۱۳۹۲ مهر ۲۳, سه‌شنبه

«مک فارلین»، مشاور رونالد ریگان، رئیس جمهور وقت آمریکا به همراه هیاتی وارد تهران شدند که باعث رسوایی سیاسی بزرگ برای آمریکا شد. این اتفاق نام « ایران گیت» را به خود گرفت.

irangait


جام جم -13مهر 1365 هواپیمایی بر روی باند فرودگاه مهرآباد بر روی زمین نشست که مسافران آن، ناشناس بودند. یک هواپیمای باری با هویت ایرلند شمالی که پس از پیاده شدن مسافرانش، هویت آنها آشکار شد.
«مک فارلین»، مشاور رونالد ریگان، رئیس جمهور وقت آمریکا به همراه هیاتی وارد تهران شدند که باعث رسوایی سیاسی بزرگ برای آمریکا شد. این اتفاق نام « ایران گیت» را به خود گرفت.
ماجرای مک فارلین، هنگامی افشا شد که آقای هاشمی رفسنجانی که آن زمان رئیس مجلس شورای اسلام بود، در خطبه های نماز جمعه که با روز 13 آبان مصادف بود، با اشاره به سفر مک فارلین، مشاور امنیت ملی ریگان و هیات همراه او که با پاسپورت جعلی ایرلندی و با هواپیمای باربری آن کشور وارد تهران شده بودند، گفت « ما به دستور امام خمینی (ره) ازملاقات با این افراد خودداری کردیم و فقط هیاتی برای تحقیق درباره علت سفر و تخلیه اطلاعاتی آنان، نزدشان رفت. آن ها پس از چند روز بازداشت از ایران اخراج شدند...
● 17 آبان 1365، مک فارلین پس از افشای سفر به ایران، آن را دروغ و خیالبافی خواند اما اسناد، مدارک و عکس های ثبت شده باعث شد او به این سفر اعتراف کند.
مک فارلین در 18 آبان 1365 سفرش به ایران را تایید کرد اما مدعی شد که این سفر برای توافق با مقامات ایران جهت توقف تروریسم، مذاکره برای پایان جنگ و همکاری برای آزادسازی گروگان های آمریکایی در لبنان، به عنوان سه شرط برقراری روابط میان واشنگتن و تهران انجام شده است.
این رسوایی بزرگ برای آمریکایی ها بسیار گران تمام شد. اکنون 27 سال از آن اتفاق می گذرد، نسل کنونی از آن ماجرا که با هدایت حضرت امام (ره) باعث رسوایی دولت وقت آمریکا شد ، شاید آنچنان خبر نداشته باشد.
از آن سال تا کنون، گرچه آمریکایی ها در مواردی ابراز تمایل به گفت و گو و برقراری ارتباط کرده اند، اما هنوز نتوانسته اند آن رسوایی بزرگ را ازصفحه سیاسی خود حذف کنند.
ورود چند مقام ارشد نظامی و سیاسی آمریکایی به ایران و بی اعتنایی و بی توجهی مقامات جمهوری اسلامی ایران، آن هم در بحبوحه جنگ ، آنها را شوکه کرد. تصور آمریکایی ها این بود که ایران با آغوش باز از آنها استقبال خواهد کرد و هدایا و محموله ای که با خود آورده اند ایران را ذوق زده خواهد نمود اما رفتاری که با تدبیر بنیانگذار جمهوری اسلامی در قبال انها پیاده شد، همه چیز را به ضرر آمریکایی ها تغییر داد.
مخالفت شدید حضرت امام ( ره ) برای درخواست فرستادگان واشنگتن به گفت و گو با مقامات جمهوری اسلامی ایران و بازگرداندن آنها به همراه محموله ای که با خود داشتند ، نشان درایت عمیق رهبر کبیر انقلاب از تبعات و آینده آن داشت.
دور اندیشی ایشان باعث شد دسیسه ای که از سوی واشنگتن و با همراهی رژیم صهیونیستی پیگیری می شد، خنثی شود. این درایت و دوراندیشی از آنجا ثابت می شود که رسانه های آمریکایی پس از افشای این سفر مخفی ، علیه دولت ریگان انتقادات تندی را مطرح کردند.

