درپی عبور کرده ولی سالها بعد ، بعد از به ثمر نشستن زحمتهای شبانه روزی کيانوش آسا و خانواده اش در رسيدن او به اين جايگاه علمی و نخبگی و دانايی، به همين سادگی آماج گلوله های کسانی قرار بگيرد که به ظاهر خود را ايرانی خوانده اما استفاده بی پروا از اسلحه بر عليه جوانان ايرانی و ريختن خون آنها را مجاز دانسته، اين جنايت بزرگ را مرتکب شده و اين چنين آتش به زندگی ما زده و غم و ماتم و اندوه را به خانه و خانواده و ماهها گريه های شبانه روز را بر مادرش تحميل کنند و در اين زمينه با طفره رفتن از اين فاجعه عظيم و ويرانگر تا کنون هيچ شخص يا سازمانی پاسخگو نبوده است .
حال مصرانه کمترين تقاضای ما به عنوان خانواده کيانوش آسا که بزرگترين ظلم غير قابل تصور بر ما تحميل شده، در ابتدا، مشخص شدن زوايای نامعلوم اين فاجعه است و اينکه کيانوش عزيزمان ، که مظهر اخلاق ، صلح ، دوستی، پاکی ،مهربانی و تلاشگری در راه علم،هنر و موسيقی عرفانی بود قبل از مرگ يعنی در روزهای ۲۵ تا ۲۹ خرداد در چه شرايطی بوده ؟ کدام روز جان خود را از دست داده ؟ محل نگهداری اش کجا بوده؟بعد از زخمی شدن از گلوله اول آيا به بيمارستان انتقال داده شده؟ و در آن صورت در کدام بيمارستان بوده ؟ و آيا بدن زخمی اش تحت درمان مناسب قرار گرفته يا نه ؟ و لباسها، عينک ، ساعت و تلفن همراهش در کجا نگهداری شده يا می شود؟ و چرا آنها را به ما تحويل نداده اند؟ و رسيدگی و پاسخ صريح ، روشن و دقيق را به اين جنايت بزرگ و ضد بشری که نفی کننده تمام اصول اوليه حقوق انسانها در هر آئين و مکتب و عقيده ای است وظيفه انسانی و ايرانی آن کسانی می دانيم که در جايگاه و مسئوليت اين امر قرار دارند. اميد آن را داريم بعد از پيگيری دقيق، نتيجه را در اختيار ما به عنوان خانواده داغدار کيانوش آسا قرار داده و مهمتر از همه بعد از معرفی عاملان و آمران اين جنايت هولناک ، محاکمه روشن و شفاف و مجازات قاتل يا قاتلين آنها با حضور خانواده کيانوش با هر لباس و در هر مکانی را خواستاريم .

آدرس: کرمانشاه- فرهنگيان فاز ۱ – پشت مجتمع غدير – مجتمع دادگستری – پلاک ۲۱
تلفن: ۴۰۱۱ ٨۱۹ ۰۹٣۶

با احترام- فاطمه فلاح و کامران آسا
مادر و برادر جانباخته کيانوش آسا

رونوشت :
کميته پيگيری حوادث اخير تشکيل شده از سوی آقايان کروبی و موسوی جهت اطلاع و پيگيری
رئيس مجلس شورای اسلامی آقای دکتر لاريجانی جهت اطلاع و پيگيری
کميسيون اصل ۹۰ مجلس شورای اسلامی جهت اطلاع و پيگيری
دکتر جهانبخش امينی نماينده مردم کرمانشاه در مجلس جهت اطلاع و پيگيری
آقای محمد رضا شعبانی نماينده مردم کرمانشاه در مجلس جهت اطلاع و پيگيری
فراکسيون نمايندگان کرد در مجلس جهت اطلاع و پيگيری
شورای شهر تهران جهت اطلاع و پيگيری
سيد محمد خاتمی جهت اطلاع
سازمان ادوار تحکيم وحدت جهت اطلاع
رياست دانشگاه علم و صنعت ايران جهت اطلاع و پيگيری
شورای صنفی دانشگاه علم و صنعت ايران جهت اطلاع و پيگيری
انجمن اسلامی دانشکده شيمی دانشگاه علم و صنعت ايران جهت اطلاع
شورای شهر کرمانشاه جهت اطلاع
رياست دانشگاه رازی کرمانشاه جهت اطلاع
انجمن اسلامی دانشکده شيمی دانشگاه رازی کرمانشاه جهت اطلاع
دفتر تحکيم وحدت جهت اطلاع
آقای شکوری راد جهت اطلاع
مادران صلح جهت اطلاع
مادران عزادار جهت اطلاع

