۱۳۹۱ شهریور ۱۴, سه‌شنبه

از تهران تا لس آنجلس ,تحريف تاريخ


در سوريه چه بايد کرد؟ آلن گرش، لوموند ديپلماتيک

در سوريه چه بايد کرد؟
آلن گرش، لوموند ديپلماتيک
ترجمه بهروز عارفی




بحران سوريه به درازا کشيده است. به هر صورت در شرايط کنوني، نه ادعای حکومت سوريه در مورد نابودی مخالفان و نه اميد غربی ها در مورد فروپاشی رژيم، هيچکدام واقعيت نيافته است. کشور بهای گزافی در قبال اين بن بست می پردازد، که تخمينش دشوار است. ده ها هزار نفر کشته و تعداد غير قابل شمارشی زخمی و بزودی تعداد پناهندگان سوری در خارج از کشور به 200 هزار نفر خواهد رسيد. اين سقوط در گرداب موجب فرسايش سامان جامعه شده و گروه های اجتماعی و فرقه های مختلف کشور را رو در روی هم قرار داده، روستائيان را عليه همسايگانشان بر می انگيزد.

بارها در همين ستون گفته ايم که مسئوليت اصلی خونريزی و زنجيره خشونت ها با قدرت حاکم است که به شدت به گسترش آن ها دامن زده است. اما، آيا بحران سوريه به يک حکومت ديکتاتوری که با کل مردم کشورش می جنگد محدود می شود؟ اگر چنين بود، رژيم مدت ها پيش سقوط کرده بود. از سوی ديگر، آيا می توان بحران را فراتر از بعد ژئو پوليتيکی آن و بدون تحليل عملکرد بازيگرانش که هر کدام انگيزه متفاوت دارند، درک کرد؟
در سوريه ، عملا چند جنگ موازی جريان دارد. ابتدا نظير هر نقطه ديگری از جهان عرب، آرمان آزادی خواهی و خواست پايان ديکتاتوری ابراز می شود. ولی نطامی شدن اپوزيسيون که مداخله خارجی و شدت خشونت رژيم تقويتش کرده، و نيز ناتوانی آن از تدوين برنامه ای وحدت بخش، تفرقه ژرف اپوزيسيون در ميان مردم سوريه شکاف بزرگی ايجاد کرده است. رژيم موفق شده حمايت بخشی از بورژوازی سنی را که از ده ها سال پيش با آن ائتلاف کرده بود و نيز پشتيبانی نمايندگان اقليت هائی را که احساس تهديد می کردند (نظير علوی ها و مسيحيان و غيره) جلب کند. رژيم همچنين توانست از تشويش رو به رشد بخشی از جمعيت ، از جمله در دمشق و حلب که خود را گروگان رزمندگان اپوزيسيون می انگاشتند، سوء استفاده کند. خبرنگاران روزنامه های «ليبراسيون» ، «ايندپندنت» و «اکونوميست» (1) در گزارش هائی اين نگرانی بخشی از مردم را بازتاب داده اند، بدون اين که گفتمان غالب بر رسانه ها در مورد سوريه تغييری يافته باشد: آنان چنين نشان می دهند که خلقی متحد در مقابل ديکتاتوری خون آشام ايستاده است.
بارها، روی مسئله مبارزان خارجی انگشت گذاشته شده است. چرا بايد در شگفت بود که جوانان تونسی يا ليبيائی تمايل داشته باشند که برای مبارزه با يک ديکتاتوری به سوريه بروند؟ آيا به صرف اسلامی بودن، مبارزه آنان بی اعتبار می شود؟ نه، فراتر از حضور گروه هائی مانند القاعده ، مسئله به مداخلات بيگانگان و روش هائی که از جمله عربستان سعودي، قطر و نيز ترکيه برای مسلح کردن و کمک مالی به اين گروه ها متوسل می شوند، ارتباط پيدا می کند. اين که عامل محرک فعاليت سلاطين خليج فارس، استقرار دموکراسی در سوريه باشد، قابل ترديد است. به يقين، تاکيد معلم، وزير خارجه سوريه در گفتگو با رابرت فيسک مبنی بر اين که ايالات متحده مسئول عمده رويدادهای سوريه (2) است، ادعائی اغراق آميز است ولی چه کسی ترديد دارد که در سوريه مداخله خارجی وجود دارد؟