نیویورک تایمز نوشت « اعتبار آمریکا خدشه دار شده است.» کریستین ساینس مانیتور هم نوشت « آمریکا با آبروی خود بازی کرد.»رونالد ریگان که به علت این اقدام فشارهای زیادی را تحمل می کرد در یک سخنرانی تلویزیونی گفت« ابتکار آمریکا در اعزام نماینده به تهران برای برقراری رابطه بین ایران و آمریکا اشتباه بود.» و مسئولیت کامل اقدامات خود و دولتش را در ارتباط با ماجرای «ایران گیت» برعهده گرفت.
آمریکایی ها که در ابتدا سعی داشتند این سفر و حتی افشاگری های مقامات جمهوری اسلامی ایران را کتمان و تکذیب کنند راه به جایی نبردند.
اکنون که آمریکایی ها تمایل زیادی به گفت و گو و احتمالا برقراری رابطه با ایران از خود نشان داده اند ، تشابهاتی میان ماجرای « ایران گیت » و گفت و گوی تلفنی روسای جمهور ایران و آمریکا دیده می شود.
نخست اصرار و تمایلی است که از سوی واشنگتن در این ماجرا وجود دارد. مکالمه تلفنی با اصرار و درخواست اوباما برقرار شد اما پس از گذشت زمان کوتاهی مقامات کاخ سفید آن را تکذیب کردند. دست آخر هم برای همگان مشخص شد که تماس از سوی آمریکایی ها بوده است.
تشابه دوم ، نیاز آمریکا به گفت وکو و برقراری ارتباط با ایران است. آمریکا پس از اعمال فشارها و تهدیدات بسیار علیه ایران ، با شکست های پی در پی رو به رو شده و اکنون این نیاز بیشتر در کاخ سفید احساس می شود.
احساس نیاز شدید به برقراری رابطه آمریکا با ایران، اشتهای سیری ناپذیری است که تنها با این اتفاق رخ خواهد داد.
اکنون در برخی محافل رسانه ای و حتی شخصیت های سیاسی مواضعی در قبال رابطه با آمریکا پیگیری می شود که خارج از سیاست های حضرت امام ( ره ) و آرمان هایی است که انقلاب پیگیر آنها بوده و هست.
حضرت امام (ره ) هیچگاه سیاست سازشکارانه با آمریکایی های نداشتند و رهبر معظم انقلاب هم در پیروی از آن نگاه، ادامه دهنده راه ایشان بوده اند.
   آن هنگام، یعنی در ماجرای مک فالین، باید با آنها آنگونه رفتار می شد تا باعث بی آبرویی و رسوایی آمریکایی ها در افکارعمومی جهان شود. اکنون نیز تدابیر و درایت رهبر معظم انقلاب با طرح موضوع نرمش قهمرمانانه ، باعث خواهد شد تا بار دیگر کاخ سفید محکی بزرگ را تجربه کند.
نرمش قهرمانانه، سیاستی نیست که باعث شود جمهوری اسلامی ایران از مواضع اصولی و به حق خود عدول کند. برای این که سیاست به نتیجه برسد، باید انسجام و استحکام در داخل بویژه میان مسئولان و اشخاصی که درباره مورادی چون برقراری رابطه با آمریکا اظهار نظر می کنند ، وجود داشته باشد.
خط سازش که در برخی موراد و مواضع دیده می شود و برخی رسانه ها هم آن را پیگیری می کنند باعث خواهد شد نتیجه ای که مورد نظر است به مطلوب ما نزدیک نباشد.
   به همین خاطر است که موضوع شعار «مرگ بر آمریکا» در ایران، موضوعی است که مورد توجه برخی از مطبوعات و رسانه های آمریکایی از جمله «رویترز» قرار گرفته‌است. این خبرگزاری در مطلبی به بررسی این موضوع پرداخته و نوشته است،« شعار مرگ بر آمریکا، دیپلماسی رئیس جمهور ایران را دچار چالش می‌کند. در شرایطی که حسن روحانی، رئیس جمهور ایران تلاش دارد تا شکاف های موجود در رابطه با آمریکا را کاهش دهد، سر دادن شعار مرگ بر آمریکا در روزهای جمعه، می تواند درباره آمادگی ایران برای رسیدن به توافقی در موضوع هسته‌ای در میان کشورهای غربی تردید ایجاد کند.
   گره زدن مذاکرات هسته ای و گفت وگوهی ایران و آمریکا و در ادامه برقراری ارتباط احتمالی بین دو کشور تاکنون مطرح نشده بود و اکنون به خاطر برخی مواضع این خط در رسانه های آمریکایی دنبال می شود. اما همه می دانند که شعار مرگ بر آمریکا نه به مردم بلکه به خاطر سیاست هایی است که در چند سال گذشته از سوی آمریکا علیه مردم ایران اتخاذ شده است و حذف این شعار نمی تواند بهانه ای برای آمریکا باشد تا با جمهوری اسلامی ایران به توافقاتی برسد.
   به نظر می رسد، روندی که دولت و دستگاه دیپلماسی کشور آغاز کرده و اکنون سیاست های روزهای پیش از سفر و هنگام سفر به نیویورک در حال تغییرات اساسی در حوزه گفتمانی و رفتاری است ، هدایت های رهبر معظم انقلاب ، باعث می شود ، در صورتی که آمریکایی ها در قبال جمهوری اسلامی ایران هیچ نرمش و سازشی از خود نشان ندهند یک رسوایی بزرگ دیگر که از رسوایی « ایران گیت » هم بزرگتر خواهد بود، در راه باشد که شاید بتوان آن را« ایران گیت 2» نام گذاشت.