عکسها و اسناد

تاریخ ورود و همچنین دیپورت محمد رضا مدحی از بانکوک به ایران تصویر داکیونت تراول جعلی محمد رضا مدحی به عنوان بازرگان که توسط سازمان امنیت تایلند از وی کشف گردیده دیدار محرمانه محمد رضا مدحی با دو عضو مشهور اپوزیسیون دیدار محرمانه وزیر علوم دولت احمدی نژاد با همتای اسرائیلی خویش که در آن محمدرضا مدحی نیز حضور داشته است ( این عکس به دلایلی از سوی وزارت اطلاعات فاش گردید اما در آن چهره مدحی پوشیده گردیده است ) مدحی درکنار دیگر دوستانش این عکس در حدود سه ماه پیش گرفته شده است محمد رضا مدحی در کنار دیگر مدیران وزارت اطلاعات در سرکوب دانشجویان و مردم معترض به انتخابات

پیام دانشجویان ایرانی


حمایت

Islamic Heroin Republic!

اطلاعیه وبلاگ نویسان در دفاع از جنبش دانشجوئی

جمعه ۲۷ فوریهٔ ۲۰۰۹

اطلاعیه وبلاگ نویسان در دفاع از جنبش دانشجوئی

دانشگاه قبرستان نیست
اعتراض وبلاگ نویسان ایران و افغانستان به سرکوب گسترده دانشجویان
طبق اخباری که همه درجریان آن هستید درچند روز گذشته عوامل سرکوب و اختناق جمهوری اسلامی به بهانه دفن کشته شدگان جنگ در دانشگاه یورش گسترده ای را به دانشجویان مبارز در دانشگاه امیرکبیر شروع کرده اند و روز به روز حلقه محاصر ه خود را تنگ تر می کنند .
دانشجویان با شجاعت تمام دراین مدت از این حقیقت که دانشگاه به مثابه کانون علم و هنرو شادی وزندگی و آبادانی و سرسبزی باید پاک از خرافات و دست اندازیهای ارتجاع مذهبی و مستقل از منافع سخیف قدرتمندان باشد دفاع کرده اند و بدون شک هیچگاه از حق مسلم شان که آزادی و استقلال دانشگاه از مراکز قدرت است کوتاه نخواهند آمد .
درجریان درگیریهای داخل دانشگاه و حمله چماقداران حکومتی و بسیجی ها همانطور که درفیلم ها و عکس ها ی تظاهرات دانشجویان دیده میشود ، شمارزیادی از دانشجویان مورد ضرب و جرح قرار گرفتند ودراولین روز بیش از هفتاد تن از آنها از جمله 30 دختر دانشجو دستگیر شدند .
طبق گزارش خبرنامه امیرکبیر ، ارگان خبری دانشگاه امیرکبیر تعدادی از آنها با قید ضمانت آزاد شدند و لی هنوز سرنوشت 8 نفر به نام های مهدی مشایخی، عباس حکیم زاده، نریمان مصطفوی، مجید توکلی، احمد قصابان، حسین ترکاشوند، اسماعیل سلمانپور، کوروش دانشیار در زندان اوین دربند می باشند و اطلاعی از زمان آزاد شدن آنها ارائه نشده است.