اين مطلب را کوفی عنان، فرستاده سازمان ملل متحد به سوريه در آوريل 2012 هنگام اعزام ناظران بين المللی اظهار ميداشت (3) : هيچ کدام از دو طرف مناقشه واقعا کوشش نکردند به نبردها خاتمه دهند. و اگر پشتيبانی ايران، روسيه و چين به دمشق موجب سخت تر شدن موضع بشار اسد شده است، خودداری غربی ها و از جمله فرانسه به فراخواندن اپوزيسيون به برقراری آتش بس نيز نفت روی آتش پاشيد. هيچ وقت، نه غربی ها و نه پاريس به ماموريت عنان اعتماد نداشته و کوچکتری تلاشی برای موفقيت آن انجام ندادند.
چرا؟ برای اين که هدف مقدم طرفين مخاصمه (غربی ها، کشورهای خليج فارس) انداختن رژيم سوريه جهت هدف قرار دادن ايران است. استراتژی آن ها در چارچوب بازی ژئوپوليتيکی مفهوم می يابد که حقوق بشر فقط يک بعد آن است. طبيعی است روسيه و چين که موافق اعمال فشار بر تهران اند در ضديت با ماجراجوئی نظامی با اين استراتژی مخالفت می کنند. يک روشنفکر دمشقی با دلگيری به من می گفت: «اين بازی ژئوپوليتيکی است که با خون سوری ها به راه افتاده است. پوتين و اوباما بايد در مقابل ديوان عدالت بين المللی پاسخگو باشند».
حتی امروز، غربی ها از متفق کردن اپوزيسيون عاجزند و خواست فرانسوا هولاند، رئيس جمهور فرانسه برای ايجاد «دولت موقت دربرگيرنده و نماينده همه گرايش ها» يک اتوپی است (4) همان طوری که ايالات متحده نيز اعلام کرد. اين موضع، بيانگرمشکل دولت فرانسه در پذيرفتن اين امر است که شورای ملی سوريه بخش بزرگی از مشروعيت خود را از دست داده است.
در چنين اوضاعی نبردها و کشتار ادامه دارند. تنها پيشنهادی که کمی جدی است، محمد مرسی رئيس جمهور مصر* طرح کرد: ايجاد گروهی از چهار کشور مصر، ايران، عربستان سعودی و ترکيه (5). امتياز اين گروه ، کنار گذاشتن (دست کم در وهله نخست) کشورهای غير منطقه ايست. اما، مسئله محوری اين پيشنهاد ، مذاکره بين حاکميت و اپوزيسيون است. برخی مطرح می کنند که «نمی توان با کسانی که دست شان آغشته به خون است مذاکره کرد؟». بد نيست يادآوری کنيم که در سال های دهه 1980، گذار به دموکراسی در آمريکای لاتين با پذيرفتن چشم پوشی از مجازات ژنرال های متهم به بدتريرن جنايت ها ميسر شد (بيست سال بيشتر ضروری بود تا بتوان آن ها را در دادگستری محاکمه کرد؛ اين بهائی بود برای دوران گذار مسالمت آميز).
کلمه ای نيز در مورد رسانه ها. چگونگی برخورد رسانه ها به بحران سوريه موضوع مقاله ای است در شماره سپتامبر لوموند ديپلماتيک (6). فراتر از بحث اخلاقی ، اين روش بررسی بحران، مقامات سياسی را فلج کرده و امکان هر عمل واقعی را از آن ها می گيرد. امروز، چه کسی جرئت دارد که همگان را به مذاکره و خروج از خشونت دعوت کند، بدون اين که متهم شود که مامور ديکتاتور سوريه (حتی مسکو، پکن يا تهران ) است؟
***
Que Faire en Syrie ? Alain GRESH, Le Monde-diplomatique ; 29 aout 2012 »
http://blog.mondediplo.net/2012-08-29-Que-faire-en-Syrie