The Ministry of the Interior threatens to expel Bedouin community living decades in Jerusalem area

East Jerusalem



B'Tselem - The Israeli Information Center for Human Rights in the Occupied Territories

The Ministry of the Interior threatens to expel Bedouin community living decades in Jerusalem area

Published: 
 19 Aug 2013
Updated: 
 27 Aug 2013
Update: the members of the Tal ‘Adasa community have left the spot with their flocks, as ordered by the Ministry of the Interior, and have relocated elsewhere in the West Bank, outside the municipal boundaries of Jerusalem. As no housing alternative has been found for the entire community, its 40-odd members had to split up: some moved to nearby Bir Nabala, while others went to al-Ksarat, east of Ramallah, where they will live on land owned by residents of a-Ram. Even after relocating to Area C in the West Bank, the community has no guarantee that the Israeli authorities will allow it to continue existing and developing according to its needs.

Residential structures in Tal ‘Adasa before (June 2013) and after the demolitions (19 Aug. 2013). Photos: 'Amer Aruri, B'Tselem
Left to right: Residential structures in Tal ‘Adasa before (June 2013) and after the demolitions (19 Aug. 2013). Photos: 'Amer Aruri, B'Tselem
On 19 August 2013, the Ministry of the Interior demolished all six residential structures of Tal ‘Adasa, a Bedouin community that numbers dozens, including many children. The community, part of the al-Ka’abneh tribe, lives within Jerusalem’s municipal boundaries, close to the Palestinian town of Beit Hanina. In addition to the demolition, inspectors informed community members they have ten days to leave the area before being forcefully removed and ordered them to clear the demolition debris themselves. Otherwise, the members were told, they would be forced to pay tens of thousands of shekels to cover the cost of debris removal and stood to be arrested.
Residents in Tal ‘Adasa before (June 2013) and after the demolitions (19 Aug. 2013). Photos: 'Amer Aruri, B'Tselem
Left to right: Residents in Tal ‘Adasa before (June 2013) and after the demolitions (19 Aug. 2013). Photos: 'Amer Aruri, B'Tselem
The community has lived in the area since the 1950s. Since Israel’s occupation of the West Bank and annexation of East Jerusalem in 1967, the community members have not arranged to receive the legal status of “permanent resident of Israel” as residents of East Jerusalem.
In 1995, the authorities forced the community to leave their previous area of residence, close to Atarot, and demolished their homes. The community relocated to the current site, near the old one and close to the town of Bir Nabala, remaining within the municipal boundaries of Jerusalem. Subsequently, they began earning a living not only from herding sheep and goats as before, but also from cultivating plots of land owned by residents of Beit Hanina. The community has never been connected to Jerusalem’s water or electricity supplies.
Since 2005, the authorities have been pressuring them to relocate again.
In 2006, the Separation Barrier was constructed to the east and west of the community’s site of residence, rendering it an enclave under Jerusalem’s municipal jurisdiction that is isolated from the rest of the West Bank. As the community members are not registered as East Jerusalem residents, they cannot move freely within the boundaries of Jerusalem. On the other hand, since 2006 they have been unable to directly access the nearby Palestinian neighborhoods of Bir Nabala and a-Ram, where they have family and business ties and used to receive various services. For several years after the barrier was erected, they were occasionally given permits to cross the Qalandiya checkpoint and access the rest of the West Bank. However, since 2011, the Civil Administration has refused to issue them such permits.
Contents of home Tal 'Adasa after the demolition, 19 Aug. 2013. Photo: 'Amer Aruri, B'Tselem
Contents of home Tal 'Adasa after the demolition, 19 Aug. 2013. Photo: 'Amer Aruri, B'Tselem
As a result, some of the children in the community, who attend school in Bir Nabala, are forced to stay with relatives there and rarely come home. The other children live at home and attend school in Beit Hanina, which is within Jerusalem’s municipal boundaries.
B’Tselem calls on the government of Israel to acknowledge the rights of the Tal ‘Adasa community, which has lived in the Jerusalem area for decades and has no other place in which to live. The authorities must find a solution to the community’s housing issue that is acceptable to its members. Demolishing their homes and forcefully displacing them constitutes a violation of international law and will leave them homeless and without a source of livelihood.