دراین شرایط که دانشجویان قهرمان با همه قوای خود درجهت شکستن سد سانسور و اختناق و برقراری دموکراسی و آزادی با بیشترین تلاش ها و فداکاریها درحال مبارزه با جهل و خرافه و ارتجاع هستند . ما بلاگ نویسان ار حرکت سرفرازانه دانشجویان دلاور دانشگاه امیرکبیر و دیگر دانشگاه های بپا خاسته حمایت کرده ، خود را درمبارزه برحق آنها سهیم دانسته، خواستار آزادی بدون قید و شرط همه دانشجویان دستگیر شده و خروج چماقداران و عوامل سرکوب از دانشگاه هستیم . دفن کشته شدگان جنگ را در صحن دانشگاه محکوم می کنیم و معتقدیم که این هیاهوی بسیار برای هیچ نه برای حرمت گذاشتن به کشته شدگان جبهه های جنگ بلکه برای توجیه سرکوب و اختناق و جنگ طلبی های ارتجاع حاکم است و سرپوش گذاشتن بربحران های رو به رشد اجتماعی و سیاسی و اقتصادی حکومت توتا لیتر موجود است . ما معتقدیم که دفن کشته ها در دانشگاه تنها برای کنترل بیشتر برروی دانشجویان و شکستن سد محکمی است که دانشجویان مبارز بر علیه قانون شکنی ، اختناق و فساد حاکمان دردانشگاه ایجاد کرده اند . ترس حکومتگران از رشد و بالندگی درخت تناور مقاومت دانشجویان است و درجهت نابودی این مقاومت به هر خس و خاشاکی چنگ میزنند . ما معتقدیم که همه کسانی که برای آزادی تلاش میکنند باید از جنبش دانشجویی حمایت نموده و به هر طریق ممکن اخبار مبارزات آنها را درداخل و خارج کشور منتشر کرده و نگذارند که نیروهای سرکوبگر در فضای سکوت این جنبش را به شکست بکشانند
ما وبلاگ نویسان از مقاومت دلیرانه جنبش دانشجویی که پلی تکنیک را به نماد آزادی خواهی تبدیل کرده و پایه های حکومت مرتجعین را به لرزه در آورده است حمایت می کنیم و همگام با دانشجویان دلیر، خواهان آزادی فوری دانشجویان بازداشتی هستیم و از همه سازمان‌های حقوق بشری برای آزادی دانشجویان در بند کمک می طلبیم

درصورت تمایل برای امضاء ، لطفاً اسم وبلاگ با لینک خود را بنویسید
وبلاگ‌هایی که حمایت‌شان را اعلام کردند
22- pajutan
30- Mohsen
35- سایت گزارشگران
40- faezeh
48- آتش
57- kajaki
95- وبلاگ روزنه
112-