http://ir.mondediplo.com/article1875.html
پاورقی ها:
1- Robert Fisk: Aleppo's poor get caught in the crossfire of Syria's civil war
ايندپندنت، 24 اوگوست 2012
http://www.independent.co.uk/news/world/middle-east/robert-fisk-aleppos-poor-get-caught-in-the-crossfire-of-syrias-civil-war-8076945.html
اکونوميست، 25 اوگوست 2012 More than they can chew
http://www.economist.com/node/21560919
2 � ايندپندنت، 28 اوگوست 2012
Exclusive: �We believe that the USA is the major player against Syria and the rest are its instruments�
http://www.independent.co.uk/news/world/middle-east/exclusive-we-believe-that-the-usa-is-the-major-player-against-syria-and-the-rest-are-its-instruments-8082457.html
3 � لوموند، 7 ژوئيه 2012؛ کوفی عنان: واضح است که ما در سوريه موفق نشديم
Kofi Annan : "Sur la Syrie, � l'�vidence, nous n'avons pas r�ussi"
http://www.lemonde.fr/proche-orient/article/2012/07/07/kofi-annan-sur-la-syrie-a-l-evidence-nous-n-avons-pas-reussi_1730658_3218.html
4 � لوموند، 28 اوت 2012
http://www.lemonde.fr/proche-orient/article/2012/08/28/hollande-cherche-a-se-placer-en-pointe-sur-la-syrie_1752227_3218.html
5 � نيويورک تايمز، 26 اوگوست 2012
Egyptian Leader Adds Rivals of West to Syria Plan
http://www.nytimes.com/2012/08/27/world/middleeast/egyptian-president-seeks-regional-initiative-for-syria-peace.html?_r=1
6 � سوريه، ميدان جنگ رسانه اي؛ لوموند ديپلماتيک، سپتامبر 2012
Syrie, champ de bataille m�diatique
http://www.monde-diplomatique.fr/2012/09/AMADO/48102
* توضيح مترجم:
مرسی رئيس جمهوری مصر در تازه ترين موضعگيری اش در مورد اوضاع سوريه در کنفرانس «غيرمتعهدها» در تهران چنين گفت (سی اوت 2012). البته اين بخش ازاظهارات وی در راديو تلويزيون جمهوری اسلامی و برخی خبرگزاری های رسمی ايران به کلی تحريف شد و مترجم کنفرانس نيز آن را ترجمه نکرد:
«همبستگی ما با مبارزات مردم عزيز سوريه عليه رژيمی سرکوبگر که مشروعيت خود را از دست داده، به همان اندازه که يک ضرورت سياسی و استراتژيک است، يک وظيفه اخلاقی نيز محسوب می شود. اين حمايت از اعتقاد ما به آينده سوريه به عنوان کشوری آزاد و سربلند منشا می گيرد. همه ما بايد حمايت کامل، و نه نسبی خود را از مبارزه طالبان آزادی و عدالت در سوريه اعلام کنيم. همدلی ما بايد به رويکردی سياسی تبديل شود که حامی گذار مسالمت آميز به يک نظام حکومتی دموکراتيک و منعکس کننده مطالبات مردم سوريه در زمينه دستيابی به آزادي، عدالت و برابری است».
«ما نمی توانيم خونريزی در سوريه را متوقف کنيم جز اينکه همه ما دخالت فعالی در اين زمينه داشته باشيم. ما حمايت کامل خود را از مردم سوريه ابراز کرده و خواهان آن هستيم که بايد از سقوط سوريه به دايره جنگ داخلی جلوگيری کنيم. بسيار حياتی است که مخالفان سوريه با يکديگر متحد شده تا بدون نابودی کشور، به دستاوردهای خود دست پيدا کنند.»


12 شهریور 1391