تجمع دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی همدان در اعتراض به ابهام در مرگ یک دانشجوی دختر در این دانشگاه

hamedanolompezeshki
تعدادی از داشجویان کُرد دانشگاه علوم پزشکی همدان نسبت به نحوه مرگ “سحر چوینی” دختر داتشجوی کُرد این دانشگاه ابهماتی دارند و خواستار رفع این ابهامات از سوی مسئولان دانشگاه هستند.
بنا به گزارش هایی که از دانشگاه علوم پزشکی همدان در اختیار پایگاه خبری روز، ان ان اس روژ، قرار گرفته،  شنبه بیستم مهرماه  شماری از دانشجویان کُرد و غیر کُرد این دانشگاه با برگزاری تجمع از مسئولان دانشگاه خواستند درباره چگونگی مرگ این دختر دانشجوی کُرد توضیح بدهند.
دانشجویان کُرد می گویند سوء ظن هایی نسبت به مرگ این دختر دانشجو دارند و نحوه خودکشی او را دور از ذهن می دانند.
یکی از شرکت کنندگان در این تجمع به ان ان اس روژ گفت که سحر هیچ مشکلی نداشت و باور اینکه او خودکشی کرده است بسیار سخت است. وی افزود: “حتی بیشتر اینگونه به نظر می رسد که او را خفه کرده باشند.”
او گفت که دانشجویان شرکت کننده در تجمع امروز از مسئولان دانشگاه پزشکی همدان خواستار انجام تحقیقات مبسوط و اعلام حقایق در مورد مرگ این این دانشجو شدند. اما به گفته وی مسئولان دانشگاه پاسخ قانع کننده ای به این درخواست نداده اند.
به گفته این دانشجو، در گزارش پزشکی قانونی هم نسبت به مرگ سحر آمده است که او ابتدا دچار ضربه مغزی شده و سپس به علت خفگی مرده است. به گفته او این مساله خود شبهات در مورد مرگ این دختر دانشجو را بیشتر کرده است.
رئیس دانشگاه پزشکی همدان به محل تجمع رفته و با تجمع کنندگان صحبت کرده است اما وی هیچ قولی در رابطه با درخواست دانشجویان به آنان نداده است.
دانشجویان کُرد اعلام کرده اند که روز دوشنبه نیز به همین منظور تجمع دیگری در مقابل ساختمان ریاست دانشگاه علوم پزشکی برگزار خواهند کرد.
شامگاه هجدهم مهرماه جنازه سحر چوینی، دختر دانشجوی کُرد، در اتاقش در خوابگاه دانشگاه علوم پزشکی همدان در حالت حلق آویز پیدا شد.
وی اهل مریوان و دانشجوی ترم دوم رشته پرستاری بود.
در همین رابطه ایسنا گزارش داد که معاون دانشجویی وزارت بهداشت ضمن ارسال پیام تسلیتی، از بررسی علت مرگ این دانشجو خبر داد و افزود: نمونه‌های سم شناسی طی دو هفته آینده آماده و نتایج نهایی از طریق مراجع ذیربط اعلام می‌شود.