چهارشنبه ۲۵ فوریهٔ ۲۰۰۹

اسامی ۲۵ نفر از دانشجویان پلی تکنیک در زندان اوین

خبرنامه اميرکبير: با حملات کينه ورزانه نيروهای امنيتی به دانشجويان پلی تکنيک و بازداشت های گسترده دانشجويان طی روزهای گذشته، هم اکنون بيش از ۳۰ دانشجوی پلی تکنيک در زندان مخوف اوين در بازداشت می باشند.اسامی زير مربوط به ۲۵ دانشجوی پلی تکنيک است که بازداشت و انتقال آنان به زندان اوين تاييد شده است. از وضعيت ۸ دانشجوی ديگر نيز اطلاعی در دسترس نمی باشد که تا زمان مشخص شدن وضعيت آنها از ذکر نامشان خودداری می شود.اسامی اين ۲۵ دانشجو عبارتند از:۱- جعفر اعتقادی پور۲- پاشا اميرمظفري۳- سعيد برزگر۴- رضا بلباسي۵- سعيد بهجو۶- حسين ترکاشوند۷- عليرضا تقوي۸- مجيد توکلي۹- عباس حکيم زاده۱۰- سجاد خادم۱۱- کوروش دانشيار۱۲- انوشيروان زاهدي۱۳- رسول سرمدي۱۴- اسماعيل سلمانپور۱۵- کبير فاضلي۱۶- روشنک فاني۱۷- احمد قصابان۱۸- ابراهيم قربانپور۱۹- پاشا کوهساري۲۰- نويد گرگين۲۱- حميد مير حسيني۲۲- مهدی مشايخي۲۳- نريمان مصطفوي۲۴- محمد نصيري۲۵- مهدی يعقوبياز اين ۲۵ دانشجوی پلی تکنيک مهدی مشايخی، عباس حکيم زاده، نريمان مصطفوی و احمد قصابان در ساعت ۷ صبح بامداد روز گذشته با حمله همزمان نيروهای وزارت اطلاعات به منازل آنها بازداشت شدند.مجيد توکلی، حسين ترکاشوند، اسماعيل سلمانپور و کوروش دانشيار از حدود ۱ ماه پيش بازداشت و به زندان اوين منتقل شده اند.پس از اعتراضات دانشجويان به پروژه دفن شهيد، نيز بيش از ۷۰ دانشجو بازداشت و به کلانتری ۱۰۷ فلسطين منتقل شدند که اکثر آنان پس از ۱ روز آزاد شدند، اما بيش از ۲۰ دانشجو از ميان آنان روانه زندان اوين شدند.روابط عمومی انجمن اسلامی دانشگاه اميرکبير امروز در اطلاعيه ای اين هجوم کينه وزرانه نيروهای امنيتی را محکوم کرده و خواستار آزادی بی قيد و شرط و فوری تمامی دانشجويان و اعضای انجمن اسلامی شد.اطلاعيه روابط عمومی انجمن اسلامی دانشجويان دانشگاه پلی تکنيک پيرامون بازداشت های اخير: نيروهای اقتدارگرا نمی توانند دانشگاه را تبديل به قبرستان کنندخبرنامه اميرکبير: در پی بازداشت حمله نيروهای امنيتی به منازل مهدی مشايخی، عباس حکيم زاده، نريمان مصطفوی و احمد قصابان و بازداشت آنها، روابط عمومی انجمن اسلامی دانشجويان دانشگاه پلی تکنيک در اطلاعيه ای اين هجوم کينه وزرانه نيروهای امنيتی را محکوم کرده و خواستار آزادی بی قيد و شرط و فوری تمامی دانشجويان و اعضای انجمن اسلامی شد. متن اين اطلاعيه به شرح زير است:بيش از سه سال است که پروژه تبديل دانشگاه به قبرستان به مرحله اجرا درآمده است و در اين مدت دانشجويان دانشگاه های مختلف با گورستانی شدن فضای دانشگاه ها مخالفت نموده اند. اما دولت نظامی اقتدارگرا بدون توجه به خواست دانشجويان و با بکارگيری نيروهای نظامی و امنيتی سعی در پيشبرد اين پروژه دارد. روز دوشنبه ۵/۱۲/۸۷ با وجود ايستادگی انجمن اسلامی دانشجويان دانشگاه اميرکبير و همراهی کم نظير دانشجويان پلی تکنيک، بالاخره شبه نظاميان بسيج دانشگاه با همراهی نيروهای سپاهی و امنيتی و انصار حزب اله موفق به دفن پنج شهيد در صحن دانشگاه پلی تکنيک شدند.از مدت ها پيش نيروهای امنيتی با بازداشت اعضای شورای مرکزی انجمن اسلامی (حسين ترکاشوند، مجيد توکلی، اسماعيل سلمانپور و کوروش دانشيار)، ممنوع الورود نمودن تعدادی از فعالين دانشجويی به دانشگاه و برنامه های تبليغی مختلف، جو امنيتی شديدی در دانشگاه ايجاد نموده بودند تا با ايجاد رعب و وحشت در بين دانشجويان مانع از شکل گيری هرگونه تجمع اعتراضی گردند. اما برخلاف تصور اقتدارگرايان، انجمن اسلامی دانشجويان پلی تکنيک با همراهی ديگر دانشجويان و فعالين دانشجويی در دو روز پی در پی اقدام به برگزاری تحصن آرام نمود و نسبت به دفن شهدای گمنام اعتراض خود را اعلام کرد.نيروهای نظامی و امنيتی به جای احترام به خواست ۳۰۰۰ تن از دانشجويان، با چوب، چماق، چاقو، پنجه بوکس، نانچيکو و اسپری فلفل به ضرب و شتم وحشيانه دانشجويان پرداختند به طوري که آثار پنجه بوکس، چاقو و چماق بر بدن دانشجويان مشهود بود. تعدادی از دانشجويانی که به شدت مضروب شده بودند به بيمارستان منتقل گرديدند که نيروهای امنيتی با حضور در بيمارستان اقدام به بازداشت آنان نمودند. حال چند تن از مضروب شدگان نيز وخيم می باشد. همچنين در ادامه پروژه سرکوب، نيروهای امنيتی و انصار حزب اله اقدام به بازداشت بيش از ۷۰ نفر از دانشجويان نمودند که ۳۰ نفر از آنان را دختران تشکيل میدادند.در اين پروژه سرکوب همکاری همه جانبه دکتر رهايی رييس خود فروخته دانشگاه پلی تکنيک با نيروهای امنيتی و نظامی قابل توجه است. ليست دانشجويان معترض توسط رهايی در اختيار نيروهای امنيتی قرار گرفته است و همچنين وی به نيروهای نظامی و امنيتی اجازه ورود به دانشگاه را داده است.صبح روز سه شنبه ۶/۱۲/۸۷ نيز نيروهای امنيتی با حمله به منازل مهدی مشايخی، عباس حکيم زاده، نريمان مصطفوی و احمد قصابان، آنان را با ضرب و شتم بازداشت نموده و پس از ضبط کامپيوتر، موبايل و کتاب ها، آنان را به مکان نامعلومی منتقل نموده اند.نيروهای اقتدارگرا بدانند که با اين اعمال نمی توانند خواسته های به حق دانشجويان را سرکوب نموده و دانشگاه را تبديل به قبرستان کنند. همچنين به رييس خودفروخته دانشگاه اميرکبير اين هشدار را می دهيم که از سرنوشت عمال خودفروخته در نظام های استبدادی ديگر عبرت بگيرد و پيش از آنکه دير شود دست از اعمال کثيف و خائنانه خود بردارد.انجمن اسلامی دانشجويان دانشگاه پلی تکنيک ضمن اعتراض شديد نسبت به دفن شهدای گمنام در دانشگاه ها، دستگيری و ضرب و شتم شديد دانشجويان و اعضای انجمن اسلامی دانشجويان پلی تکنيک و حمله شبه نظاميان و نيروهای اطلاعاتی به دانشگاه اميرکبير، خواستار آزادی بی قيد و شرط و فوری تمامی دانشجويان و اعضای انجمن اسلامی می باشد.در پايان انجمن اسلامی دانشجويان از همراهی دانشجويان آزاديخواه پلی تکنيک تشکر نموده و آنان را به صبر و عدم يأس دعوت می نمايد. حقيقتاً مام ميهن به شما ميراثداران راستين آزادی و دلاوران عرصه مبارزه با استبداد می بالد. مطمئناً ما بدون خشونت پيروز خواهيم شد. اندکی صبر سحر نزديک است.انجمن اسلامی دانشجوياندانشگاه صنعتی اميرکبير(پلی تکنيک تهران